افراد برای غلبه بر شرایط استرس زا معمولاً از سه گروه مکانیزمهای دفاعی استفاده می کنند. اولین راهبرد، جستجوی حمایت اجتماعی است. دومین گروه، راهبردهای شناختی هشیار است که به صورت آگاهانه و عمدی برای چیره شدن بر استرس استفاده می شود (کنارآمدن یا Coping) و سومین گروه، راهبردهای روانی غیرآگاهانه و غیر ارادی است. بنابراین در یک جمع بندی کلی، می توان گفت راهبردهای کنارآمدن، و پردازشهای کنترل هیجانی، در دسته راهبردهای شناختی هشیار و ارادی و مکانیزمهای دفاعی در گروه راهبردهای غیرآگاهانه و غیرارادی قرار می گیرند.
قسمت عمده ای از زندگی روانی هر شخص در فرآیندهای ناهشیار ریشه دارد . مکانیزمهای دفاعی یک بخش قدرتمند از ظرفیت ما را برای حفظ تعادل حیاتی روانی تشکیل می دهند. بدون وجود آنها، ذهن هشیار نسبت به ورودیهای هیجانی منفی مانند اضطراب و نگرانی آسیب پذیر می شود. ادراک ما از خود، اهداف و عقاید و احساسات مرتبط با واقعیات درونی و بیرونی به وسیله مکانیزمهای دفاعی تغییر می کند. این دفاعها مانند سیستم ایمنی بدن اغلب بدون آنکه آگاهی و هشیاری نسبت به آنها داشته باشیم همواره در حال فعالیت هستند .
هر فرد خواه بهنجار،خواه روان آزرده به درجات مختلف از مکانیزمهای دفاعی سود میجوید. آنها این قابلیت را دارند که تکانهها را از میان ببرند (مانند دفاع تشکل واکنشی)، روابط اجتماعی را محدود کنند (مانند دفاع خیال پردازی اسکیزوئید )، واقعیت را دگرگون سازند (مانند دفاع انکار )، یادگیری اجتماعی را کاهش دهند (مانند دفاع کنش نمایی )، شناخت آگاهانه ما را از خود تغییر دهند (مانند دفاع فرافکنی)، آگاهی ما را از تعارض هایمان کم کنند (مانند دفاع سرکوب) و یا احساسات متعارض با باورهای ما را تحت تاثیر قرار دهند (مانند دفاع جدایی عاطفی ).
برای روشن شدن اهمّیت موضوع کافیست بدانیم که مطالعات نشان داده اند که میان مکانیزمهای دفاعی و متغیرهایی چون عزّت نفس، تحول هیجانی، تحول هویّت، تحول شخصیت، تحول اخلاقی، و ... ارتباط معنا داری وجود دارد.
روانشناسی پنج هدف و کنش مهم برای مکانیزمهای دفاعی در نظر می گیرد:
1- نگه داشتن عواطف در محدوده ای قابل قبول به هنگام رویارویی با بحرانهای ناگهانی زندگی.
2- برقراری و ذخیره سازی تعادل عاطفی از طریق به تعویق انداختن و یا افزایش ناگهانی مسیرها در کشاننده های زیست شناختی (مانند آنچه در دوران بلوغ اتفاق می افتد).
3- خلق و تحقق یک دوره زمانی برای تسلط و پذیرش یک خود پنداشت جدید (مانند تغییراتی که پس از یک عمل جراحی مهم) و یا پس از یک پیشرفت ناگهانی مسیرها در کشاننده های زیست شناختی (مانند آنچه که در دوران بلوغ اتفاق می افتد).
4- تداوم رفتار بهنجار در رویارویی با تعارضهای غیر قابل حل (مانند مواجه شدن با مرگ و از دست دادن عزیزان).
5- رویارویی با تعارضهای مهم در زندگی واقعی و هشیارانه زندگی کردن با این تعارضها (مانند سپردن والدین به خانه سالمندان، قتل به هنگام جنگ).
ویژگی اصلی مکانیزمهای دفاعی مقابله با تعارضها و آشفتگی های هیجانی است. اضطراب به سه شکل عینی، روان آزرده و اخلاقی مشخص می شود که مکانیزمهای دفاعی برای کاهش اضطراب و تنش همراه با آن وارد عمل می شوند. علاوه براین، «من» می بایست با اضطراب حاصل از کشمکشهای تکانه های متضاد مقابله کند، در ضمن وظیفه دارد در مقابل احساسهایی که همراه تکانه های «بن» متداعی می گردند نیز به دفاع بپردازد.
پاسخ به این سوال که آیا دفاعهای ناپخته سازشی هستند یا آسیب شناختی، تنها با در نظر گرفتن زمینه ای (درونی و بیرونی) که این دفاعها در آن اتفاق میافتند میسر است. برای مثال زمانی که زمینه سنی مطرح می شود، انکار در یک کودک پنج ساله می تواند به عنوان یک دفاع سازشی در نظر گرفته شود، در صورتی که همین دفاع در یک فرد بزرگسال به عنوان یک دفاع غیر سازشی ارزیابی می گردد.
به صورت کلی این که چه زمانی مکانیزمهای دفاعی بیمار گونه و آسیب زا میشوند را میتوان با در نظر گرفتن نکات زیر تشخیص داد:
1- استفاده افراطی، مکرر و اغراق آمیز از آنها.
2- زمانی که دفاعها در حالت انعطاف ناپذیر، خشک و انحصاری بکار میروند.
3- هنگامی که دفاعها شرایط کنونی را به شدت تحریف میکنند.
4- استفاده از دفاعها منجر به پدید آمدن مشکلات جدی وعمده در روابط، لذت و برخورداری از زندگی سالم میگردد.
5- دفاعها موجب تحریف احساسات و هیجانات گردیده و از ابراز سالم آنها جلوگیری میکنند.
DSQ – 40 توسط آندروز و همکاران در سال 1993 تدوین گردید که شامل 40 سوال است و 20 مکانیزم دفاعی را در سه سطح رشد یافته، روان آزرده، رشد نایافته مورد ارزیابی قرار می داد .DSQ – 40 در کشور هایی چون ژاپن، فرانسه، برزیل، پرتقال و ایران مورد ارزیابی قرار گرفته است. آنها برای اصلاح پرسشنامۀ قبلی ملاکهای متعددی را برای ارزیابی روایی سازه و روایی ملاک و اعتبار هر ماده در نظر گرفتند.پرسشنامه سبکهای دفاعی (DSQ – 40) در ایران نیز توسط حیدری نسب (1385) مورد بررسی و هنجاریابی قرار گرفت. مراحل هنجاریابی به طور کلی بعد از برگردان پرسشنامه به زبان فارسی و رفع نواقص آن به لحاظ ادبی در دو بخش روایی و پایایی پیگیری شد. این نسخه جدید به مراتب از کیفیت روانسنجی بهتری نسبت به نسخه های دیگر برخوردار است.