اختلال شخصیت وابسته نیز مانند دیگر اختلالات شخصیتی نوعی اختلال روانی است که ویژگی اصلی آن الگوی رفتاری تکرارشونده در تمامی جنبههای زندگی غیرقابل انعطاف است. در این اختلال بیمار برای برآوردن نیازهای روانی و جسمی خود به دیگران وابسته است. بیمار همیشه در تلاش است دیگران را خوشحال کند، افراد مبتلا رفتارهای منفعلانه، محتاج گونه و چسبنده دارند و از جدایی میترسند.
از جمله مهمترین عوامل شکل گیری و علل اختلال شخصیت وابسته میتوان به موارد زیر اشاره داشت:
برای اینکه مطمئن باشیم شخصی به این اختلال مبتلا است اول باید نشانههای آن بشناسیم، این ویژگیها از اوایل بزرگسالی خود را در زمینههای مختلف زندگی فرد نشان میدهد و حداقل باید 5 مورد از این نشانهها در فرد وجود داشته باشد تا فرد را مبتلا به این اختلال شخصیت بدانیم.
در بروز این اختلال ترکیبی از دلایلی ژنتیکی و عوامل زیستی، رشدی و حتی مزاجی دخیل است. برخی محققین مانند متخصصین روان درمانی کلینیک اعصاب و روان آکسون نیز اعتقاد دارند که تربیت فرزندان به شیوه مستبدانه یا مراقبت افراطی از کودکان میتواند زمینههای بروز شخصیتی وابسته در بزرگسالی را ایجاد کند.
افراد مبتلابه اختلال شخصیت وابسته، مستعد بیماریهایی مانند افسردگی و اختلال اضطراب، فوبیا و مصرف مواد اعتیادآور مانند الکل هستند. همچنین این افراد ممکن است بارها مورد سو استفاده دیگران قرار بگیرند زیرا حاضر هستند برای حفظ رابطه خود با فرد سلطهگر و دارای قدرت هر کاری انجام دهند.
بیماری روانی اگر درمان نشود میتواند منجر به اعتیاد فرد نیز شود که این مسئله باعث پیشرفت بیماری نیز میشود،
نشانههای شخصیت وابسته شباهت زیادی به شخصیت مرزی دارد به همین دلیل ممکن است فرآیند تشخیص با مشکل مواجه شود. لازم است تشخیص و درمان زیر نظر فرد متخصص و کلینیکهای روانشناسی یا روانپزشکی صورت گیرد. افرادی که به اختلال شخصیت مرزی مبتلا هستند نسبت به احساس طرد شدن و تنها ماندن با خشم و خشونت و احساس پوچی واکنش نشان میدهند و ممکن است برای نگه داشتن افراد در رابطه دست به اعمالی همچون خودزنی و خودکشی بزنند تا به هر نحوی مانع از رفتن دیگران شوند؛ اما افراد با شخصیتهای وابسته در مقابل حس طرد شدن از جانب دیگران بسیار میترسند و تسلیم میشوند و اغلب به دنبال رابطهای دیگر میروند تا سریعا نیازهای روانی خود را ارضا کنند.
درمانگر علائم و نشانهها را بررسی میکند و درصورتیکه از وجود چنین اختلالی مطمئن شد بیمار را از لحاظ جسمی و سابقهی بیماریهای روانی مورد معاینه و ارزیابی قرار میدهد.
هیچ آزمایشی برای تشخیص این اختلال وجود ندارد و روانپزشک برای اطمینان از اینکه این علائم مربوط به بیماری جسمی دیگری نیست آزمایشهای مختلفی را برای فرد تجویز میکند.
در صورتی هیچ بیماری جسمی یافت نشود. بیمار به کلینیک اعصاب و روان ارجاع داده میشود. روانشناس یا روانپزشک معمولاً از پرسشنامههای خاص و ابزارهای تشخیصی ویژهای برای بررسی فرد از لحاظ ابتلا به اختلال شخصیت وابسته بهره میگیرند.
درمان اختلال شخصیت وابسته
معمولاً وقتی برای درمان مراجعه میکنند که مشکلات ناشی از افکار و رفتارهای بیمار موجب اختلال در امور زندگی فرد و اطرافیان شده و حتی از آستانه تحمل نیز خارجشده است. آنها مستعد ابتلا به افسردگی و اضطراب هستند و بیشتر برای درمان این مشکلات به روانپزشک مراجعه میکنند.
رواندرمانی از مهمترین و اصلیترین روشهای درمانی این افراد است، در این نوع مشاوره روی استقلال فرد بیمار و آموزشهای مورد نیاز او کار میشود مثل آموزش ایجاد روابط سالم.
درمانگر و بیمار هر دو باید نسبت به نقش درمانگر در دوره درمانی آگاه باشند تا بیمار همان وابستگی منفعلانه را نسبت به درمانگر خود پیدا نکند. همچنین باید در دوره درمان اعتماد به نفس بیمار افزایش یابد و حتی بیمار به رویکرد و دیدگاه جدیدی نسبت به خود و تواناییهای خود برسد.
تغییرات محسوس نیاز به گذشت زمان و رواندرمانی طولانیمدت دارد، زیر درمانگر تجارب کودکی بیمار را نیز بررسی میکند، تجاربِ اولیه در کودکی روی شکلگیری مکانیسم دفاعی و روش مقابله و وابستگی و صمیمیت در روابط موثر است.
هیچ دارویی برای بهتر شدن علائم این اختلال وجود ندارد ولی برای افرادی که دچار عوارض این بیماری مثل افسردگی و اضطراب هستند از درمان دارویی زیر نظر روانپزشک استفاده میشود، تجویز و مصرف این دارو باید با دقت زیر نظر گرفته شود زیرا احتمال دارد بیمار طبق دستور مصرف نکند و دچار سوءمصرف دارو شود.
معمولاً وقتی برای درمان مراجعه میکنند که مشکلات ناشی از افکار و رفتارهای بیمار موجب اختلال در امور زندگی فرد و اطرافیان شده و حتی از آستانه تحمل نیز خارجشده است. آنها مستعد ابتلا به افسردگی و اضطراب هستند و بیشتر برای درمان این مشکلات به روانپزشک مراجعه میکنند.
رواندرمانی از مهمترین و اصلیترین روشهای درمانی این افراد است، در این نوع مشاوره روی استقلال فرد بیمار و آموزشهای مورد نیاز او کار میشود مثل آموزش ایجاد روابط سالم.
درمانگر و بیمار هر دو باید نسبت به نقش درمانگر در دوره درمانی آگاه باشند تا بیمار همان وابستگی منفعلانه را نسبت به درمانگر خود پیدا نکند. همچنین باید در دوره درمان اعتماد به نفس بیمار افزایش یابد و حتی بیمار به رویکرد و دیدگاه جدیدی نسبت به خود و تواناییهای خود برسد.
تغییرات محسوس نیاز به گذشت زمان و رواندرمانی طولانیمدت دارد، زیر درمانگر تجارب کودکی بیمار را نیز بررسی میکند، تجاربِ اولیه در کودکی روی شکلگیری مکانیسم دفاعی و روش مقابله و وابستگی و صمیمیت در روابط موثر است.
هیچ دارویی برای بهتر شدن علائم این اختلال وجود ندارد ولی برای افرادی که دچار عوارض این بیماری مثل افسردگی و اضطراب هستند از درمان دارویی زیر نظر روانپزشک استفاده میشود، تجویز و مصرف این دارو باید با دقت زیر نظر گرفته شود زیرا احتمال دارد بیمار طبق دستور مصرف نکند و دچار سوءمصرف دارو شود.
میلیون پنوع اختلال شخصیت وابسته را تعریف کرده است که عبارتند از:
اختلال شخصیت وابسته مضطرب
این افراد غالبا مخلوطی از خصوصیات شخصیت وابسته و شخصیت اجتنابی هستند؛ تمایلی به خودمختاری و استقلال وخودکفایتی ندارند؛ آنها همیشه از اینکه طرد بشوند می ترسند و هنگام تنهایی دچار اضطراب جدایی میشوند و حتما باید دیگران این اطمینان را به آنها بدهند که تا همیشه کنارشان میمانند در غیر اینصورت به شدت مضطرب میشوند. اضطراب شخصیتهای وابسته گاه به خشم تبدیل میشود اما اغلب خشم خود را از ترس از دست دادن دیگران بروز نمیدهند. چنین افرادی همواره احساس ترس و خشم دارند و همینطور مدام منتظر اتفاقات بد و ناگوارند و اکثر مواقع به سادگی بی قرار و آشفته میشوند.
شخصیتهای وابسته مطیع
این افراد از طرد شدن میترسند واغلب به این خاطر با دیگران صمیمی نمیشوند. در روابط خود بسیار فروتن و متواضع هستند. از هرگونه تعارض و درگیری دوری میکنند و هرگز احساس ارزشمندی ندارند. گاه برای جلب حمایت دیگران و دوری از سرزنش شدن، طرد شدن و انتقاد شنیدن از جانب اطرافیان، وانمود میکنند که بیمار هستند و یا حال روحی خوبی ندارند. این افراد تایید طلبند و در واقع از درون مورد پذیرش خود نیستند. تنها زمانی که دیگران آنها را تایید میکنند احساس رضایت دارند. شدیدا فداکار و مطیع و از خودگذشتهاند و اغلب دربرابر مشکلات احساس ناتوانی میکنند.
همانطور که از اسمش پیدا است این دسته از شخصیتهای وابسته دیدگاهی کودکانه دارند. بعضی از آنها انرژی زیادی برای سازگاری با اطرافیان صرف میکنند و بعضی دیگر بالعکس حتی هیچ آرزویی و هدفی را مدنظر ندارند و در هیچ زمینهای به موفقیت دست پیدا نمیکنند. در واقع بزرگسالانی که فعالیتهای کودکانه دارند، غالبا تمایل دارند با افراد کم سن و سال معاشرت کنند و از مسئولیتها گریزانند و شانه خالی میکنند، در این دسته جای میگیرند.
شخصیتهای وابسته غیر موثر
شخصیتهای وابسته غیر موثر در کنار وابستگی از خود تمایلات اسکیزوئیدی نشان میدهند. سریع خسته میشوند و انرژیشان به شدت اندک است؛ اغلب ساکت و در خود فروماندهاند و انگیزهی کمی دارند و اغلب مسئولیتهایشان را بیاهمیت میدانند و نادیده میگیرند. درکل عقاید منفی مخربی دارند و اکثر اتفاقات زندگیشان را به شانس و تقدیر نسبت میدهند و به همین خاطر زندگی یکنواختی هم دارند.
برخی از این افراد ویژگیهای خودآزارگری هم دارند و شدت وابستگی آنها بیشتر از وابستههای مطیع است. در واقع به برقراری روابط با دیگران خیلی بیشتر اهمیت میدهند. حتی ممکن است هویت خود را از دست بدهند؛ به این خاطر که به شدت مطیع دیگران میشوند و حتی ارزشهای خود را زیر پا میگذارند و به ارزشهای طرف مقابلشان بها میدهند. تنها رضایت دیگران برای افراد وابسته مهم است و به خاطر جلب رضایت دیگران موجب آزار خودشان میشوند و با این کار هم لذت میبرند.