پیوند زناشویی و ازدواج انتخاب یک نفر برای شروع یک زندگی است که اگر اشتباهاتی در آن صورت بگیرد تا آخر عمر فرد با مشکلاتی رو به رو میشود. همسران ممکن است در طول زندگی زناشویی با مشکلاتی روبه رو شوند که یکی از آنها مواجه شدن با اختلالات روانی است که ممکن است برای هر کدام از زوجین به وجود بیاید . اختلالات روانی در همسر با علامت هایی در زندگی مشترک بروز میکند. تشخیص این که همسر شما دچار اختلالات روانی است توسط خودتان کار مشکلی است و بیشتر حالت حدس و گمان دارد. با توجه به این که شما علم و آگاهی کاملی راجع به تشخیص عدم تعادل روحی و روانی ندارید نمی توانید به طور قطع یقین نظری راجع به همسرتان بدهید.
تشخیص اختلالات روانی بسیار متفاوت از بیماریهای جسمانی است. برای بیماریهای جسمی معمولا روشهای تشخیصی آزمایشگاهی وجود دارد، حال آنکه اختلالات روانی را در آزمایشگاه و با گرفتن نمونه خون نمیتوان تشخیص داد.
روش عمده تشخیص، سنجش و ارزیابی روانی میباشد که توسط متخصصان بهداشت و سلامت روان رخ میدهد.
مشاهده: از طریق مشاهده میتوان برخی نشانههای بیماری را در فرد پیدا کرد و سرنخهایی برای تشخیص گذاری تعیین نمود. مشاهده روش بسیار مناسبی برای تشخیص اختلالات کودکان مانند اختلال سلوک است. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اختلال سلوک کلیک کنید.
مصاحبه تشخیصی: مصاحبه تشخیصی فرایندی است که در آن فرد متخصص از طریق سوالات مشخصی که میپرسد میتواند به علامتها و نشانههای اختلال دست پیدا کرده و از طریق آن اطلاعات لازم برای تشخیص را حاصل کند.
آزمونهای روانی: آزمونهای روانی ابزارهایی کمکی هستند که مراحل قبلی را تکمیل میکنند و در فرایند تشخیص گذاری میتوانند به صحت تشخیصها بیفزایند. برای شرکت در آزمون های روانشناسی کلیک کنید.
اختلالات شخصیتی می توانند خیلی آرام و زیر پوستی زندگی شما را نابود کنند. این اختلالات گاهی در فرد مقابل آنقدرها عیان نیست که بتوانید فوری آن را تشخیص دهید. بنابراین وقتی زیر یک سقف می روید، کم کم می فهمید چیزی غیرعادی در زندگی تان وجود دارد که اوضاع را برایتان دشوار کرده است.
اختلال شخصیت نوعی اختلال روانی است که الگوی فکر، عملکرد و رفتار فرد در آن ناسالم میشود. فرد مبتلا به اختلال شخصیت برای درک و همذات پنداری با موقعیت و اشخاص به مشکل برمیخورد. این امر منجر به محدودیت و مشکلات جدی در روابط، فعالیت های اجتماعی، کار و مدرسه میشود.
گاهی ممکن است متوجه نشوید که دچار اختلال شخصیت هستید چون نحوه ی تفکر و رفتار برای خودتان طبیعی به نظر میرسد و به خاطر چالش های پیش رو دیگران را سرزنش میکنید.
معمولا اختلال شخصیت در سال های نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع میشود. اختلال شخصیت انواع مختلفی دارد. با رسیدن سن فرد به میانسالی از شدت برخی از انواع اختلالات کاسته میشود.
اختلال شخصیت پارانویا: فرد مبتلا به این بیماری که در اصطلاح عامه "شکاک" است. مدام به دیگران بیاعتماد بوده و سوءظن شدیدی دارد. فکر می کند همه در حال سوء استفاده از او هستند و برای نابودی اش نقشه می کشند. بنابراین تمام عمر در حال مجادله و پس زدن این بدخواهی ها است و سعی می کند طوری رفتار کند که کسی نتواند به او رودست بزند یا از زندگی اش سوء استفاده کند. چنین فردی توانایی اعتماد کردن ندارد، کینه مردم را به دل دارد و سعی می کند طوری زندگی کند که کسی به او نزدیک نشود.
اختلال شخصیت اسکیزوئید: فرد اسکیزویید در یک کلام در پیله خودش زندگی می کند. در دنیایی که خودش برای خودش ساخته و کسی را به آن راه نمی دهد. مهم ترین ویژگی این بیماری انزوا و کناره گیری، شرکت نکردن در فعالیت های روزمره، اهمیت ندادن به دیگران و تمایل نداشتن به ارتباطات اجتماعی است. فرد مبتلا به این بیماری اغلب به فعالیت های انفرادی تمایل دارد، از فعالیت های کمی لذت می برد، دوستان زیادی ندارد و از نظر عاطفی و جنسی سرد است. او کسی را به خلوتش راه نمی دهد و دنیای ایده آلی در ذهنش دارد که تنها ساکنش خود اوست. چنین فردی ممکن است وقت عاشقی بسیار پرشور و حرارت باشد و برای به دست آوردن همسرش هر کاری انجام دهد اما به محض تصاحب، همه چیز برایش به حالت قبل برمی گردد و این بار حتی معشوقش را هم به خلوت خود راه نمی دهد. زندگی با چنین شخصی به معنی رکود و واپس زده شدن پی در پی است. به معنی داشتن یک زندگی سرد، تغییر ناپذیر و انفرادی است. حتی اگر ظاهر زندگی، مشترک باشد.
اختلال شخصیت اسکیزوتایپی: شخص مبتلا به این نوع اختلال را در نگاه اول می توانید تشخیص دهید. او به شدت از نظر دیگران عجیب و غیرعادی است؛ تفکرات سحرآمیز و عقاید خرافی گوناگون دارد و کارهای عجیب و غریبی برای دفع شر و سحر و جادو انجام می دهد. او دچار اشتباهات حسی و مسخ واقعیت است و اتفاقات عادی را به امور متافیزیکی و موجودات ماورایی نسبت می دهد، رفتار و گفتار عجیب و غریبی دارد و نسبت به دیگران بدگمانی ها و سوءظن های پارانوئیدی نشان می دهد.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی: شخصیت های ضداجتماعی هم جزو آن دسته از شخصیت هایی هستند که می توانید با کمی دقت آنها را بشناسید. این ها افراد جامعه ستیزی هستند که توانایی مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی را ندارند، به حقوق دیگران تجاوز کرده و مرتکب رفتارهای مجرمانه می شوند. این افراد به طور ناگهانی اقدامات شان را انجام می دهند و برای آینده فکر و برنامه ریزی ای ندارند. فریبکار، دروغگو، پرخاشگر و بی احتیاط هستند و عذاب وجدان ندارند. آنها خود را محق می دانند که به هر روشی به خواسته شان دست پیدا کنند حتی اگر به دیگران صدمه وارد کرده یا حقوق آنها را پایمال کنند. زندگی با یک شخصیت ضداجتماعی به معنی دم به دم با خطر و غافلگیری و بی قانونی دست و پنجه نرم کردن است و این افراد حتی همسرشان را هم از اعمال مجرمانه، آسیب زدن و پایمال کردن حق شان مستثنی نمی کنند.
خودشیفته ها خودخواه و خودپسند هستند و خود را مرکز دنیا می بینند و به همین دلیل انتظار دارند همه آنها را ستایش کنند. خصوصیت اصلی این اختلال خودمحوری، کمبود احساس همدلی با دیگران و خود مهم پنداری است
اختلال شخصیت مرزی: این ها همیشه لب مرز هستند. ویژگی اصلی این نوع اختلال ناپایداری و بی ثباتی در خلق و خو و روابط با دیگران است. فرد دچار اختلال شخصیت مرزی درک ثابتی از هویت خود ندارد، احساس پوچی مزمن می کند، دست به اقداماتی می زند که برای او آسیب هایی در بر دارد، اقدام به خودکشی و یا تهدید به آن می کند و حالت های عاطفی ناپایدار و متغیر دارد. این افراد الگوی ثابتی در روابط شان ندارند، در کنترل خشم خود ناتوان هستند، مشکل هویتی و بی ثباتی هیجانی دارند و مرتب در تلاشند که کسی آنها را رها نکند. با این حال با رفتارشان ناخودآگاه دیگران را وادار به فاصله گرفتن می کنند. شخصیت های مرزی احساس بی هدفی، خالی و بی ارزش بودن شدیدی را تجربه می کنند.
اختلال شخصیت نمایشی: شخص مبتلا به این بیماری تمایل شدیدی به جلب توجه دیگران دارد، در موقعیت هایی که در کانون توجه قرار ندارد ناراحت است، ظاهر متفاوتی دارد، گفتارش سرشار از اغراق در مورد هیجانات شخصی است، روابط را از آنچه هست صمیمانه تر تلقی می کند و به شدت تلقین پذیر است. این ها را حتی از روی ظاهرشان می توان شناخت. لباس ها و مدل موی عجیب و غریب دارند، رفتارهایشان بسیار رو و زننده و چشمگیر است و در یک کلام، با غیرعادی بودنشان جلب توجه می کنند. زندگی با این افراد به معنی دست و پنجه نرم کردن با یک آدم پرهیاهو و آبروریزی های اجتماعی او است.
اختلال شخصیت خودشیفته: آنها خودخواه و خودپسند هستند و خود را مرکز دنیا می بینند و به همین دلیل انتظار دارند همه آنها را ستایش کنند. خصوصیت اصلی این اختلال خودمحوری، کمبود احساس همدلی با دیگران و خود مهم پنداری است. فرد خودشیفته از بالا به بقیه نگاه می کند، در مورد موفقیت ها، زیبایی، قدرت، زیرکی و سایر ویژگی های مثبت خود به گونه اغراق آمیزی خیالبافی می کند، استثمارگر و نیازمند تحسین افراطی است و معتقد است دیگران به حال او غبطه می خورند. این اختلال در زن ها بیش از مردها دیده می شود.
اختلال شخصیت اجتنابی: افراد مبتلا به این بیماری نسبت به طرد شدن بسیار حساسند، علاقه شدیدی به برقراری ارتباط با دیگران دارند ولی از بیم پذیرفته نشدن از این روابط دوری می کنند. به دلیل ترس از انتقاد، مورد تمسخر قرار گرفتن و یا خرابکاری کمتر در روابط کاری و یا روابط صمیمانه درگیر می شوند کم رو هستند و خود را از بقیه پایین تر می دانند.
اختلال شخصیت وابسته: این اختلال با نیاز به حمایت از سوی اطرافیان، وابستگی و پذیرش سلطه دیگران همراه است و فرد مبتلا به آن بدون راهنمایی دیگران قادر به تصمیم گیری و برنامه ریزی برای کارهای روزمره نیست، از رفتار نادرست دیگران انتقاد نمی کند تا مبادا حمایت آن ها را از دست بدهد و برای جلب محبت و حمایت دیگران دست به کارهایی می زند که برای وی ناخوشایند است.
اختلال شخصیت وسواسی-جبری: در این اختلال کمال طلبی همراه با انعطاف ناپذیری بر فرد تسلط دارد. بیمار مبتلا به این اختلال به حدی دارای کمال طلبی است که خود را در تکمیل تمام امور دخالت می دهد، در واگذاری امور به دیگران اکراه دارد، علاقه بیش از حد به کار داشته و تفریحات و روابط اجتماعی را قربانی کار می کند، بیش از حد منظم بوده و روی جزئیات امور حساسیت زیادی دارد، لجباز، انعطاف ناپذیر، خونسرد و خسیس است.
بسیاری از بیماریها و اختلالات روانی مانند اختلالات یادگیری از طریق ژنتیک به ارث میرسند. ژنتیکی بودن به این معنی نیست که صرف داشتن والدینی با اختلال روانی خاص، کودک هم مبتلا خواهد شد. بلکه عوامل محیطی نقش تعیین کنندهای در این میان دارند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اختلالات یادگیری کلیک کنید.
عوامل محیطی
معمولا وقتی فرد در یک محیط نامناسب رشد کند، اضطرابهای زیادی را متحمل میشود. شیوههای فرزند پروری نامناسب، آسیبهای جسمانی و جنسی، مورد خشونت واقع شدن، عدم بر طرف شدن نیازهای عاطفی و هیجانی از عوامل محیطی دخیل در بروز اختلالات روانی هستند. یکی از اختلالاتی که محیط و روشهای تربیتی در آن نقش بسیاری دارند، اختلال اضطراب جدایی است. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اضطراب جدایی کلیک کنید.
نقش عوامل زیستی در بروز اختلالات روانی
تغییرات مغزی و هورمونی و گاها برخی وضعیتهای جسمانی مثل بیماریهای جسمی ممکن است خود را در قالب بیماری روانی نشان دهند. مانند بسیاری از بیماریهای جسمانی که منجر به بروز افسردگی در افراد میشوند.
مصرف مواد مخدر
مواد مخدر با ایجاد تغییرات اساسی در کارکرد مغزی باعث تغییرات مقطعی و یا طولانی مدت در رفتار و خلق و در موارد شدیدتر شخصیت فرد میشود. مواد مخدر علائم اسکیزوفرنی و به طور کلی اختلالا هذیانی را تشدید میکنند. برای کسب اطلاعات در زمینه مواد مخدر کلیک کنید.
برای شناخت شخصیت از ازمون های زیر استفاده میشود.
برای آشنایی با اختلالات روانی کلیک کنید