انگیزش (Motivation) بستگی به مفاهیم نظری روانشناسی دارد. درواقع تعریف یک روانشناس از انگیزش به دیدگاه او بستگی دارد. فروید، کتل، مورفی، هب و… تعارفی را در مورد انگیزش ارائه کردهاند، اما در یک جمعبندی کلی میتوان انگیزش را بهصورت «مجموع متغیرهای پیچیده ارگانیزمی و محیطی که کنش آنها به فعالیت عمومی و جهتدار احساس و رفتار منجر میشود.» تعریف کرد. اگر بخواهیم سادهتر بیان کنیم، نیروهای بیولوژیکی، عاطفی، اجتماعی و شناختی که منجر به بروز رفتارهای مختلف از جانب افراد میشود، انگیزش نام دارد. بهعنوانمثال، قبول شدن در رشته پزشکی برای یک دانشآموز انگیزه ایجاد میکند که صبحها زود از خواب بیدار شود و درس بخواند. یا خوشاندام شدن انگیزهای برای افراد است که ورزش کنند.
برخی نظریهپردازان نظیر مزلو (Maslow) و باک (Buck) انگیزههای انسان را بهصورت سلسلهمراتبی ارائه کردهاند. مزلو انگیزههای انسان را در پنج طبقه اصلی «انگیزههای (نیازهای) فیزیولوژیک (مانند آب و غذا و اکسیژن و…)، نیازهای امنیتی، نیازهای اجتماعی (محبت و عشق)، نیاز به احترام و نیاز به خود شکوفایی» قرار داد. درحالیکه باک آنها در پنج طبقه بهگونهای دیگر شامل «غرایز، تحریکهای نخستین، تحریکهای اکتسابی، هیجانها و انگیزش شایستگی» طبقهبندی میکند. فایده چنین دیدگاهی در این است که به افراد اجازه میدهد تا انگیزههای بسیار متفاوت انسان را در یک شبکه واحد منسجم مربوط به هم طبقهبندی کند.
افراد، عموماً انگیزش را حالات درونی میدانند که باعث میشود فرد به انجام کارهایی بیش از کارهای دیگر تمایل نشان دهد،
استیرز و پورتر انگیزش را شامل سه عنصر اصلی میدانند که عبارتند از:
انگیزش درونی
حالتی است که در آن شما برای به دست آوردن نیازهایتان، با عوامل درونی برانگیخته میشوید. اکثر عادتهای ما و کارهایی که در اوقات فراغتمان انجام میدهیم بر اساس انگیزه درونی است. این کارها را انجام میدهیم چون از انجام دادنشان لذت میبریم و صرفا به دلیل اجبار و یا الزامی برای انجامشان، دست به کار نمیشویم.
انگیزش بیرونی
حالتی است که در آن توسط عوامل بیرونی که توسط دیگران ایجاد میشوند و در کنترل دیگراناند، برانگیخته میشویم. به عنوان مثال دریافت دستمزد و یا مورد تشویق و تجمید قرار گرفتن. شغل و کار ما معمولا با انگیزشهای بیرونی در ارتباط است. هرچند، در صورت لذت بردن از کار، انگیزش درونی نیز در انجام آن دخیل بوده است.
اکثر وظایفی که ما در محل کارمان انجام میدهیم، هر دو نوع انگیزش را در بر میگیرند. اما مسئله اینجاست؛ با اینکه ما شغلمان را دوست داریم و حقوق کافی هم برای آن دریافت میکنیم (هر دو نوع انگیزش درونی و بیرونی)، علاقه و انگیزهای به انجام بعضی از کارها نداریم (کارهایی نظیر بایگانی کردن، بحث با کارکنان در مورد ضعف عملکردشان، گزارش نویسی و…).
چیزی که مشخص است این است که به هر حال ما مجبوریم به عنوان قسمتی از وظایف شغلیمان کارهای ناخواستهای را انجام دهیم، پس باید راهی برای افزایش انگیزه پیدا کنیم. اینجاست که مفهوم خودانگیختگی (انگیزه دادن به خود) اهمیت ویژهای پیدا میکند.
خودانگیخته باشید. برای این کار لازم است نیازهای خود را ارزیابی و درک کنید و بدانید چه چیزی برای شما ارزشمند و شایستهی تقدیر است. حالا این هنرمندی شماست که با تغییر محیط در راستای جذابیتهای ذهنیتان، خودانگیخته شوید. پس به جای اینکه دنبال عواملی باشید که یک وظیفه را برای شما جالبتر کند، خودتان آن را به شکلی درآورید که برایتان جالبتر و ارزشمندتر شود. برای این کار روشهای گوناگونی وجود دارد که در زیر به آن اشاره شده است.
نظریه انتظار بر سه عنصر استوار است:
انتظار
باور این مطلب که تلاشهای شما منجر به دستیابی به هدف مطلوبتان خواهد شد. این امر بر تجارب پیشین شما، اعتمادبهنفستان و اینکه دستیابی به این هدف را تا چه حد دشوار میدانید، مبتنی است.
عاملیت
باور به این امر که اگر انتظارات عملکردی را برآورده سازید، پاداش خواهید گرفت.
ارزش
ارزشی که برای پاداش قائل هستید. خودانگیختگی موضوع پیچیدهای است و ایجاد انگیزه بهراحتی امکانپذیر نیست. با ارزیابی نیازهایتان میتوانید رویکردتان را نسبت به کارها تغییر دهید. با پیوند دادن این وظایف با احساسات درونی خوشایند، میتوانید بهخوبی از پس آنها برآیید.
در ادامه به راهکارهای موثر جهت افزایش انگیزه میپردازیم:
اقدام کن، وقت تلف نکن!
در نخستین گام بهتر است صرفاً اقدام کنید و از اتلاف وقت بپرهیزید. یکی از راهکارهایی که لئونارد ای.اسکلسینگر به آن تاکید کرده، شروع بدون فوت وقت است. چقدر برای شروع انجام کاری سختیکشیدهاید و احساس کردید که اگر فقط میتوانستید شروع خوبی داشته باشید چقدر خوب میشد؟ شما نمیدانید چه اتفاقی خواهد افتاد، شما نمیدانید که اتفاقات چطور در آینده شکل میگیرند. پس چگونه میتوانید موفق شوید؟ سعی نکنید پیشبینی کنید، نظری ندهید؛ وقت خود را برای فکر کردن به نتایج تلف نکنید. فقط شروع کنید.
انگیزه درونی ایجاد کن!
راهکار دیگر که ویکتور فرانکل در کتابهای خود به آن اشاره میکند، ایجاد انگیزه درونی است. وقتی برای زندگی خود معنای مشخصی تعریف کنیم، ایجاد انگیزه برای انجام دادن کارها راحتتر است.
به خودت پاداش بده!
دن آریلی به نقش پاداش در ایجاد انگیزه اشاره میکند. به عقیده وی با در نظر گرفتن پاداش بهعنوان محرک بیرونی میتوان انگیزه برای افراد ایجاد کرد.
مثبت فکر کن!
یکی دیگر از راههای افزایش انگیزه، قدرت تفکر مثبت است. نورمن وینسنت پیل، یکی از افرادی است که به نقش مثبتگرایی برای رسیدن به موفقیت و ایجاد انگیزه اشارهکرده است.
افکارت را تغییر بده!
بخش قابلتوجهی از آثار برایان تریسی دربارهی روانشناسی، موفقیت در کار و زندگی است. وی در کتابهایش به موضوع جذاب ایجاد انگیزه نیز اشارهکرده است. کتاب «راههای موثر برای ایجاد انگیزه»، راههای کسب انگیزه و موفقیت شغلی را ازلحاظ روانشناختی موردبررسی قرار داده است. برایان تریسی معتقد است تغییر و اصلاح درون از اهمیت ویژهای برخوردار است. او به توسعه فردی تاکید کرده است. ازجمله روشهایی که او برای افزایش انگیزه عنوان کرده میتوان به طبقهبندی ارزشها و قانون پارتو اشاره کرد.
طبقهبندی ارزشها به این مفهوم است که شما با دادن اولویت به کارهای مهم و قرار دادن کارهای کماهمیتتر در درجه چندم، میتوانید وقت بیشتری برای خود آزاد کنید و انگیزه خود را برای انجام کارها افزایش دهید.
قانون پارتو یا 80-20، یکی از کاربردیترین اصول موفقیت و ایجاد انگیزش است که تریسی به آن اشارهکرده است. این اصلی کلی است و در بسیاری از موارد قابل انجام است. تعریف آن این است که 80 درصد نتایج از 20 درصد فعالیتها ناشی میشود. یا 20 درصد مشتریان شما، 80 درصد سود شما را ایجاد میکنند.
از قدرت ناخودآگاه غافل نشو!
درزمینه افزایش انگیزه و موفقیت، میتوانیم از توصیههای ناپلئون هیل بهعنوان نویسنده کتابهای پرفروش موفقیت و ثروت نیز بهره ببریم. یکی از مهمترین موضوعاتی که هیل در جهت افزایش انگیزه عنوان میکند، تمرکز روی قدرت ضمیر ناخودآگاه و حس ششم است. زمانی که شما ضمیر ناخودآگاه خود را پرورش دهید، اشتیاق یادگیری و انگیزه پیشرفت پیدا میکنید.
آهسته و پیوسته حرکت کن!
یکی از موثرترین روشها جهت افزایش انگیزه، آهسته و پیوسته پیش رفتن است. زمانی که شما هدف خود را مصمم و بدون شتاب دنبال میکنید، کمتر خسته میشوید و موانع مسیر را سریعتر پشت سر میگذارید. دارن هاردی در کتاب اثر مرکب، بهخوبی این موضوع را شرح داده و موثرترین راه جهت انگیزه تغییر عادات دانسته است. به عقیده وی تنها راه ایجاد انگیزه، پیروی از فرمول جادویی زیر است:
شانس= آمادگی + نگرش + فرصت + اقدام
به عقیده هاردی، چیزی که ما بهعنوان شانس میشناسیم ترکیبی از آمادگی، نگرش، فرصت و اقدام است. با پیدا کردن آمادگی، تغییر دیدگاه، استفاده از فرصتها و اقدام به آنها میتوانیم به موفقیت برسیم. خواندن پیامهای اغواکنندهی چگونه سریع پولدار شویم یا چگونه در یک ماه لاغر شویم شاید در ما ایجاد انگیزه کند ولی موقتی است. ما باید راه درست و پیوسته را دنبال کنیم تا انگیزههایمان نهادینه شود.
وظایف را به قسمت های کوچک تر تقسیم کن!
هرچه وظیفه بزرگتر و سنگینتر باشد، احتمال اینکه آن را انجام ندهید بیشتر است. پس بهتر است آن را برای خودتان سادهتر کنید تا برای انجامش انگیزه داشته باشید. این سادهسازی میتواند بهصورت خرد کردن وظایف باشد. بهعنوانمثال یک پروژه کاری را در طی ماه تقسیم کنید و هرروز بخشی از آن را انجام دهید.
مدیریت زمان داشته باش!
مدیریت زمان یکی دیگر از روشهای موثر جهت ایجاد انگیزه است. با زمانبندی مشخص شما میتوانید به خیلی از فعالیتهای نظم دهید و در موعد مقرر آن را انجام دهید. در پایان روز مشاهده میکنید حجم فعالیتهای مفید شما به شکل چشمگیری افزایشیافته و باعث میشود در ادامه مسیر انگیزه بیشتری پیدا کنید.
به انجام کار متعهد باش!
به انجام کار متعهد باشید و برای خودتان تنبیه و پاداش در نظر بگیرید. اگر حس تعهد در شما ایجاد شود و بدانید در صورت عدم انجام باید خود را تنبیه کنید، در این صورت برای انجام آن رغبت بیشتری دارید. بهعنوانمثال اگر پروژه درسیام را بهموقع انجام دهم خود را بهصرف قهوه دعوت میکنم و اگر آن را به تعویق بیندازم خود را جریمه مالی میکنم.
قدرت تفویض اختیار را نادیده نگیر!
در صورت امکان برای سبک شدن کارها از دیگران کمک بگیرید. تفویض اختیار یکی از راهکارهای موثر در افزایش سرعت کارها و ایجاد انگیزه است. اگر در کاری تخصص کافی ندارید و انجام آن برای شما زمانبر است، شخص ماهری بیابید تا آن را برای شما انجام دهد. این نکته هم باعث ایجاد روحیه همکاری خواهد شد هم مانع کلافگی و بیانگیزگی شما میشود.
اهداف به ثمر رسیده را تیک بزن!
اهداف خود را تیک بزنید. تمامکارهایی که موفق به انجام آنها شدهاید را روی کاغذ بنویسید تا انگیزه شما برای ادامه افزایش یابد. هرچه تعداد تیکهای انجامشده افزایش یابد، شما اهداف بعدی را باقدرت بیشتری دنبال میکنید.
خودت را به چالش بکش!
خودتان را به چالش بکشید. ایجاد چالش میتواند جذابیت هدف را برای شما افزایش دهد. گاهی مسیر تکراری رسیدن به هدف، شمارا دچار روزمرگی میکند. یک تغییر و تعریف چالش میتواند شما را از این یکنواختی نجات دهد. بهعنوانمثال 20 روز چالش زود از خواب بیدار شدن برای خود تعریف کنید و هر بار که آن را انجام میدهید خود را تشویق کنید.
روی مسیر تمرکز کن نه هدف!
روی روند کار متمرکز شوید نه نتیجه! برای اینکه در انجام کارها انگیزه پیدا کنید، لازم است بهجز هدف، به مسیر رسیدن هدف نیز مشتاق باشید. بهعنوانمثال اگر هدف لاغر شدن است، هنگام ورزش کردن فقط به لاغر شدن فکر نکنید و از خود ورزش و احساس خود سلامتی نیز لذت ببرید. اهمیت این موضوع به این دلیل است که وقتی شما فقط به هدف فکر میکنید در صورت عدم تحقق آن، مسیر را رها کرده و استمرار نخواهید داشت؛ اما اگر مسیر برای شما لذتبخش باشد، حتی اگر در کوتاهمدت به هدف نرسید همچنان آن را ادامه میدهید و درنهایت پس از مدتی نتایج مثبت نمایان میشود.
تجسم خلاق را فراموش نکن!
موفقیت خود را تجسم کنید. یکی از متداولترین نکات روانشناسی ایجاد انگیزه تجسم موفقیت است. تجسم خلاق میتواند برای شما حس لذت ایجاد کند. این حس شوق و لذت شمارا به انجام کار ترغیب میکنند. نکتهای که باید به آن توجه کنید آن است که در تجسم خود هدف را محل و غیرقابلدسترس تصور نکنید و حس خوب داشته باشید.