بروز خشم یا پرخاشگری در کودکان چنانچه برای دفاع از خود و دیگران باشد حاصلی مثبت دارد ولی در صورت کنترل نکردن آن، می تواند به درگیری، آسیب و ارتکاب خشونت منجر شود.
برخی حالات و علل خشم در کودکان را پرخاشگری فیزیکی و کلامی، طغیان احساسات، کشیدگی و سختی بدن، اشتغال خاطر با موقعیت، یا کناره گیری از تماس اجتماعی .
خشم دارای مضراتی است که می تواند به بازدهی شخصی فرد آسیب رساند و از طرفی خشم در کودک می تواند نیرویی برای غلبه بر موانع و ابزاردفاع از خود و دیگران باشد.
برانگیخته شدن و پرخاشگری مساله ای عمومی دانست که هرکسی می تواند به این حالت دچار شود. مساله این است که آیا این خشم در کودک، کنترل شده یا حاصل مثبتی از آن منتج می شود؟ یکی از اصول اصلی رشد برای کودکان یادگیری بیان کنترل شده خشم و هدایت آن از طرق بی ضرر و مثبت است.
در وهله نخست از سوی والدین باید نحوه بیان خشم را به درستی به کودک آموخت و آن را در جهت مثبت هدایت کرد. چرا که نحوه رفتاری والدین در برخورد با پرخاشگری کودکان در بروز واکنش فرزند به عصبانیت و پرخاشگری، تاثیرگذار است.
پدر و مادر وظیفه مهمی در زمینه کنترل خشم کودک برعهده دارند که می تواند در بهبود خشم فرزندشان موثر باشد. از طرفی نباید کودک را به خاطر پرخاشگری به سرعت مورد قضاوت قرارداد، البته راهکارهای مدیریت و کنترل خشم در بزرگسالان با کودکان متفاوت است و باید به او برای مقابله با بروز خشونت و عصبانیت کمک کرد.
پرخاشگری ابزاری: که پرخاشگری پنهان، تهاجمی یا کنترل شده نیز خوانده میشود با سطوح پایین برانگیختگی همراه است و عموما هدفی غیر از آسیب بدنی رساندن را دنبال میکند. مثل داد و فریاد کردن بچهها برای جلب توجه یا رجزخوانی در مسابقات ورزشی.
پرخاشگری انفعالی:، اما به منظور صدمه و آزار رساندن به دیگری یا دیگران ابراز میشود و هدف آن صرفاً آزار رساندن است. مثلاً کودکی که برادر و خواهر خود را میزند و یا بچههایی که در حیاط مدرسه به کتک کاری کودکان دیگر میپردازند.
رفتارهای پرخاشگرانه معمولا از اوائل زندگی شروع میشود. پژوهشگران با مطالعهی کودکان پرخاشگر دریافتند که 55 درصد پسران و 41 درصد دختران از دوسالگی رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان میدهند.
همچنین 25 درصد پسران و 34 درصد دختران دیگر نیز تا پنج سالگی رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان داده اند.
با رفتن کودکان به کودکستان پرخاشگری جزئی مثل هل دادن و زدنِ دیگران در بسیاری از آنها کاهش مییابد و با ورود به مدرسه این کاهش ادامه مییابد.
در اوائل نوجوانی افزایش آشکاری در میزان پرخاشگری دیده میشود که در 18 سالگی به اوج خود میرسد و سپس به تدریج کاهش مییابد. با این حال شکلهای جدی و خشن پرخاشگری در پسران بین 16 تا 18 سالگی و در دختران بین 13 تا 15 سالگی به اوج خود میرسد.
علت پرخاشگری در کودکان
پژوهشگرانی که پرخاشگری را در کودکان مطالعه کردهاند معتقدند که وجود پرخاشگری ناشی از علل مختلفی است و معمولا حاصل ترکیبی از آنهاست.
یادگیری اولین و مهمترین دلیل پرخاشگری در کودکان است. کودکانی که الگوهای رفتاری پرخاشگرانه داشتهاند، مانند الگوهای خود رفتار میکنند.
اگر به عنوان پدر یا مادر خُلق و خویی عصبانی و پرخاشگر داریم، فرزندانمان نیز پرخاشگر خواهند شد چرا که کودکان با والدین خود همانند سازی میکنند و این همانندسازی کاملاً ناخودآگاه صورت میگیرد.
یادمان باشد که حتماً لازم نیست با خودِ کودک پرخاشگری کرده باشیم؛ همین که او شاهد پرخاش پدر و مادر با یکدیگر یا دیگران باشد، این رفتار را فرا میگیرد. مشاهدهی فیلمهای خشن و بازیهای کامپبوتری نیز شامل این الگوپذیری میشود.
ناکامی از دیگر دلایلی است که به پرخاشگری میانجامد. وقتی کودک به هدف خود دست نیابد و ناکام شود، یکی از رفتارهایی که از او سر میزند پرخاشگری است و اگر با پرخاشگری به خواستهی خود دست یابد این رفتار پرخاشگرانه در او تثبیت میشود.
کودکان مضطرب کودکان آرامی نیستند. آنها پرخاشگری میکنند و البته بلافاصله پشیمان میشوند و احتمالاً از والدین خود عذرخواهی میکنند.
همراه بودن پرخاشگری وکج خلقی در کودکان با علامتهای دیگری، چون شب ادراری، دوری گزیدن، گریههای بی دلیل و افت تحصیلی در مدرسه میتواند نشانهای از افسردگی باشد. در این صورت لازم است شرایط زندگی کودک توسط یک متخصص بررسی شود.
مصرف برخی از داروها دارای عوارض جانبی از جمله کجخلقی و پرخاشگری است که البته با قطع مصرف (تحت نظر پزشک) خاتمه مییابد.
کودکان گاهی در مدرسه قربانی پرخاشجویی سایر دانشآموزان یا معلمان هستند و این باعث میشود که خود آنها نیز پرخاشجو شوند.
مهمترین عواملی که به پرخاشجویی در مدرسه میانجامد عبارت است از: