«خودبیمارانگار» یا «#هایپوکاندریاک» به فردی گفته میشود که با وجود داشتن سلامت جسمی خود را بیمار میپندارد و اکثراً از دردها و مشکلات فرضی شکایت میکند. معاینات و بررسیهای طبی مکمِّل این افراد هیچ مشکلی را نشان نمیدهند، اما فرد خودبیمارانگار به ابتلا به یک بیماری جدی یا مرگبار معتقد میباشد.
دو علت عمده دراین بیماری دخیل است: یکی #اضطراب و دیگری #افسردگی، و درمان آن نیز از طریق #رواندرمانی و تجویز #داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی امکانپذیر است. شخص بیمارانگار همیشه دچار یک نوع وسواس فکری و ترس از یک بیماری جدی است.
خودبیمارانگارها همیشه دچار #وسواس جبری هستند و در مورد عملکرد بدن خویش شک و تردید دارند و فعالیتهای طبیعی بدن مانند ضربان قلب و عرق کردن و همچنان مسائل جزئی و غیر طبیعی همچون ریزش، گلودردی ساده و یا تب و تظاهرات معمولی پوستی وامثال آنرا علایم شرایط بد بیماری خود میدانند. آنان حتی ممکن است روی یک تعداد اعمال مبهم و پیچیده تمرکز کنند. مثلاً میگویند «بدنم خسته است» یا «دلم درد میکند».
یک شکل این اختلال این است که افراد روی یک عضو خاص مانند کبد و یا یک بیماری مانند ایدز تمرکز دارند و نسبت به آن وسواس به خرج میدهند. با وجود دریافت جواب منفی در معاینات طبی، فرد مبتلا به این نوع اختلال هیچتوجهی به کم کردن اضطراب خویش ندارد و همچنان با مراجعهی مکرر، سعی میکند سلامت خود را باز یابد و از اینرو به پزشک های مختلف مراجعه میکند .
این افراد اکثراً دارای #افسرگی، اضطراب، اختلال وسواسی جبری و #اضطراب_فراگیر اند. یک بیمار هایپوکاندریاک ممکن است برای مدتی طولانی دارای علائم هایپوکاندریا باشد اما بعد از آن ممکن است برای مدتی این علائم ناپدید شوند.
#هایپوکاندریا اغلب نوعی پاسخ به حالتهای #استرس و یا بیماریهایی مانند #اضطراب و #افسردگی است. هایپوکاندریا در شرایط مختلف و به شکل حاد و مزمن مشاهده میشود. برخی افراد از زمان کودکی به آن مبتلا اند. این افراد از سنین کودکی دچار اضطراب بوده و برای آنها نگرانی از ابتلا به بیماری به عادتی تبدیل شده که مایهی استرس است. آنها بیماری را وسیلهی برای رهائی از کارهای که باعث نگرانی شان میشود، قرار میدهند و زمان و پول زیادی را برای دیدن متخصصین طبی مصرف میکنند .
در مورد نوع کوتاهمدت، برای مثال شخصی که یکی از نزدیکان خود را در اثر ابتلاء به تومور مغزی از دست داده، در صورت دچار شدن به سردردهای مزمن ممکن است اینگونه بیاندیشد که او هم به این بیماری مبتلاست.
علایم بارز
علایم جسمی همیشه موجود اند، اما ممکن است عادی باشند، مانند: سردرد، درد شکم، سرگیجه، بی اشتهائی و امثال آن که شخص در بارهی آنها مبالغه کرده و خطرناکتر از آنچه استند توصیف میشوند.
عوامل تشدید کنندهی خودبیمارانگاری
وقتی اضطراب بیمار زیاد میشود او به دنبال اطلاعات برای تصدیق و یا رد کردن ترس خود میگردد و سعی میکند فکر نماید بیمار میباشد تا اینکه سالم و این درحالی است که او مریض نیست!
افراد دچار خودبیمارانگاری، هرنوع شک و شبههی را در مورد سلامت خویش به عنوان ناسازگاری درنظر میگیرند. آنان میخواهند اطمینان حاصل کنند که بیمار نیستند و اگر پزشک به آنان تضمین ندهد به دنبال راههای دیگری درمانی میگردند و در آخر راهی را در پیش میگیرند که بیشتر موجب اضطراب شان میشود.
درمان
بیماران مبتلا به خودبیمارانگاری اغلب نسبت به درمان #روانپزشکی مقاوم هستند. چرا که اعتقادی بر پایه روانی بیماری خود ندارند؛ و مصمم هستند که مشکل آنها جسمی است.
ارتباط درمانی مناسب از ضروریات درمان این بیماران است. چرا که باعث پایبندی مناسب و ماندگاری آنها در درمان می شود.
بهتر است درمان این بیماران توسط یک پزشک انجام شود و از مراجعه مکرر به پزشکان متعدد منع شوند.
درمان دارویی در درمان #اضطراب؛ #افسردگی و #وسواس در این بیماران که باعث تشدید بیماری می شوند، مناسب و کمک کننده است.
از مهمترین ابزارهای درمان در بیماران #روان_درمانی #شناختی است؛ که به بررسی و بحث در مورد افکار و نگرش بیماران می پردازد.
مطالعات نشان داده اند درمان گروهی به دلیل فراهم کردن تعامل و حمایت اجتماعی در این بیماران موثر است.