والدین خودشیفته

والدین خودشیفته

5

والدین خودشیفته

اختلال خودشیفتگی چیست؟

شخصیت خودشیفته یا نارسیسیسم نوعی اختلال شخصیتی است؛ این افراد خودشان را مرکز جهان می‌دانند و تصورشان از خود فردی بی عیب و نقص، ویژه و خاص از تمامی جهات می‌باشد. اغلب آنها در فعالیت‌های کاری یا هنری و... خود موفق هستند و بسیار ایده‌آل به نظر می‌رسند اما در زمان اختلاف دیدگاه،‌ تنها به تفکر خود اهمیت می‌دهند و در بحث‌ها کوتاه نمی‌آیند. به عبارتی دیگر آنها بزرگ‌ترین طرفدار خود به حساب می‌آیند.

درباره والدین خودشیفته

با توجه به این‌که مشکلات روحی و روانی به طرز رفتار والدین ارتباط دارد،‌ می‌توان فهمید که والدین خودشیفته تاثیر منفی زیادی روی فرزندانشان می‌گذارند و آگاهانه یا غیرعمد به آن‌ها آسیب می‌زنند.

کودکان یا نوجوانان برای کشف استعدادها و شناخت خود و دنیای اطراف باید آزاد باشند. ساخت یک فضای مناسب برای فرزندان که بتوانند در آن به خود اعتماد کنند، رشد و پیشرفت داشته باشند به عهده والدین است و رفتارهای افراطی یا پرفشار با مسموم کردن فضا، موجب تاثیرات مخرب زیادی می‌شوند.

مسلما هر والدینی انتظاراتی از بچه‌های خود دارد و افتخار آفرینی نیز مهم است. اما پدر و مادر خودشیفته با انتظارات بی قید و شرط از فرزندان، هویت فردی و شخصیت او را نادیده می‌گیرند. در ادامه به بررسی ویژگی یا نشانه‌ها،‌ تاثیرات،‌ تشخیص و درمان والدین خودشیفته می‌پردازیم.

ویژگی و نشانه‌های والدین خودشیفته

برداشت سطحی از خود

یکی از واضح‌ترین نشانه‌ها در والدین خودشیفته توجه بیش از حد آنها به خودشان است. فرقی نمی‌کند یک روز کاری شلوغ را سپری کنند یا در تعطیلات باشند،‌ آنها همواره تلاش می‌کنند به دیگران نشان دهند چقدر عالی، برتر و متفاوت هستند. همچنین سعی می‌کنند این تصویر ایده‌آل از خود که با اغراق بیش از حد همراه است را به فرزندان خود نیز نشان دهند یا به آنها بفهمانند که چقدر بهتر هستند.

حس بزرگی و برتری

والدین خودشیفته نه تنها حس برتری دارند بلکه با اطمینان تمام می‌گویند که بهترین شخص در بین تمام اطرافیان هستند و هیچکس با توانایی‌های آنها پیدا نمی‌شود. این طرز تفکر باعث می‌شود به دیگران و حتی فرزندان خود نگاهی ابزاری داشته باشند و از آنها برای رسیدن به خواسته‌های خود استفاده کنند.

ارتباط ضعیف با فرزندان

وقتی یک نفر احساس برتری و خاص بودن داشته باشد در ارتباطات با دیگران و مخصوصا فرزندان خود با مشکلات بسیاری مواجه می‌شود. زیرا تمامی فکر و ذکر آنها مشغول به خودشان است و اهمیتی برا دیگران قائل نیستند.

محتاج توجه و تحسین

تحسین و مهر تایید دیگران باعث تقویت حس خود بزرگ‌بینی و اعتماد به نفس افراد خودشیفته می‌شود و آنها همواره به دنبال مهر تایید دیگران در زندگی خود هستند اما مهم نیست که چقدر به آنها توجه شود زیرا هیچ‌گاه از توجه و تمجید دیگران خسته نمی‌شوند.

انعطاف ناپذیر و حساس

والدین خودشیفته همیشه حق به جانب و معتقدند که لایق بهترین‌ها هستند. آنها انتظارات بیش از حد و بسیار دشواری از فرزندانشان دارند، در این مسیر نیز به صورت مداوم می‌خواهند فرزند خود را اصلاح و کنترل کنند و کوچیک‌ترین بی توجهی به خواسته‌های آنها یا عملی نشدن درخواستشان باعث ناراحتی و افسردگی این افراد می‌شود.

تحمیل عقاید به فرزندان و زندگی به جای کودک

والدین خودشیفته همیشه برای ارضای نیازهای شخصی،‌ شادی و وجهه اجتماعی خود خواسته‌ها و مسائلی را با فرزندانشان مطرح می‌کنند. آنها تنها به خودشان باور دارند و دوست دارند فرزندان گوش به فرمان و دنباله‌رو رویاهای آنها باشند. در چنین مواقعی باعث می‌شوند هویت اصلی کودک فراموش شده و صرفا خواسته و نیازهای والدین را تامین کند.

حسادت و مالکیت

با وجود اینکه تمامی والدین خودشیفته از فرزند خود انتظار موفقیت و افتخارآفرینی دارند اما این اتفاق حسادت آنها را نیز تحریک می‌کند، به طوری که آنها تمامی موفقیت‌های او را مدیون خود می‌دانند و از نشانه‌های بلوغ و استقلال مانند انتخاب مستقل مدرسه،‌ نوع پوشش، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل و بسیاری موارد برای آنها حسادت برانگیز است و سعی در سرکوب آنها دارند.

تحقیر و کوچک‌شماری فرزندان

این مورد والدین خودشیفته می‌تواند به دلایل مختلفی مانند قانع کردن فرزندان یا برای حس آرامش و برتری داشتن توسط والدین بیان شوند. تهدید به قطع کردن منابع مالی، محرومیت از ارث یا بیان جملاتی مانند «به خاطر تو من از زندگیم گذشته‌ام و تو ما را ناراحت می‌کنی»، «تو باعث شرمساری ما می‌شوی»، «چرا نمی‌توانی بهتر از این باشی» و... باعث احساس گناه در کودک می‌شوند و به او می‌فهمانند تنها در صورتی دوستش دارند که به حرف‌های آنها عمل کند.

تعلق و وابستگی متقابل

والدین خودشیفته همیشه در تلاشند فرزندانشان را به خود وابسته کنند اما بخشی از این وابستگی، به صورت متقابل و با انتظاراتی مانند خرید خانه یا خرجی دادن،‌ نگه‌داری و مراقبت در پیری،‌ توجه زیاد به والدین و... همراه است. این انتظارات معمولا از همان سنین کودکی بیان می‌شوند و در وابستگی متقابل، والدین خودشیفته میخواهند به خاطر بی‌کفایتی‌ها، مشکلات عاطفی، روانی یا بی مسئولیتی‌ها مورد توجه و حمایت فرزندان قرار بگیرند.

بی‌توجهی

یکی از مواردی که در والدین خودشیفته اتفاق می‌افتد،‌ بی‌توجهی یا ترک فرزند می‌باشد. در این مواقع آنها برای رسیدن به خواسته‌های شخصی، ارضای نیاز برتر بودن و رسیدن به رویاهای خود کودکانشان را به افراد دیگر می‌سپارند یا ترک می‌کنند. به طور کلی آنها به نیازهای کودک اهمیتی نمی‌دهند و ضرورتی برای نگه‌داری، مراقبت و تربیت فرزند احساس نمی‌کنند.

تاثیرات والدین خودشیفته بر روی کودکان

محققان امروزه معتقدند که بسیاری از مشکلات روانی و اختلالات شخصیتی به دوران کودکی، رفتار دیگران (مخصوصا پدرومادر) و محیط مرتبط هستند. به همین دلیل نیز والدین خودشیفته تاثیر بسیاری بر روی شخصیت فرزندان خود دارند؛ برخی از مشکلاتی که این کودکان در آینده با آن مواجه می‌شوند عبارتند از:

اعتماد به نفس پایین

کودکانی که تمام عمر خود را صرف اطاعت از دستورات پدرومادر خود می‌کنند و تنها هدفشان در زندگی راضی نگه‌داشتن آنهاست؛ در آینده دچار مشکل در بیان نظرات خود،‌ اجرای ایده‌ها و... می‌شوند.

آنها همواره در تردید هستند و فکر می‌کنند با شکست مواجه خواهند شد و به جای لذت بردن از زندگی،‌ برای راضی نگه‌داشتن دیگران تلاش می‌کنند زیرا به آن عادت کرده‌اند. آنها یاد می‌گیرند دیگران را تایید کنند اما در مواقع نیاز از بیان نظرات و ایده‌های مستقل خود عاجز هستند.

اضطراب،‌ استرس و اختلالات روانی

والدین خودشیفته همواره دنبال توجه و تحسین هستند، کودکان این خانواده‌ها اغلب استرس دارند تا نیاز خانواده خود را پیشبینی کنند و به آن پاسخ دهند تا با مواردی مانند تنبیه، واکنش‌های هیجانی یا تحقیر از سوی والدین مواجه نشوند. چنین رفتارهایی باعث می‌شود در آینده به فردی مضطرب تبدیل شوند که پیش از هر مصاحبه کاری، آزمون یا انجام کاری نگران نتیجه آن باشند و در صورت نتیجه منفی دچار افسردگی شوند.

احساس شرم و گناه

در صورتی که خواسته‌های فرزندان به طور مداوم نادیده گرفته یا تحقیر شوند، آنها به این نتیجه می‌رسند که وجودشان بی ارزش است و از به دنیا آمدن خود احساس شرم می‌کنند. در این شرایط از خواسته‌های خود به نفع والدین دست می‌کشند و در آینده نیز در صورت بروز اتفاقات ناگوار در روابط،‌ محل کار و... خود را مقصر می‌دانند. در نتیجه آنها به شدت بی دفاع شده و ممکن است برخی از این وضعیت سوء استفاده کنند.

مسئولیت پذیری بیش از حد

وقتی که کودکان می‌خواهند در رابطه با خودشان حرف بزنند،‌ والدین خودشیفته بحث را به سمت خود منحرف می‌کنند. حتی اگر کودک دچار درد جسمانی یا ناراحتی شده باشد با او همدردی نمی‌کنند و توانایی درک فرزندشان را ندارند. کودکان نیز متوجه خودخواهی بیش از حد والدین نمی‌شوند و به جای آن، مجبور می‌شوند به آنها بفهمانند در اشتباه هستند و باید مسئولیت نقص و کمبودهای دیگران را به عهده بگیرند.

افزایش بی اعتمادی نسبت به خانواده

والدین خودشیفته بسیار خودمحور بوده و اولویت اول آنها خودشان هستند. با این حال درصورت بروز رفتارهای مشابه در کودکان مشکل او را به شدت بزرگ کرده و الگوپذیری کودکان را انکار می‌کنند. این روند باعث می‌شود تا فرزندان به این نتیجه برسند والدین آنها افرادی نامطمئن و غیرقابل اعتماد هستند.

تشخیص و درمان والدین خودشیفته

برای تشخیص قطعی اختلال شخصیتی خودشیفته تنها راه مراجعه به پزشک متخصص می‌باشد. در صورتی که:

  • فرزندان خود و احساساتشان را نادیده می‌گیرید
  • آنها را مجبور می‌کنید آرزوها و خواسته‌های شما را دنبال کنند
  • به آنها باور ندارید و توانایی‌هایشان را دست‌کم می‌گیرید
  • همیشه درحال سرزنش و انتقاد از آنها هستید
  • نارضایتی‌های خود را به آنها تحمیل می‌کنید (حتی وقتی واقعا مقصر نیستند)
  • باوجود تلاش‌های آنها برای خوشحال و راضی نگه‌داشتن شما، همچنان ناراضی هستید
  • بهتر است به یک روانشناس خوب مراجعه کنید.

همچنین انجام موارد زیر به شما در کاهش اثرات منفی این اختلال و رفتار بهتر با فرزندان کمک می‌کند:

مراجعه به متخصص

پزشکان با ارزیابی وضعیت بیماران و انجام برخی آزمون‌های مختلف می‌توانند در تشخیص، شدت و درمان اختلال شخصیتی خودشیفته به آنها کمک کنند. از گفتگوی صریح با مشاور خود نترسید.

روانشناس ابتدا تاریخچه پزشکی بیمار را بررسی کرده و معاینات جسمی انجام می‌دهد. هیچ آزمایش خاصی برای تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته وجود ندارد و در ابتدا سایر شاخص‌های سلامتی بررسی می‌شوند.

همچنین درمان قطعی و موثری برای این اختلال وجود ندارد و معمولا روان‌درمانی به بیمار پیشنهاد می‌شود.

این جلسات که ممکن است به صورت گرووه‌درمانی، خانواده درمانی (با حضور فرزندان) یا ترکیب درمان‌های شناختی-رفتاری برگزار شوند به بیمار کمک می‌کنند تا از رفتارهای منفی خود اگاه شوند و بهتر دیگران را درک کنند.

انجام تمرینات آرامش‌بخش

این رفتار ممکن است به دلیل آشفتگی، اضطراب یا عصبانیت رخ دهد. همواره سعی کنید با تمرین‌های آرام‌بخش مانند یوگا،‌ مدیتیشن،‌ تنفس عمیق‌،‌ کنترل خشم و... به ایجاد آرامش ذهنی نزدیک‌تر شوید.

کمک گرفتن از همسر

نزدیک‌ترین فرد به هرکس شریک زندگی‌اش است. به همین دلیل کمک گرفتن از همسر برای اموری مانند هشدار در مواقع لازم،‌ حفظ آرامش و... می‌تواند موثر باشد.

این صفحه را به اشتراک بگذارید.
نظرات کاربران