فقط 30 درصد افراد شخصیت شهودی دارند! بعد از پرداختن به تفاوت درونگرایی و برونگرایی به عنوان اولین بُعد شخصیتی تست MBTI، دومین بُعد این آزمون به تفاوت افراد شهودی و حسی میپردازد.
متخصصان زیادی معتقدند که تفاوت در دومین بُعد تست MBTI، یعنی معیار حسی و شهودی (شمی) بودن، نسبت به 3 بُعد دیگر، بیشترین تفاوت شخصیتی را در افراد ایجاد میکند. تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام شده که نشان میدهند فراوانی افراد حسی بیشتر از شهودیها است و این افراد بخش بیشتری از جامعه را تشکیل میدهند.
تفاوت افراد شهودی و حسی در نحوه دریافت اطلاعات و تفسیر آنهاست. اینکه افراد چگونه و با چه روشهایی اطلاعات را دریافت و تفسیر میکنند باعث ایجاد تفاوت در دومین بُعد MBTI میشود.
شما اطلاعات موردنیاز خود را از طریق حواس پنجگانه جمعآوری میکنید (حسیها) یا از طریق شم و شهود خود و الهامات درونیتان (شهودیها)؟
قبل از مطالعه ادامه مقاله، بنظرتان شما در کدام دسته قرار دارید؟ شمی هستید یا حسی؟
MBTI بر اساس 4 بُعد اصلی، 16 تیپ شخصیتی را تعریف میکند که دومین بُعد تشکیل دهنده این آزمون، حسی و شهودی بودن افراد را مورد سنجش قرار میدهد.
برای افراد حسی از حرف S، اولین حرف واژه انگلیسی Sensational یا Sensing به معنای حسی استفاده میشود.
حرف N نیز برای افراد شمی (شهودی) استفاده میشود. N دومین حرف از واژه Intuition به معنای شهودی میباشد.
همه افراد دارای هر دو مقیاس حسی و شمی هستند، و ممکن است لحظهای حسی باشند و در لحظهای دیگر شهودی، اما اینکه در یک فرد کدام مقیاس بر دیگری غلبه دارد، باعث تفاوت افراد با یکدیگر میشود و شخصیت حسی و شمی افراد را شکل میدهد.
از نظر مایرز-بریگز حسی و شمی بودن بر نحوه دریافت و تفسیر اطلاعات و همچنین نحوه مواجهه افراد با اطلاعات متمرکز است؛ یعنی تمرکز بر چگونگی دستیابی به اطلاعات. عمده تفاوت حسیها و شهودیها در هشت مورد است که در ادامه به تشریح این موارد میپردازیم:
مهمترین تفاوت افراد شهودی و حسی در نحوه جمعآوری اطلاعات است
تیپ شخصیتی حسی به افرادی اشاره دارد که از طریق حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، و لامسه) اطلاعات را جمعآوری میکنند. اما تیپ شخصیتی شهودی (شمی) به افرادی اشاره دارد که اطلاعات خود را بر اساس شم و شهود خود جمعآوری میکنند و به الهامات درونیشان اهمیت ویژهای میدهند؛ این افراد بر حس ششم خود تکیه میکنند.
استفاده شمیها از حس ششم به معنای عدم استفاده آنها از حواس پنجگانه نیست؛ همانطور که میدانیم تمام افراد از حواس پنجگانه خود برای دریافت اطلاعات استفاده میکنند اما شمیها بیش از دیگران از حس ششم خود استفاده میکنند و این حس برای آنها اهمیت بیشتری نسبت به حواس پنجگانه دارد. همچنین تفاوت افراد شهودی و حسی در استفاده از حس ششم به معنای این نیست که شهودیها حس ششم قویتری دارند، بلکه به این معناست که این افراد نسبت به حسیها کمتر به حواس پنجگانه خود تکیه میکنند.
طیفی را در نظر بگیرید که یک طرف آن معیار حسی است و طرف دیگر آن، معیار شهودی قرار دارد. هیچ فردی پیدا نمیشود که کاملا حسی یا کاملا شهودی باشد، بلکه با توجه به ویژگیهای شخصیتی و اینکه در یک فرد کدام مقیاس غالب است، افراد روی این طیف قرار میگیرند.
توجه افراد حسی به واقعیتهای فیزیکی دنیای اطرافشان است؛ همچون چیزهایی که میبینند، میشنوند، مزه میکنند، لمس میکنند و میبویند. درحالیکه توجه افراد شهودی به الگوها، تحلیلها و تصویرهایی است که در ذهنشان شکل میگیرد. شهودیها به معانی، روابط و احتمالات مبتنی بر حقایق بیش از خود حقایق اهمیت میدهند.
حسیها آنچه را که قابل اندازهگیری باشد را مهم در نظر میگیرند و بر خلاف شهودیها، به اعداد، ارقام و جزئیات نسبت به تصویرها و روایات اهمیت بیشتری میدهند. شهودیها به کلیات توجه میکنند و ترجیح میدهند که بر اساس تصویرها و روایات تحلیل و تصمیمگیری کنند.
افراد حسی در لحظه حال زندگی میکنند و به موقعیت و شرایط نگاه میکنند و در اغلب موارد به آنچه که هست رضایت میدهند. این افراد به تجربیات شخصی خودشان اعتماد دارند. در مقابل، شهودیها به آینده توجه میکنند و علاقهمندند که حوادث آینده را پیشبینی کنند. این افراد راغباند که شرایط را تغییر دهند و همیشه آمادگی تغییر کردن را دارند.
بر خلاف حسیها که اعداد و ارقام برایشان جذابتر است، شمیها به استنباطها توجه دارند و به تصور و تخیل بها میدهند. این افراد از کنار الهامات و حرف دلشان بیتفاوت رد نمیشوند.
از آنجایی که شمیها قدرت تخیل بالایی دارند، معمولا افراد خلاقی هستند و چیزهایی را میبینند که همیشه مرئی و قابل لمس نیستند. این افراد معمولا به دنبال ساخت ابزار و کشف چیزهای جدید هستند. در صورتی که حسیها به دنبال استفاده از چیزهایی هستند که قبلا کشف یا اختراع شده است.
در سازمان،حسیها به واقعیتها و آنچه وجود دارد، توجه میکنند اما شمیها به امکانات و احتمالات توجه میکنند. این دو تیپ شخصیتی به موضوعات کاملاً متفاوتی توجه دارند. حسیها و شمیها دنیا را به طرز متفاوتی نگاه میکنند و اغلب نمیتوانند ارزش دیدگاه و نقطهنظرهای یکدیگر را درک کنند.
در امور کاری، شمیها معمولا شروعکننده کار هستند و حسیها اغلب ادامهدهنده کار هستند. شمیها به کلیت کار توجه میکنند و حسیها بر جزئیات آن تمرکز دارند.
حسیها میتوانند منظور و معنای کلمات اشخاص را درک کنند و راه جدیدی برای حل مسائل پیدا کنند. حسیها میتوانند حقایق زیادی را ببینند و آنها را به خاطر بسپارند اما شمیها بهتر میتوانند حقایق را تفسیر کنند.
از نظر مایرز-بریگز شخصیت شهودی و حسی بر نحوه دریافت و تفسیر اطلاعات، و همچنین نحوه مواجهه افراد با اطلاعات اشاره دارند. تیپ شخصیتی شهودی (شمی) خلاق است و چیزهایی را میبیند که همیشه مرئی و قابل لمس نیستند. تیپ شخصیتی حسی چیزها را آنگونه که هستند، میبیند.
تیپ شخصیتی حسی به افرادی اشاره دارد که از طریق حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، و لامسه) اطلاعات را جمعآوری میکنند. تیپ شخصیت حسی روی زمان حال تمرکز میکند و اصطلاحا مردم اینجا و اکنون هستند. و مسائل را آنگونه که هستند، میبینند.
تیپ شخصیتی شهودی (شمی) به افرادی اشاره دارد که اطلاعات خود را بر اساس شم و شهود خود جمعآوری میکنند و به الهامات درونیشان اهمیت ویژهای میدهند؛ این افراد بر حس ششم خود تکیه میکنند.