فرادی که اختلال شخصیت بدبینی (پارانوئید، پارانویا، یا روان گیسختگی پارانوئید) دارند، بسیار مغرورند، همچنین حسود و کمی ستیزه جو هستند. فوری درگیری بدنی پیدا می کنند و یک کلام به هر کلام نرسیده، سیلی را زده اند!
نسبت به همسرشان بسیار بدبین هستند، هر چه قسم بخورید که بی گناهید و وفادار، فایده ندارد. بدون دلیل کافی مظنون است که دیگران از او سوءاستفاده می کنند. به وفاداری و قابلیت اعتماد دوستان و بستگان خود شک دارد. به دیگران اعتماد نمی کند، در اشارات خوش خیم تحقیر و تهدید می بینید، کینه توز است، در پاسخ خشمگین و آماده حمله است.در درمان این افراد جدی و صادق باشید و از شوخی پرهیز کنید. روان درمانی حمایتی سودمند است.بر واقعیت تاکید کنید و گاهی اوقات دارو نیز لازم است.
این اختلال از 15 سالگی شروع می شود. چنین افرادی ضدقانون هستند، قانون خانه، مدرسه یا جامعه را زیرپا می گذارند. شخصیت های ضداجتماعی دست به دزدی، تجاوز به حقوق دیگران، دروغ گویی و همه گونه رفتارهای ضداجتماعی می زنند. فریب کار و دروغ گو هستند از نام های غیرواقعی برای نفع و لذت شخصی استفاده می کنند، رفتار تکانشی، تحریک پذیری و پرخاشگری دارند که با نزاع و حملات فیزیکی مکرر تظاهر می کند. نسبت به ایمنی خود و دیگران سهل انگارند، عدم احساس مسئولیت دارند که با ناتوانی برای حفظ رفتار شغلی با ثبات یا احترام گذاردن به تعهدات مالی تظاهر می کند. احساس پشیمانی نسبت به آزار یا دزدیدن مال دیگران ندارد و اغلب این اختلال پس از جوانی یا میانسالی بهبود می یابد؛ اما درمان آن مشکل است.
افرادی که دارای چنین شخصیتی هستند در روابط بین فردی ناتوانند و عواطف و رفتار تکانشی بارز دارند. بیشتر خانم هایی هستند که اقدام های دیوانه وار برای اجتناب از ترک شدن خیالی یا واقعی دارند. در دوستی بی ثبات و در روابط بین فردی پرتنش هستند که با نوسان بین دو قطب آرمانی کردن و بی ارزش نمودن مشخص است.
اختلال هویت مستمر دارند و دائم در هر مشکلی تهدید به خودکشی یا آسیب رساندن به خویشتن می کنند. بی ثباتی عاطفی به دلیل ماهیت واکنشی خلق، احساس مزمن پوچی، خشم شدید و نامتناسب، تفکر بدبینانه موقت وابسته به استرس یا علائم تجزیه ای شدید دارند.روان درمانی مرکب حمایتی و کیفیتی، رفتار درمانی برای کنترل تکانه ها، کاربرد برخی داروها مثل ضدافسردگی ها و جنون ها از درمان های این اختلال محسوب می شوند.همان طور که نور آفتاب از پنجره می گذرد و اتاق را روشن می کند، محبت هم از خانواده می گذرد و دنیا را روشن می کند.
در میان خانواده است که یاد می گیریم غذایمان، فضایمان، خنده ها و گریه هایمان را با هم قسمت کنیم.حتی اگر اعضای خانواده زیر یک سقف زندگی نکنند در یک دل زندگی می کنند.همه پنجره ها را گشاده ایم، بهار طبیعت بهار دل هایمان را نیز به همراه دارد، شکوفه های امید و عشق را بر درخت خانواده می بینیم که روزی به ثمر تبدیل خواهد شد.