منظور از اختلال شبه‌جسمی چیست؟

منظور از اختلال شبه‌جسمی چیست؟

5

منظور از اختلال شبه‌جسمی چیست؟

 

 

 

اغلب افراد در جامعه کنونی تعارضات حل‌نشده یا حتی رگه‌هایی از مشکلات اختلالی جدی را دارند که کاملا طبیعی است؛ اما وقتی این مشکلات روانی در فردی پررنگ‌تر می‌شود که در اثر فشارهای روانی یا تعارضات حل‌نشده ناخودآگاه فرد، مثل استرس‌ها، اضطراب، وسواس، ترس، خشم و نیازهای جنسی و…، مشکلاتی در زندگی شخص و اطرافیانش ایجاد شود و او را به یک یا چند اختلال در طیف‌های مختلف روانی دچار کنند. ما در اینجا با توجه به موضوع، یکی از دسته‌های اختلالات، یعنی «اختلال شبه جسمی» را بررسی می‌کنیم.

ترس و نگرانی گذرا نسبت سلامتی برای همه مسئله‌ای عادی است. فرد به تشخیص پزشک اعتماد می‌کند و از این نگرانی خارج می‌شود. اما اشخاصی هستند که درگیری ذهنی و وسواس‌گونه‌ای در مورد بیماری دارند و با ترس به پزشک مراجعه می‌کنند؛ درصورتی‌که بیماری‌ای ندارند. یا فردی که حس بد و تمرکزی افراطی روی قسمتی از بدنش دارد و علائم و دردهایش با علم پزشکی و نشانگان بیماری توجیه‌پذیر نیست و باعث می‌شود فرد به تمارض یا خیالاتی‌شدن متهم شود. اینکه تفاوت این مشکلات را متوجه نمی‌شویم و در کل اسم مشکل شبه‌جسمی می‌آید و در ذهن افراد و کلامشان این نقش می‌بندد که این افراد تمارض می‌کند و مشکلشان عصبی و غیر‌واقعی است و این برای شخص فشار روانی مضاعف تولید می‌کند. درست است کسی به‌طور مثال تشنج می‌کند، اما صرع ندارد، ولی رنج فرد چه از نظر پزشکی قابل‌توضیح باشد یا نباشد واقعی است .

 

منظور از شبه‌جسمی چیست؟

شبه‌جسمی حالتی است که فرد نشانه‌های اضطراب با علائم عصبی و نشانه‌های بیماری را بروز می‌دهد و به نوعی علائم ایجاد‌شده، نیازهای روان‌شناختی فرد را ارضا می‌کنند. کودکی که به علت عدم‌امنیت، طرد و ترس از تنبیه‌شدن پدر عصبانی و سخت‌گیرش دچار دل‌درد می‌شود، این مکانیزم روانی را به‌صورت ناخودآگاه برای متعادل‌کردن اوضاع به‌کار می‌گیرد.

این‌گونه امور به‌واسطه سرکوبی در دوران کودکی به ناخودآگاه منتقل شده و آنجا به فعالیت و حیات خود ادامه می‌دهد و از مسیر که بعضا جسمانی است، خود را به سطحی می‌رسانند که اعلام وجود بکنند. به‌طور مثال فرد برای جبران کمبود توجه، به‌صورت ناخودآگاه، بیمار می‌شود یا به‌خاطر تحمل فشار زیاد، معده‌درد می‌گیرد. البته این اختلال با اختلال تمارض و اختلال ساختگی کاملا متفاوت است.

 

دسته بندی اختلالات شبه‌جسمی(هیستری)

1) اختلال تبدیلی زمانی است که علائم جسمی هنگام بروز استرس اتفاق می‌افتند. فردی را در نظر بگیرید که در جریان یک حادثه تصادف بوده و از شدت استرس و ترس روزها قادر به سخن‌گفتن نیست یا دچار نابینایی موقت بدون علت جسمانی می‌شود که اکثرا موقتی است و خودبه‌خود برطرف می‌شود. در این موارد می‌توان گفت مشکل جسمی که به‌وجود می‌آید، در پاسخ به نیاز و تعارضی در ناخودآگاه و روان و در جهت رفع نیاز روان‌شناختی بیمار است. علائم این اختلال از شخصی به شخص دیگر متفاوت بوده و در کل به‌صورت حسی، حرکتی، غش و تشنج است. کوری یا کری، مورمور‌شدن اندام‌ها، حرف‌نزدن یا بی‌حسی کلی، علائم حرکتی، فلج، تیک، شل‌شدن یا ضعف عمومی، حرکات پرتابی، اغواگری، خودنمایی یا غش و تشنج  از نمونه های این علائم است. اختلالات دستگاه تنفس و اختلالات دستگاه گوارش را هم می‌توان از علائم بعدی دانست که کاملا به‌صورت ناخوآگاه است.

2) جسمانی‌سازی این اختلال به‌صورت تجربه و شکایت‌کردن مکرر از یکسری نشانه‌های جسمی توسط بیمار نشان داده می‌شود که توجیه مناسب طبی ندارند، اما با این حال باعث اختلالی قابل‌توجه شده و با نشانه‌هایی مثل سردرد، تب، کمر‌درد، حالت تهوع، معده درد، بی‌حسی، تاری دید و … همراه  است که مزمن و تکرار‌شونده‌اند و چند عضو و ناحیه بدن فرد را فرا می‌گیرند. شخص مبتلا هم به‌صورت غیر‌طبیعی به دنبال راه‌های درمان وکمک‌های طبی است.

3) اختلال خود‌بیمار‌انگاری (هیپوکندریا) بیماری اشخاصی است که با وجود سلامت بدنی و جسمی، خود را بیمار می‌دانند و اعتقادی بر پایه روانی بیماری خود ندارند و مصمم هستند که مشکل آن‌ها جسمی است. آن‌ها هرگونه علائم جسمی، از خشکی دهان گرفته تا یک سردرد ساده را به‌عنوان علامت و نشانه جدی یک بیماری مهم می‌دانند و همین نشانه‌های سطحی کافی است که اضطرابی شدید آن‌ها را فرابگیرد. با توجه به افراط و وسواسی هم که در این افراد وجود دارد، تا مدت‌ها وقت آن‌ها در مراکز پزشکی و آزمایشگاه‌ها می‌گذرد. آن‌ها گاهی هم به تشخیص یک آزمایشگاه یا پزشک اکتفا نمی‌کنند، زیرا آنچنان از این علائم برای خود غولی ساخته‌اند که کافی است با دیدن یک نشانه مشابه در لیست علائم بیماری‌های مهم مثل کلیوی، کبدی، سرطانی و … بر آن علامت متمرکز شده و اضطراب و هراس آن‌ها با تایید‌نشدن وجود بیماری توسط یک پزشک فروکش نمی‌کند؛ بلکه با استرس فراوان، برای تشخیص درست و قانع‌شدن می‌کوشند.

4) اختلال خودبیمار‌انگاری آنلاین (سایبرکندریا) که در این سال‌ها که اطلاعات علمی و پزشکی به‌وفور در فضای مجازی وجود دارد، گسترش یافته است. تصور کنید فردبیمار‌انگاری که با آن همه اضطراب و وسواس، به‌دنبال الگویی از علائم بیماری خطرناک و تهدید‌کننده در خود است و در این فضا پرسه می‌زند. او علائمی را در اینترنت می‌خواند و به‌ خود نسبت می‌دهد و حتی کوچک‌ترین دل‌درد را هم علامت سرطان یا توده روده‌ای می‌داند.

گاهی هم با دیدن یک نشانه یا دردی جسمی، هراس و اضطراب از بیماری، آن‌چنان ذهن این افراد را درگیر می‌کند که ساعت‌ها برای یافتن نشانه‌ای، درحال سرچ در اینترنت هستند. برای این افراد، مرحله بعدی مراجعه به پزشک و انجام انواع آزمایشات است که معمولا به‌خاطر اضطراب بالا، به دکتر‌ها هم بی‌اعتماد هستند و بر اثر نقص شناختی و برداشتی که از این علائم در اینترنت داشته، مشکل را بزرگ‌تر از حد واقعی‌اش می‌بینند. مثلا در یک پیام تلگرامی، علائمی را درباره یک بیماری مربوط به زبان دیده‌اند و از روی عکس و تعمیم یکی از عکس‌ها به رنگ زبان خود، حکم به داشتن یکی از آن چند مریضی را به خود داده‌اند. آن‌ها اطلاعات خود را درست می‌پندارند و این اطلاعات پزشکی اینترنتی، شروع یا تشدید‌کننده این اختلال است. البته ویژگی‌های شخصیتی افراد هم در شدت‌یافتن این اختلال، مهم است؛ مثل افراد منفی‌بین یا افراد خودشیفته که تمام توجهشان به‌خودشان است یا قشر تحصیل‌کرده‌ای که مدام با اینترنت و مطالب علمی سرو‌کار دارند. عواملی مثل وسواسی‌بودن و عادت به بررسی داشتن و گوش‌به‌زنگی و منتقد‌بودن نیز تاثیر‌گذار است. این اشخاص با وسواس چندین مطلب و خبر را می‌خوانند تا متوجه شوند دقیقا چه بیماری‌ای به علامت جسمی آن‌ها می‌خورد یا احتمالا در آینده به آن مبتلا خواهند شد.

 

5) اختلال خود‌زشت‌پنداری؛ اکثر ما اشخاصی را دیده‌ایم که با وجود داشتن قیافه یا اندام معمولی یا نه‌چندان بد، فاجعه‌سازی می‌کنند و درگیری ذهنی با صورتشان دارند. شایع‌ترینشان هم در ایران داشتن بینی بزرگ است؛ اما گاهیبه برداشتن یک خال، پروتز لب‌ها، تغییر شکل گوش و فک و درازی و کوتاهی دست و خیلی نقص‌های تخیلی و مبالغه‌آمیز می‌رسند و همیشه هم رفتار‌های تکراری مثل مقایسه‌کردن آن عضو بدنشان با دیگران را دارند. آن‌ها از قسمتی از بدنشان ناراضی هستند و شاید واقعا کسی متوجه این نقص در آن‌ها نباشد! انجام جراحی‌های زیبایی پیامد این نقص شناختی آن‌هاست و این افراد پرتردد‌ترین مراجعان به جراحان زیبایی هستند. در افراد کمالگرا این اختلال بیشتر دیده می‌شود. به‌طور مثال کسی که از فرم انگشتان پا یا دست خود ناراضی است و آن را یک عیب بزرگ می‌پندارد، به‌صورت افراطی دست‌ها یا پاهای خود را می‌پوشاند و دچار کمبود اعتماد‌به‌نفس و اضطراب می‌شود. ورزش‌کردن زیاد یا وزنه‌برداری و دنبال فنون آرایش‌بودن هم از رفتار‌های شایع این افراد است. این افراد لباس‌هایشان را به دفعات عوض می‌کنند یا به طور افراطی خرید می‌کنند (مثلا محصولات زیبایی). گاهی اتفاق می‌افتد که با کندن اجباری پوستشان به تصور برطرف‌کردن نقصی خیالی، باعث آسیب پوستی، عفونت یا حتی پارگی عروق خونی می‌شوند یا حتی عده‌ای به‌خاطر این نقص‌های ظاهری دچار افسردگی می‌شوند و از حضور در اجتماع اجتناب می‌کنند.

6) اختلال درد که بیماران مبتلا به این اختلال، دردهای همیشگی وناتمامی دارند؛ دردهایی که به مشکلات طبی شایع ربطی ندارد. آن‌ها دارای سابقه‌ای طولانی از مراقبت طبی و جراحی هستند و مدام به دکتر مراجعه کرده و داروهای مختلف را امتحان می‌کنند تا آرام شوند. جالب اینجاست که این افراد مصرانه خواستار جراحی هستند و از نظر آن‌ها دردشان عامل همه بدبختی‌هایشان است. تشخیص درد کاملا جسمانی از دردی که ریشه در روان دارد، مشکل است و استرس و سایر اختلالات روحی هم با شروع یا تشدید درد، ارتباط نزدیکی پیدا می‌کند. این دردها بیشتر از شش ماه تداوم دارد و اکثرا بدون علت جسمانی و در یک یا چند نقطه از بدن هستند. مهم‌ترین اقدام درمانی در برخورد با این بیماران هم کنار‌گذاشتن علل طبی درد است. در این بیماران درد روانی است و با داروهای ضد‌درد و منحرف‌کردن توجه بیمار، حتی موقتا نیز کمتر نمی‌شود. درد این بیماران را هیچگاه نباید یک درد غیر‌واقعی محسوب کرد. داروهای ضد‌افسردگی معمولی و روش‌های مختلف رفتاردرمانی و روان‌درمانی نیز در درمان بیماری موثرند.

 

 

 

 

برای شرکت در تست اختلال شخصیت روی لینک زیر کلیک فرمایید.

این صفحه را به اشتراک بگذارید.
نظرات کاربران