اشتباهات زندگی، عبارتی آشنا برای همه ماست. همه ما کموبیش دچار اشتباهاتی شدهایم که سبک زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده و باعث شده، بعدها از انجام دادن آنها، احساس پشیمانی و ندامت داشته باشیم. جلوی آیینه ایستادهایم، خود را سرزنش کردهایم و به فرد داخل آیینه، حسابی دشنام دادهایم!
شاید فکر می کنید در بهترین جای دنیا قرار دارید و آنچه دارید، کافی است و دیگر نیازی به تلاش بیشتر ندارید. هر زمانی که برچسب بهترین یا کافی ست را بر خود بزنید، همان لحظه سیر نزولی رشد تان آغاز می شود.
مفهوم این اصل به هیچ وجه طمع کاری و قانع نبودن و زیاده خواهی نیست، بلکه زیاد خواستن است. زیاد از درگاه باری تعالی تقاضا کردن است. از دریای بیکران پروردگار خواستن برای استفاده درست، رشد، تکامل و فرار از نیازمندی و فقر. پس لازم است هنوز هم اصولی را جهت تغییر تمرین کنیم.
رقابت با خود
انسان های بزرگ، وارسته، موفق و اثرگذار کسانی هستند که همواره در حال رقابت هستند. البته رقابت از شکلی دیگر و آن هم رقابت با خود است. بله، رقابت با خود، چون در این نوع رقابت هیچ انرژی، زمان و برنامه ای صرف تخریب یا از میدان به در کردن رقیب نمی شود، بلکه همواره برنامه ریزی می شود تا از این رقیب سبقت گرفته شود و نسبت به دیروز او در جایگاه بهتری قرار بگیریم.
چرا باید انرژی خود را صرف رقابت با دیگران یا حتی تخریب دیگران یا گاهی از بین بردن رقبا کنیم؟ بیاییم به خودمان قول دهیم که از امروز عمرمان، انرژی مان، فکرمان و برنامه مان برای رشد، توسعه، پیشرفت و بهبود اوضاع خودمان باشد.
آهسته و پیوسته
تغییرات ناگهانی در بیشتر اوقات با خرابی و خسارت همراه هستند؛ ولی اگر تغییر تدریجی، مداوم و با برنامه باشد، در مسیر خود کمتر با مقاومت روبرو می شود. از طرف دیگر راحت تر و سریع تر مورد پذیرش واقع می شود.
دقت کرده اید، آدم هایی که تصمیمات ناگهانی می گیرند، مثلا می گویند من از فردا ورزش کردن را به طور جدی و روزی دو ساعت شروع می کنم، به ندرت می توانند مدت طولانی ورزش کنند. ولی در مقابل کسانی که برای ورزش با روزی 15 دقیقه نرمش آرام شروع می کنند، پس از مدتی ورزش روزانه مرتب و روزی 1 یا 2 ساعت را می توانیم در برنامه زندگی آن ها جزیی جداناپذیر بدانیم.
بهتر است پس از تصمیم قطعی برای ایجاد تغییر، ابتدا روی کاغذ اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت را بنویسیم و بعد برای هر کدام جزییات را یادداشت کنیم.
کار را به بعد موکول نکنید
سعی کنید به محض اینکه اشتباهی از شما سر زد همکار و یا همکاران خود را در جریان بگذارید. چرا که ممکن است، به زودی اتفاق ناخوشایندتری به خاطر اشتباهی که از شما سر زده، به وجود آید. در چنین شرایطی شما و دیگر همکارانتان باید زودتر اقداماتی را صورت دهید تا بر مشکلات اضافه نشود. یادتان باشد هر چقدر شناسایی مشکل زودتر صورت گیرد، حل آن نیز کم هزینهتر خواهد بود اما اگر مشکلات و اشتباهات روی هم انبار شوند، شاید دیگر وقتی برای جبران در اختیار نداشته باشید. شما با یک اقدام فوری میتوانید از بروز انواع مشکلات پیشگیری کنید.
نگذارید یک اشتباه باعث شود تا کل سیستم به هم بریزد. پذیرش و رفع اشتباه در چنین شرایطی بسیار حیاتی است. یادتان نرود شما باید در مورد اشتباهی که از شما سر زده است، جوابگو باشید. هر چقدر مشکلات به وجود آمده از اشتباهاتتان کمتر باشد، به نفع شما خواهد بود. با این تفاسیر پذیرش اشتباه و عنوان کردن آن کاملا به نفع شما است. البته ممکن است، اشتباهی که از شما سر زده، آن چنان حیاتی نباشد. در چنین شرایطی اگر میتوانید بدون آنکه به مجموعه کاری خود ضرر بزنید، مشکل را برطرف کنید. نیازی نیست دیگران را از هر اشتباهی که از شما سر میزند، باخبر سازید.
من همینم که هستم!
گفته می شود خطرناک ترین جمله این است:«من همینم که هستم.» در این جمله کوتاه می توانیم غرور، لجاجت، خودرایی، خودخواهی، درجا زدن و به تدریج راندن آدم ها از اطراف خود را حس کنیم.
اگر من و شما هم به طور غیرمستقیم یا ناخواسته این جمله در ذهن مان نقشی دارد، باید بسیار مراقب باشیم که از دام رکود، سکون و فسیل شدن رهایی یابیم.
انسان های بزرگ حتی از کودکان هم درس می گیرند. اساتید خبره و باتجربه بیشتر از واژه «نمی دانم» استفاده می کنند. دانشمندان توانمند در بسیاری از موارد می گویند:«در تخصص من نیست» و انسان های وارسته بیشتر اوقات سکوت می کنند و می گویند:«نظر شما چیست؟»
راز تغییر در احساس نیاز به تغییر و پرهیز از احساس خودکامگی و برترین بودن است.
مشاوران خود را تغییر دهید
اگر همواره اطراف ما کسانی باشند که با «به به» و «چه چه» ما را همراهی کنند، به تدریج ما را به ورطه سقوط پیش خواهند برد. شرکت ها، سازمان ها و کشورها و انسان های موفق، مشاورانی انتخاب می کنند که ضمن نشان دادن راه درست، آن ها را نقد نیز کنند.
شنیده اید می گویند فلانی را دوستانش از راه به در کردند؟ یا می گویند فلانی به واسطه دوستش به آن موقعیت و جایگاه والا دست یافت؟ شنیده اید می گویند اگر کسی را نمی شناسید، ببینید اطرافیانش و کسانی که با او حشر و نشر دارند چطور آدم هایی هستند.
ما اغلب از کلمه مشاور برداشت مان کسی ست که دفتری دارد و ما برای مشاوره به او مراجعه می کنیم. در حالی که تاثیرگذارترین مشاوران ما، همان پنج نفری هستند که ما در زندگی و کسب و کار بیشترین ارتباط، مراوده و تبادل نظر را داریم و ما چکیده آن پنج نفر هستیم.
روش های تکراری را حذف کنید
گاهی اوقات اگر با دقت یک کارتون یا یک فیلم کمدی را تماشا کنیم می توانیم درس های زیادی بیاموزیم. با کمی دقت متوجه می شویم که شخصیت اصلی فقط با چندین بار تکرار یک اشتباه، موجب خنده بیننده می شود و جالب این که ما فقط می خندیم ولی اگر دقت کنیم، بسیاری از امور امروزه ما هم همین گونه است و شاید اگر فیلم زندگی ما را هم با سرعت تند نمایش دهند، متوجه خواهیم شد که در طی چند سال چند بار یک اشتباه مشابه را تکرار کرده ایم و پس از مدتی یادمان رفته است.
راه هایی که می توانید از طریق آن سبک زندگی خودتان را بسازید:
مالک توانایی هایتان باشید
اول از همه اینکه خیلی مهم است بفهمید انتخاب های زیادی دارید. شما تصمیم می گیرید و شما اجرا می کنید. پس تصمیم بگیرید که زندگی فوق العاده داشته باشید. زندگی شما مال شماست. شما 100٪ خاص و به نوع خودتان بااستعداد هستید. حق دارید زندگی تان را با کارهایی بگذرانید که دوست دارید و چیزهایی را تجربه کنید که به شما لذت می دهد.
شما نعمت ها و استعدادهایی دارید که شاید دیگران از آن بی بهره باشند. خیلی از کارها را شاید کسی نتواند مثل شما انجام دهد. شما تنها کسی روی کره زمین هستید که می توانید از توانایی هایتان استفاده کنید!
کمی عاشق خودتان باشد
شاید عاشق ماهیگیری باشید و بخواهید سبک زندگی تان را طوری بسازید که ماهیگیری در آن گنجانده شده باشد. بنشینید، با خودتان خلوت کنید و روحتان را بشکافید تا ببینید دوست دارید واقعاً زندگی تان چه شکلی باشد. حتی به این فکر کنید که دوست دارید وقتی از دنیا رفتید، دیگران درموردتان چه بگویند. به استقبال تغییر بروید و تغییر کنید.
وقتی فهمیدید که دوست دارید زندگی تان چه شکلی باشد، وقتش است که آن را عملی کنید. وارد عمل شوید و سعی کنید آرزوهایتان را به واقعیت تبدیل کنید. تغییر ترسناک است اما این ترس باید مثبت و هیجان انگیز باشد.
بزرگترین اشتباهی که یک نفر ممکن است در زندگی خودش انجام بدهد چیست؟
تکرار خطا ، خطایی بزرگتر است
این موضوع از آنجایی حائز اهمیت است که عدم توجه به این بحران! و صرف زمان برای مطالعه اشتباهاتی که انسانها برای رسیدن به موفقیت مرتکب شدهاند، باعث کاهش کیفیت روابط فردی و اجتماعی انسانها در آینده خواهد شد و زندگی معنوی و اجتماعی او را با خطرات جدی رو به رو مینماید.
امروزه خردمندان جوامع به این باور رسیدهاند که تامین سعادت و خوشبختی انسان تنها با کمک پیشرفتهای علمی میسر نبوده و تحقق کامل این هدف تنها به افزایش معنویات در زندگی بستگی دارد. هر چند که خداوند متعال هیچ وقت انسان را در پیمودن راه زندگی در این دنیا تنها نگذاشته و جوامع انسانی را با فرستادن پیامبران و امامان مورد رحمت و هدایت خود قرار داده است.
اما تعدادی از انسانها با گمراه کردن دیگران هیچ وقت اجازه ندادند که عظمت الهی هدایتگر زندگی انسانهایی باشد که در تلاش برای رسیدن به موفقیت بوده یا هستند و در این بین تنها انسانهای معدودی توانستهاند به نسبت استعداد و دریافت خود به درجهای از کمال برسند.
به نظر میرسد که قرن بیست و یکم ، قرنی باشد که انسانها در آن گرایش بیشتری در مسیر معنویات و اخلاقیات از خود نشان داده و از معنویت به عنوان آخرین سلاح بشریت برای بازگرداندن انسان به مدار اصلی انسانیت خویش استفاده نمایند. برای روشنتر شدن موضوع بیایید نگاهی به تعدادی از اشتباهاتی که انسانها در طول تاریخ برای رسیدن به موفقیت مرتکب شده و میشوند داشته باشیم و این گونه تصمیم بگیریم که نه تنها آنها را تکرار نکنیم.
خوشبختی به قیمت بدبختی دیگران
قرنهاست که بشر دچار توهم غم انگیزی در زمینه رسیدن به قدرت شده و همین توهم باعث بروز نبردهای خونین و بیعدالتیهای فراوانی در سراسر جهان شده است. توهم این است که تعدادی از انسانها فکر کرده و میکنند که میتوانند از ضرر و بدبختی دیگران به خوشبختی برسند، به همین دلیل در جست و جوی راههایی برای سوءاستفاده و اغوای دیگران بوده اند. این مشکلی است که هنوز دست از گریبان تعدادی از انسانهای تشنه قدرت و موفقیت برنداشته است.
بسیاری از مردم احساس میکنند که میتوانند با خراب کردن دیگران به موفقیت برسند. یک ضربالمثل قدیمی میگوید «دو راه برای داشتن بلندترین ساختمان در شهر وجود دارد. یکی این است که تمام ساختمانهای بلند شهر را خراب کنی و دوم این است که روی ساختمان خودت کار کنی و آن را بلندتر کنی.» این مطلب دقیقا در مورد مسائل سیاسی ، اقتصادی و زندگی شخصی تک تک انسانها نیز صادق است.
نگرانی از مسائلی که خارج از کنترل شماست
نگرانی از مسائل خاصی که با گذر زمان حل میشود، فقط نیروی انسان را هدر میدهد. خداوند گاه معجزات خود را در مکانهای باور نکردنی و به دست افرادی دور از انتظار و در زمان هایی غیرقابل تصور به انجام میرساند. زندگی نیز ما را دقیقا به آن طرف راهنمایی میکند، اما از راههایی که انتظارش را نداریم.
ظاهرا مردم در دنیای قدیم نیز انرژی فراوانی را صرف نگرانی در مورد اموری میکردند که خارج از کنترل آنها بوده است.
اول اینکه بیمعنی است در مورد چیزی نگران باشی که کنترلی بر آن نداری، زیرا اگر تو بر آن کنترلی نداری معنی ندارد که در مورد آن نگران باشی.
دوم اینکه این هم بیمعنی است که در مورد چیزهایی که بر آن کنترل داری نگران باشی، زیرا اگر واقعا کنترل داری نگرانی معنا ندارد.