حتما تاکنون اصطلاح «با کفشهای کسی راهرفتن» را شنیدهاید. این اصطلاح به مفهوم دقیق «همدلی» اشاره دارد. همدلی، واژهای آشنا و درعینحال عمیق، احساسی است که قلبها را به هم پیوند میدهد و نیاز انسان به درکشدن را برآورده میکند؛
انسان بهعنوان موجودی اجتماعی، به تعامل با دیگران و درکشدن نیاز دارد و این بخشی از ذات او است. ازاینرو، همدلیکردن میتواند سلامت روان افراد را بهبود بخشد و حتی گاهی زندگی آنها را نجات دهد. بهطورکلی، همدلی به توانایی درک احساسات دیگران اشاره دارد و مهارتی است که مانند سایر مهارتهای بینفردی میتوان آن را تقویت کرد.
این مفهوم به شما کمک میکند تا مسائل را از دیدگاه شخص دیگری ببینید، با احساسات او همدردی کنید و روابط قویتری در زندگی داشته باشید. در ادامه این مقاله از ایمپو، به مفهوم دقیق «همدلی چیست» میپردازیم و راههایی برای تقویت این مهارت بیان میکنیم.
همدلی در روانشناسی به توانایی تشخیص و درک افکار و احساسات دیگران اشاره دارد. در واقع این مفهوم یعنی پا گذاشتن به دنیای درونی دیگری، تلاش برای کاوش در احساسات او و دیدن جهان از دریچه نگاهش، همانگونه که او میبیند و درک میکند.
به بیان دیگر، تعریف همدلی (به انگلیسی Empathy)، توانایی نگریستن به جهان از زاویه دید دیگری است؛ یعنی درک عمیق احساسات او، تصور خود در جایگاهش و دیدن جهان از منظر او، با قلبی باز و ذهنی روشن. برای مثال، وقتی میبینیم کسی به دلیل ازدستدادن عزیزش رنج میکشد، میتوانیم خود را در همان موقعیت تصور کرده و احساسی که او تجربه میکند را درک کنیم.
همدلی نقش مهمی در تعاملات روزمره با دیگران ایفا میکند. این توانایی در نحوه گوشدادن به دیگران، شریکشدن در شادیها و غمهایشان و کمک به آنها در زمان نیاز آشکار میشود. کاهش خطاهای شناختی و پرهیز از قضاوت و سرزنش دیگران، مهارت همدل بودن را تقویت میکند. اگرچه برخی افراد به طور ذاتی همدلتر هستند، اما این توانایی از طریق تمرین قابلپرورش و توسعه است.
اگر توانایی همدلانه شما در سطح پایینی باشد، ممکن است نسبت به درد دیگران بیتفاوت باشید. برای مثال، اگر خانه دوستتان مورد سرقت قرار گیرد، ممکن است بگویید: «اگر مراقبتر بودی، این اتفاق نمیافتاد.» یا شاید به خانوادهای که با مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکنند، با این پیشداوری که تنبلی یا عدم تلاش باعث وضعیت آنهاست، با تحقیر نگاه کنید.
همدلی و همدردی اغلب بهجای یکدیگر استفاده میشوند اما تفاوتهایی میان این دو واژه وجود دارد. همدردی (sympathy) به معنای احساس نگرانی برای شخص دیگر و آرزوی خوشحالی یا بهبود وضعیت اوست، در حالی که همدل بودن (empathy) شامل درک و شریکشدن در احساسات شخص دیگر است.
تفاوت همدلی با همدردی این است که وقتی همدردی میکنید، به مشکل فرد اهمیت میدهید و از رنج او متاسف میشوید، اما مانند همدلی درد او را به طور کامل احساس نمیکنید. برای مثال، وقتی دوستتان عزیزی را از دست میدهد، اگر با او همدردی کنید میفهمید چرا او غمگین است و برای رنج او متاسف میشوید. اما اگر همدل باشید، غم و اندوه او را خودتان نیز احساس میکنید.
همدل بودن میتواند متناسب با موقعیتها، به اشکال مختلفی ظاهر شود، اما انواع همدلی چیست؟
همدلی عاطفی، شامل توانایی درک احساسات فرد دیگر و پاسخ مناسب به آنها است. مانند زمانی که غم یا شادی فردی را در خود حس میکنیم، گویی این احساسات متعلق به خودمان هستند. برای مثال، وقتی میبینید دوستتان در تصادفی آسیب دیده است، چه احساسی به شما دست میدهد؟ بهاحتمال زیاد از درد او ناراحت میشوید و شاید حتی این موضوع شما را برنجاند. هرچه دو نفر از نظر عاطفی به هم نزدیکتر باشند، این نوع مهارت همدلانه قویتر میشود.
همدلی جسمانی، واکنش فیزیکی به تجربههای فرد دیگر است. گاهی افراد بهصورت فیزیکی احساسی را که دیگری تجربه میکند، حس میکنند. برای مثال، وقتی میبینید کسی خجالتزده است، ممکن است خودتان نیز سرخ شوید.
همدلی شناختی، به توانایی درک و شناسایی حالت ذهنی و احساسات دیگران اشاره دارد، بدون اینکه لزوما همان احساسات را تجربه کنیم. این نوع همدل بودن بر فهم دیدگاهها و نیتهای دیگران متمرکز است و نیازمند تلاش فعال برای قرارگرفتن در جایگاه ذهنی فرد دیگر است. این توانایی به شما امکان میدهد دیدگاهها و احساسات او را بهتر درک کنید.. برای مثال، اگر متوجه شوید همسرتان عصبانی است، میتوانید پیشبینی کنید که شوخیکردن در آن لحظه احتمالا مناسب نیست. یا اگر دوستتان احساس درماندگی کند، از واکنشهای ناگهانی او شگفتزده نخواهید شد.
همدلی، پیوندهای عاطفی ما را با دیگران مستحکمتر میکند. وقتی برای درک احساسات دیگران تلاش میکنید، آنها احساس ارزشمندی و فهمیدهشدن میکنند. این امر احتمال همدلی متقابل را افزایش میدهد، روابط را عمیقتر میسازد و به خلق زندگی غنیتر و رضایتبخشتر کمک میکند. دیگر فواید همدلی چیست؟
همدل بودن میتواند شما را به انجام اقداماتی تشویق کند که زندگی دیگران را بهبود میبخشد. این اقدامات میتوانند شامل هر چیزی باشند، از اهدا به خیریهها گرفته تا دلداری دادن به کسی با یک آغوش ساده.
در موقعیتهای اجتماعی، همدلی به شما کمک میکند تا عاقلانهترین مسیر را انتخاب کنید. برای مثال، اگر همسرتان تحتفشار کاری مضطرب است، همدل بودن کمک میکند تا تشخیص دهید که زمان مناسبی برای دادن مسئولیتهای بیشتر به او نیست.
پژوهشها نشان میدهند که همدل بودن میتواند فرسودگی شغلی را کاهش دهد. این امر به دلیل تقویت ارتباط و همکاری موثر، حتی در محیطهای کاری چالشبرانگیز، رخ میدهد.
همدلی میتواند تنش و تعارض را کاهش دهد. برای مثال، در جریان یک بحث جدی با همکار، این توانایی مانع از انتقاد تند یا رفتارهای خشن میشود. با درک بهتر دیدگاه طرف مقابل، دستیابی به راهحلهای توافقی آسانتر خواهد بود.
مهارتهای همدلانه به شما کمک میکنند تا ارتباطات اجتماعی قویتری با دیگران برقرار کنید. با درک افکار و احساسات افراد، میتوانید در موقعیتهای اجتماعی بهگونهای مناسب پاسخ دهید.
همدلی با دیگران به تنظیم احساسات خودتان کمک میکند. تنظیم عاطفی اهمیت زیادی دارد، زیرا به شما امکان میدهد حتی در شرایط پراسترس، احساسات خود را مدیریت کنید.
هرچه جامعهای همدلتر باشد، احتمال اینکه اعضای آن با آرامش بیشتر و خشونت کمتری با یکدیگر تعامل کنند، افزایش مییابد.
برخی افراد، مهارت همدلی پایینی دارند؛ بنابراین نمیتوانند درک کنند که افراد دیگر چه چیزی را تجربه یا احساس میکنند. در ادامه، چند دلیل برای کمبود همدلی آورده شده است:
گاهی اوقات، نحوه درک افراد از دنیای اطرافشان تحتتاثیر سوگیریهای شناختی قرار میگیرد. برای مثال، افراد اغلب شکستهای دیگران را به ویژگیهای درونی آنها نسبت میدهند، درحالیکه کاستیهای خود را به عوامل بیرونی مقصر میدانند.
بسیاری از افراد در دام این تفکر میافتند که کسانی که از آنها متفاوت هستند، احساسات و رفتارهای مشابهی ندارند. این موضوع بهویژه زمانی رایج است که افراد از نظر فیزیکی از هم فاصله دارند. برای مثال، وقتی افراد گزارشهایی از یک فاجعه در سرزمینی دیگر میبینند، احتمال کمتری دارد که رفتارهای همدلانه نشان دهند.
گاهی اوقات، وقتی فردی تجربهای تلخ داشته است، افراد بهاشتباه قربانی را بهخاطر شرایطش سرزنش میکنند. این میل به این باور است که افراد آنچه را شایستهاش هستند دریافت میکنند. افراد با تفکر تصور میکنند که اتفاقات بد و وحشتناک هرگز برای آنها اتفاق نمیافتد.
مطالعات نشان دادهاند که مناطق خاصی از مغز در همدلی نقش دارند. همچنین، فعالسازی نورونهای آینهای در مغز به افراد کمک میکند تا پاسخهای عاطفی دیگران را در موقعیتهای مشابه تقلید و بازتاب دهند.
مهارت همدلی در گروهها نقش کلیدی در تقویت همکاری، انسجام و ارتباطات موثر ایفا میکند. با درک احساسات و دیدگاههای اعضای گروه، افراد میتوانند اعتماد ایجاد کنند، تعارضات را کاهش دهند و محیطی حمایتگر خلق کنند که در آن همه احساس ارزشمندی و شنیدهشدن داشته باشند. همدل بودن باعث میشود اعضای گروه به نیازهای یکدیگر توجه کنند و همچنین رفتارهای یاریرسان و انگیزه برای حل مشکلات مشترک را افزایش میدهد.
این امر عملکرد گروه را بهبود میبخشد، به ایجاد روابط عمیقتر و پایدارتر بین اعضا کمک میکند و در نهایت منجر به موفقیت جمعی و رضایت بیشتر در گروه میشود.
در زندگی زناشویی، همدلی نقش کلیدی ایفا میکند زیرا بستری برای ارتباط پایدار، دلبستگی و صمیمیت عاطفی فراهم میآورد. حتی در میان فراز و نشیبهای تعارضات روابط عاطفی، همدل بودن تضمین میکند که پایه رابطه مستحکم باقی بماند. در ادامه، به فواید این مهارت در روابط زوجین میپردازیم:
همدلی به شما امکان میدهد احساسات شریک زندگیتان را بپذیرید، بدون اینکه لزوماً همان احساسات را تجربه کنید. گوشدادن فعال به شریک زندگی، درک آنچه او را آزار میدهد و پرسیدن اینکه چگونه میتوانید به او کمک کنید، نمونههایی ساده از همدلی و پذیرش احساسات هستند.
زندگی زناشویی ممکن است با بحرانها و چالشهای مختلفی همراه باشد. اینجاست که همدل بودن به شما کمک میکند مشکلات را بدون تنش حل کنید. میتوانید بپذیرید که شریک زندگیتان نیاز به تخلیه احساسات دارد و تنها کاری که باید انجام دهید، گوشدادن است. درک دیدگاه و احساسات طرف مقابل، سوءتفاهمها و درگیریها را کاهش میدهد.
گوشدادن فعال و درک متقابل، گفتوگوهای سازندهتر و محترمانهتری را ممکن میسازد. چرا که به شما امکان میدهد با افکار و احساسات دیگران ارتباط بهتری برقرار کنید و به فردی خوشایندتر برای معاشرت تبدیل شوید.
رفتارهای همدلانه به زوجین کمک میکنند در شرایط سخت، با گوشدادن و حمایت، کنار یکدیگر بمانند و بحرانها را پشت سر بگذارند.
همدلی توانایی بخشیدن اشتباهات شریک زندگی را افزایش میدهد و از کینهتوزی جلوگیری میکند.
همدل بودن فضایی حمایتگر فراهم میکند که در آن خط قرمزهای رابطه زوجی رعایت میشود و هر دو طرف احساس شنیدهشدن و ارزشمندی میکنند.
همدلیکردن باعث میشود زوجین کمتر یکدیگر را قضاوت کرده و با مهربانی به مسائل نگاه کنند.
اگرچه بخشی از مهارت همدلی ذاتی است، اما محققان معتقدند که افراد میتوانند توانایی همدلیکردن خود را پرورش دهند و آن را تقویت کنند. فرض کنید دوستتان از کار اخراج شده است، اگرچه شاید نتوانید احساس او را به طور دقیق درک کنید، اما میتوانید با تصور و گذاشتن خود بهجای او، حس خشم و ناامیدی او را شریک شوید. شاید نتوانید مشکل او را حل کنید، اما درک میکنید که او نیاز دارد احساساتش را تخلیه کند.
ازآنجاییکه خوشبختانه همدلی مهارتی است که میتوان آن را یاد گرفت و تقویت کرد، برای بهبود این مهارت میتوانید تمرینهای زیر را انجام دهید:
همدلی در روابط عاطفی و میان زوجین، کلید ایجاد صمیمیت و پایداری است که به معنای درک و پذیرش احساسات و دیدگاههای طرف مقابل، حتی در زمان اختلاف است. راهکارهای اصلی برای تقویت همدلی عبارتند از: گوش دادن فعال (بدون قضاوت)، تلاش برای قرار دادن خود جای همسر، و احترام متقابل به نظرات و احساسات یکدیگر.