مقالات روانشناسی

چگونه احساسات خود را کنترل کنیم

1

چگونه احساسات خود را کنترل کنیم

زمانی که درگیر اضطراب و افسردگی هستید ممکن است حس کنید بر احساساتتان کنترلی ندارید. عواطف ممکن است در شما این احساس را به وجود آورند که هیچ سرچشمه‌ای ندارند و اگر این عواطف از آنچه شما فکر می‌کنید قویتر باشند باعث سردرگمی شما می‌شوند.

قطعا بارها با افرادی برخورد کرده اید که بعد از یک روز به ظاهر معمولی، ناگهان با کوچکترین مسئله که به وجود می آید عصبانی می شوند. این افراد همان هایی هستند که همیشه احساساتشان را کنترل و سرکوب کرده اند. سرکوب احساسات خودش را اینگونه نشان می دهد.

هرچقدر احساسات خود را بیشتر کنترل کنید، هیچ وقت موفق به مدیریت آن ها نمی شوید چرا که احساسات در برابر کنترل شما مقاومت نشان می دهند. در نتیجه شما کنترل عاطفی خود را از دست می دهید.

امروزه جامعه به ما یاد داده است که احساساتمان را مخفی کنیم، از آن ها خجالت بکشیم و از احساساتمان بترسیم.

در بیشتر جوامع، نشان دادن احساسات در ملاعام بیان کننده احساسات خارج از کنترل و نشانه‌ی مهمی از ضعف است. در حالی که ما با این احساسات به دنیا آمده‌ایم و باید با آن‌ها زندگی کنیم. پس باید یاد بگیریم چطور آن‌ها را بشناسیم، با آن‌ها کنار بیاییم و آن‌ها را آزاد کنیم.

برای اینکه بتوانیم احساساتمان را کنترل کنیم و در برقراری ارتباط با دیگران پیروز میدان باشیم، به هوش هیجانی بالایی نیاز داریم.

راهکار برای پذیرش و مدیریت احساسات

احساساتتان به شما سرنخ می‌دهند.

همواره به خاطر داشته باشید که احساسات شما سرنخ مطلبی هستند که ذهنتان می‌خواهد به شما بگوید. پس درباره آنچه احساس می‌کنید کنجکاو باشید چرا که احساساتتان شما را در جهت رسیدن به ذهن خردمندانه راهنمایی می‌کنند. احساسات شما نه تنها سرنخی برای رسیدن به آنچه در ذهن شما می‌گذرد هستند بلکه شامل اطلاعات حیاتی درباره شما هستند.

احساسات نه خوب هستند نه بد.

پاسخ‌های عاطفی‌ای که شما به صورت خودکار می‌دهید حاصل عوامل متفاوت از جمله تجربیات گذشته، شرایط فعلی و کیفیت خواب شما خواهند بود. واکنش احساسای شما نمی‎‌تواند بهتر یا بدتر از واکنش دیگران باشد. احساس غم یا ترس منفی نیستند بلکه در واقع احساسات بی‌طرف هستند.

احساسات برابر با رفتارهای شما نیستند.

شاید شما نتوانید احساسات خود را کنترل کنید اما همیشه می‌توانید نحوه عکس‌العمل نشان دادن خود به این احساسات را کنترل کنید. برای مثال اینکه از دست کسی عصبانی هستید لزوماً به این معنی نیست که با آن شخص دعوا کنید.

زمانی که کسی می‌گوید بر احساساتش کنترلی ندارد عموماً منظورش این است که بر اعمال ناشی از احساسات خود کنترلی ندارد.

اینکه احساس عصبانیت کنید خیلی خوب است اما تا زمانی که فکر نکنید به خاطر داشتن چنین احساسی مجبورید به صورت کسی مشت بزنید. شما قادرید احساساتتان را پردازش کنید بدون اینکه در راستای آنها اقدامی انجام دهید.

افکارتان را تغییر دهید.

در هسته عمیق‌ترین احساسات ما باورهایی هستند که آنها را به حرکت درمی‌آورند. مثلاً زمانی که حس می‌کنید چیزی را از دست داده‌اید غمگین می‌شوید، زمانی که از هدفتان دور می‌شوید عصبانی می‌شوید و زمانی که فکر می‌کنید اتفاق خوبی قرار است بیافتد خوشحال می‌شوید.

اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که با تغییر افکارتان شاید نتوانید شرایط را تغییر دهید اما حداقل می‌توانید روش تاثیر این شرایط روی خودتان را تغییر دهید. با تمرین می‌توانید افکاری را که منجر به ناراحتی شما می‌شوند را با افکاری که در شما حس رضایت یا خرسندی ایجاد می‌کنند جایگزین کنید.

افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است فکر کنند که گفته‌هایشان نزد دیگران احمقانه است و مدام در حال گاف دادن هستند. با کمک درمانگر مناسب می‌توان به آنان روش‌هایی را آموخت تا در این شرایط بتوانند آرامش خود را حفظ کنند و به این درک برسند که مردم دیگران را چندان قاطعانه قضاوت نمی‌کنند.

دایره توجه خود را تغییر دهید.

ممکن است شما مرتباً نسبت به اطرافیانتان احساس حقارت کنید چرا که پیش خودتان فکر می‌کنید آنها همیشه عالی هستند و یا در باشگاه بدنسازی ایستاده‌اید که ناگهان متوجه می‌شوید کسی در وزن و هیکل شما می‌تواند وزنه‌هایی سه برابر سنگین‌تر از وزنه‌های شما را بلند کند.

در این مواقع شما مانند آهن‌ربایی به این صحنه‌ها جذب می‌شوید و نمی‌توانید نگاه سرشار از تعجب و غبطه خود را از آنها بردارید. اما اگر بتوانید نقطه ثقل توجهتان را تغییر دهید و مثلاً به افرادی که وزنه‌هایی سبک‌تر از شما می‌زنند توجه کنید در اصل توانسته‌اید که به توانایی‌های خود بیشتر اعتماد کنید.

کار بهتری که می‌توانید در این شرایط انجام دهید این است که بر روی کاری که در حال انجام دادنش هستید تمرکز کنید. در این صورت مقداری از انرژی که از دست داده‌اید را دوباره بدست می‌آورید.

زمانی که شروع کنید احساساتتان را به عنوان سرنخی از سوی ذهنتان بپذیرید و خودتان را بابت آنچه احساس می‌کنید قضاوت نکنید در واقع توانسته‌اید این قدرت انتخاب را بدست آورید که به هر رفتاری چه واکنشی نشان دهید.

احساساتی که هرگز نباید سرکوب کنید

اینها تمرینات مثبتی برای کنترل احساسات هستند، اما نباید هرگز آنها را با تلاش خود برای فراموش کردن، نادیده گرفتن یا سرکوب احساسات خود اشتباه بگیرید. تمرینات در بالا آمده به شما کمک می کند تا آرام شوید تا احساسات قریب الوقوع خود را کنترل کنید.

آنها شما را نابود نخواهند کرد، بلکه یک وضعیت آرام تر و متعادل تر ایجاد می کنند که می توانید با آنها مقابله کنید.

فرار از احساسات، سرکوب یا نادیده گرفتن احساسات راه حل درستی نیست این فقط باعث میشود احساسات دوباره بازگردند ،با این حال، تمرینات احساسی ما در شناخت خودمان بسیار موثرتر خواهد بود و همچنین در خصوص اینکه چه احساسی نیاز به کنترل بیشتر، تلاش بیشتر دارد.

این صفحه را به اشتراک بگذارید.
نظرات کاربران