بدون شک در دنیای پر زرق و برق امروزی شما هم بسیاری از اوقات حالتی را تجربه کرده اید که آن بدون هیچ دلیلی دنیایی از حزن و اندوه را در قلب خود احساس می کنید، شدت این اندوه، اضطراب و نگرانی گاهی اوقات به حدی است که انسان صبر و طاقت از دست می دهد و بدون هدف پا در رکاب مرکب خیال می گذارد و برای خلاصی از این درد سفر به دنیای ایده آل خود را آغاز می کند.
این حالت که در اصطلاح روانشناسی “هیپوفرنیا” خوانده می شود زمانی اتفاق می افتد که شخص در جمع اعضای خانواده و دوستان است و طبق قاعده باید در بهترین حالت روحی و روانی قرار داشته باشد. اما به یک باره اندوهی در دل احساس می کند که تفریح و شادی او را خراب می کند.
همان طور که در بالا نیز اشاره شد هیپوفرنیا نوعی آشفتگی روحی و روانی است که وقتی گریبان فرد را می گیرد، بدون اینکه غم و غصه خاصی داشته باشد از دنیا بیزار می شود. شاید تصور کنید که این حالت سراغ کسانی مثل مهاجرین، سربازان و شاید دانشجویانی که به نوعی از اعضای خانواده و دوستان صمیمی خود جدا افتاده اند بیاید اما بررسی عمیق این اضطراب روانی نشان می دهد که فرد حین ابتلا به این حالت هرگز تنها نیست و آنچه او را آزار می دهد نوعی درگیری با خود است.
به عبارت دیگر می توان گفت هیپوفرنیا حالتی است که بی دلیل اندوهگین می شوید!
ما معمولا متوجه این مساله نیستیم که باری سنگین از تجربیات گذشته را همواره در ضمیر ناخودآگاه خود حمل می کنیم که بسیاری از آنها ممکن است در نقطه ای از زمان تحریک شوند و باعث بروز احساس غم و اندوه در ما شوند. مغز ما مقدار انبوهی از اطلاعات را در حافظه ی ما ذخیره می کند و ما نیز نمی توانیم بفهمیم که چه زمانی و با چه تحریک صوتی یا بصری ای ممکن است این نوستالژی عصبی تحریک شود. در این لحظه بدن ما تشخیص نمی دهد که حافظه چه چیزی را به خاطر آورده است، ولی ما احساس غم و اندوه خواهیم کرد.
غم و اندوه می تواند آن قدر قدرتمند باشد که به راحتی حواس شما را از فعالیتی که انجام می دهید پرت کند. ممکن است باعث شود بیش از حد به فکر فرو بروید، کسل و بی حوصله شوید، و یا حتی بشکنید و گریه کنید.
افراد غالبا حس غم و اندوه خود را به دیگران گره می زنند و سعی می کنند خوشبختی خود را نیز در دیگران جستجو کنند. افراد گاها آن چنان به فرد دیگری وابسته می شوند که فراموش می کنند که زندگی خودشان را دارند! این وابستگی علت مشترک بروز ناامیدی و درد و غم است.
پشیمانی
گاهی احساس بی دلیل افسردگی ناشی از پشیمانی افراد از عملکردهای گذشته شان می باشد. این پشیمانی می تواند دلایل مختلفی داشته باشد اما نتیجه همه آنها می تواند منجر به هیپوفرنیا گردد.
مرور گذشته و یادآوری اشتباهات و پشیمانی از انجام برخی کارها اگر به صورت طولانی مدت ادامه یابد می تواند احساسی از غم و ناامیدی را در ضمیر ناخودآگاه افراد ایجاد کند و باعث گردد آنها بدون اینکه بدانند دچار افسردگی شوند.
تجربیات دوران کودکی
از دیگر دلائلی که باعث بروز چنین غم و اندوهی در شما می شود، تجربه های آسیب زایی هستند که در کودکی رخ داده است و در بزرگسالی همچنان برانگیخته شده و باعث غم و اندوه در شما می شوند.
یک اتفاقی که در گذشته ی بسیار دور در زندگی شما افتاده، می تواند باعث ناراحتی شما شود، مانند از دست دادن شخص بسیار نزدیک به شما در کودکی و یا مورد سوء استفاده قرار گرفتن.
برانگیخته شدن این خاطرات می تواند باعث بروز احساس افسردگی طولانی مدت شود. غم و اندوه و خاطراتی که در درون خود دارید ممکن است که در هر زمانی تحریک و برانگیخته شوند.
احساس گناه
هنگامی که راجع به مساله ای احساس گناه می کنید نیز غم و اندوه در شما برانگیخته می شود. وقتی می دانید که کار وحشتناکی انجام داده اید و نمی توانید به عقب برگردید تا چیزی که رخ داده است را تغییر دهید، خود را سرزنش می کنید و دچار غم و اندوه می شوید و در این لحظه شما به خاطر تمام جنبه های دردناک زندگی که تا به حال تجربه کرده اید، خود را سرزنش می کنید.
عوامل اجتماعی
عوامل اجتماعی مانند والدین، همسالان و حتی جامعه که ممکن است هر یک محدودیت هایی را برای شما ایجاد کند، باعث برانگیخته شدن غم و بروز احساس تحت کنترل بودن می شود. قدرت ها و محدودیت های شدید بیرونی می توانند بر سلامت روان تاثیر گذار باشند.
افراد سمی
غم و اندوه ممکن است از افرادی که اطراف شما هستند نیز نشات بگیرد. وقتی با افراد سمی و بدبین باشید، آنها منفی بودن خود را به شما نیز منتقل می کنند. شما باید از چنین افرادی دوری کنید!
غم و اندوه می تواند به دلیل تغییرات هورمونی مختلف نیز رخ دهد، به خصوص در خانم ها این مسئله بیشتر اتفاق می افتد. تغییرات هورمونی در دوره ی قاعدگی و یائسگی خانم ها بسیار شدید است و این مساله منجر به تغییر در خلق و خو و ناراحتی آنها می شود. این مساله در شرایط جدی تر تبدیل به افسردگی PMS می شود.
مردان نیز اغلب دچار غم و اندوه می شوند، ولی از آنجا که این باور وجود دارد که ‘مرد گریه نمی کند’ مردان اغلب احساسات خود را فرو خورده و در قلب خود حمل می کنند و در صورت بروز کوچک ترین تحریک، این غم ها دوباره برانگیخته می شوند.
همچنین پایین بودن سطح دوپامین و سرتونین نیز باعث بروز احساس غم و اندوه می شود.
سن یکی دیگر از عوامل دخیل در احساس غم و اندوه است. به عنوان مثال، افسردگی در دوران نوجوانی و پیری بیشتر به چشم می خورد و قابل پیش بینی نیست. افراد معمولا در اواخر بزرگسالی همانند دوران نوزادی به سطح بالایی از حمایت، مراقبت و همراهی نیاز دارند که در صورت عدم وجود پشتیبانی و مراقبت های لازم، فرد دچار غم و اندوه می شود.
مصرف برخی داروها، مواد مخدر، داروهای آرام بخش و مشروبات الکلی نیز می تواند در بروز غم و اندوه تاثیر داشته باشد.
همه ما حالاتی مثل مرگ عزیزان، شکست های عشقی، ورشکستگی های مالی، بدهی های سنگین، باز پس زده شدن برخی تمایلات مانند تمایلات جنسی شوهر از سوی همسر، غرور و تکبر و منفی گرایی را تجربه کرده ایم.
کارشناسان امر بروز این حوادث و داشتن برخی صفات را در شکل گیری غم و اندوه موثر می دانند اما آنچه در هیپوفرنیا اتفاق می افتد در نوع خود بی دلیل است. “گناه و معصیت، وابستگی به مال دنیا، کوتاهی در عمل، جزع و فزع، توجه و حسودی به امکانات دیگران، شهوت رانی، غضب بی جا و منفی گری” ممکن است در ایجاد یا تشدید این حالت روانی مخرب نقش داشته باشند.
شاید بی جا نباشد اگر بگوییم هیپوفرنیا نوعی مرگ خاموش روح و روان انسان است که عن قریب جسم او را نیز با خود غرق می کند و هیچ کس حتی خود انسان نمی داند که چرا به این وضعیت دچار شده است.
غمگین بودن به تنهایی نمی تواند نشانه ابتلا شما به افسردگی باشد. اما با این حال غم یکی از نشانه های اولیه افسردگی است.
اگر غم و اندوه شما مربوط به افسردگی باشد، تقریباً هر روز احساس ناراحتی می کنید. این غم ممکن است بیشتر از دو هفته ادامه پیدا کند. به عبارت دیگر، در صورت ابتلا به افسردگی، غم و اندوه همراه ثابت و همیشگی شما خواهد بود.
افسردگی، دارای علائم بسیار زیادی است. بنابراین اگر غم شما همراه با علائم زیر همراه باشد، به احتمال زیاد به افسردگی مبتلا هستید:
ناراحتی مزمن، در افسردگی می تواند باعث ایجاد افکار منفی مرگ یا خودکشی شود. حتی اگر برنامه ای برای عمل به این افکار ندارید، بهتر است حتما به یک روانپزشک مراجعه کرده و از او کمک و راهنمایی بگیرید.
سایر علل احتمالی احساس غم مداوم
غم همیشه نشان دهنده افسردگی نیست. گاهی ممکن است احساس غم شما از الگوی خاصی پیروی کند. در واقع عوامل زمینه ای مختلفی وجود دارند که می توانند باعث ایجاد غم و اندوه موقت در شما شوند، از جمله:
نوسانات خلقی
افرادی که به اختلال دوقطبی مبتلا هستند، اغلب دوره های افسردگی را به عنوان بخشی از یک چرخه تجربه می کنند. این چرخه علاوه بر غم، شامل قسمت های شیدایی یا هیپومانیا نیز می شود.
افراد مبتلا به این اختلال ممکن است ناگهان به شدت احساس شادی و سرخوشی و یا برعکس احساس غم و اندوه کنند. این تغییر ناگهانی خلق و خو معمولا همراه با علائم زیر است:
چرخه های غم و شادی در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی ممکن است یک هفته یا بیشتر طول بکشد.
غم فصلی
گاهی غم و اندوه شما با از راه رسیدن فصل پاییز و کوتاه شدن روزها شروع می شود. هنگامی که روزهای طولانی و آفتابی بهار و تابستان فرا می رسد، غم شما نیز خود به خود از بین رفته و احساس بهتری خواهید داشت.
در نیمه دوم سال، شب ها طولانی تر و سردتر می شوند و حتی ممکن است در برخی از روزها به دلیل بارانی بودن هوا، خورشید را نیز نبینید. این تغییرات فصلی در برخی از افراد باعث احساس غم و ابتلا به ضعف جسمی می شود.
اگر این غم فصلی ادامه یافته و آنقدر جدی شود که زندگی روزمره شما را تحت تاثیر قرار دهد، ممکن است به اختلال عاطفی فصلی (SAD) مبتلا شوید. اختلال عاطفی فصلی نوعی افسردگی است که همراه با تغییرات فصلی رخ می دهد.
سایر علائم اختلال عاطفی فصلی عبارتند از:
غم قبل از چرخه قاعدگی
هورمون ها یکی از عوامل مهم تاثیر گذار در روحیه افراد هستند. بنابراین ابتلا به هر گونه اختلالات هورمونی می تواند باعث تغییر روحیه افراد شود. به عنوان مثال هورمونهای تولید مثل مانند استروژن و پروژسترون می توانند در ایجاد احساس غم در خانم ها نقش داشته باشند. تغییر سطح این هورمون ها در بدن دو هفته پیش از شروع قاعدگی باعث ایجاد احساس غم و افسردگی در خان ها می شود. به این احساس غم موقت، سندرم پیش از قاعدگی نیز گفته می شود. بنابراین توجه به زمان شروع سیکل قاعدگی می تواند سرنخ های مهمی را در مورد علت احساس غم در اختیار خانم ها قرار دهد.
احساس غم پیش از قاعدگی معمولا یک هفته قبل از شروع قاعدگی ظاهر می شود. ممکن است همراه با غم، احساسات دیگری مانند اضطراب یا عصبی بودن، پارانویا یا وحشت را نیز تجربه کنید.
همچنین احساس غم می تواند همراه با یائسگی و یا در دوره انتقالی قبل از یائسگی رخ دهد. در این دوران احتمالا بسیار اشک می ریزید، علاقه خود را به فعالیت های معمول از دست داده و مدیریت استرس برای شما مشکل خواهد شد.
وقتی غم و اندوه زندگی روزمره شما را تحت تاثیر قرار می دهد، ممکن است به دنبال راه حلی برای تسکین غم خود باشید. استفاده از راهکارهای زیر به شما کمک می کند که بر غم خود غلبه کرده و زندگی شادتری داشته باشید:
با عزیزان خود صحبت کنید.
بسیاری از علائم مرتبط با غم یا افسردگی شما را مجبور به انزوا و فاصله گرفتن از دیگران می کنند. هنگامی که در خود احساس غم یا افسردگی دارید، به راحتی از کمک نزدیکان خود ناامید می شوید. همچنین ممکن است به دلیل احساسات منفی نسبت به دیگران، لغو برنامه ها یا بی علاقگی به فعالیت های معمول خود احساس گناه کنید.
به طور کلی انزوا فقط باعث شدیدتر شدن غم و اندوه شما خواهد شد. بنابراین سعی کنید احساسات خود را با شخصی که به او اعتماد دارید، در میان بگذارید. صحبت کردن با یک دوست صمیمی یا یکی از اعضای خانواده به شما کمک می کند که کمتر احساس تنهایی کنید.
صحبت کردن لزوماً غم و اندوه شما را برطرف نمی کند، اما باعث کمرنگ شدن احساس غم در شما خواهد شد.
به موسیقی گوش دهید.
موسیقی تاثیرات مفید بسیار زیادی بر سلامت روانی افراد دارد. یکی از این تاثیرات مهم، رهایی موقت از غم و اندوه است. شنیدن موسیقی احساس خستگی را برطرف کرده و به شما انرژی می دهد.
همچنین گوش دادن به موسیقی تولید هورمون هایی مانند دوپامین و سروتونین را در مغز افزایش می دهد. این هورمون های شادی باعث بهبود خلق و خو و کاهش اضطراب در شما می شوند.
از موسیقی متناسب با روحیه خود اجتناب کنید. شنیدن موسیقی غمگین می تواند باعث افزایش غم و اندوه و یا ماندگار شدن آن برای مدت طولانی در شما شود.
به یک سرگرمی جذاب بپردازید.
هنگامی که احساس غم یا ناراحتی می کنید ممکن است سرگرمی های مورد علاقه شما چندان لذت بخش به نظر نرسند. اما به هر حال امتحان کردن این سرگرمی ها می تواند باعث تقویت روحیه شما شود.
اگر تصور می کنید که برای انجام سرگرمی های مورد علاقه خود انرژی کافی ندارید، می توانید از فعالیت های بسیار ساده شروع کنید، از جمله:
می توانید از خنده به عنوان روشی آسان برای مقابله با احساس غم، افسردگی و سایر بیماری های روانی استفاده کنید. خنده می تواند تا حد زیادی از احساس غم و اندوه پیشگیری کرده و به افزایش روحیه شما کمک کند.
اگر مدتی است که تمایلی به خندیدن یا شنیدن لطیفه ندارید، می توانید کتاب های طنز خوانده و یا فیلم های کمدی مورد علاقه خود را تماشا کنید. ممکن است انجام هیچ یک از این کارها باعث خندیدن شما نشوند ولی در عوض این نگرش را در شما ایجاد خواهند کرد که زندگی را زیاد جدی نگیرید.
آفتاب بگیرید.
در صورت احساس غم حتما بیرون رفتن از خانه را امتحان کنید. این کار به خصوص در رفع غم و اندوه موقت تاثیر خیلی زیادی دارد. نور خورشید احساس غم را به طور کامل از بین نمی برد، اما قرار گرفتن منظم در معرض نور خورشید باعث بهبودی چشمگیری در سلامت جسمی و روحی شما می شود.
نور خورشید ترشح هورمون سروتونین را افزایش می دهد. کاهش سطح سروتونین بدن یکی از عوامل اصلی احساس غم و اندوه است. این مساله به ویژه در فصل های پاییز و زمستان شدیدتر می شود. بنابراین، گذراندن زمان بیشتر در معرض نور خورشید می تواند سروتونین را افزایش داده و غم را تا حد زیادی برطرف کند.
ورزش نیز یکی دیگر از روش های تقویت روحیه و کاهش احساس غم و اندوه است. بنابراین می توانید قرار گرفتن در معرض نور خورشید را با یک پیاده روی در محله یا پارک مورد علاقه خود ترکیب کنید. در صورتی که بیرون رفتن از خانه برای شما دشوار است، می توانید از روش نور درمانی با لامپ SAD استفاده کنید.
اگر به نظر می رسد که هیچ یک از راهکارهای بالا در تسکین غم و اندوه کمکی به شما نمی کند، احتمالا وقت آن است که با یک درمانگر یا روان شناس صحبت کنید. مراجعه به روانپزشک در صورتی ضروری است که:
به طور کلی احساس غم بدون هیچ دلیل خاصی، همیشه به این معنی نیست که شما به افسردگی مبتلا شده اید. عوامل زیادی می توانند باعث احساس غم و بی حوصلگی موقت در شما شوند. بنابراین بد بودن روحیه و احساس غم در میان افراد مساله ای کاملا طبیعی است. اما در صورتی که که غم و اندوه مدت زیادی ادامه پیدا کرده و روابط شما را تحت تاثیر داده است، توصیه می شود که به یک درمانگر مراجعه کنید. در پایان به خودتان سخت نگیرید و به خاطر داشته باشید که این احساس برای همیشه دوام نخواهد داشت.