انگیزه مانند خواسته های انسانی چهره های زیادی دارد. بی انگیزه اما غالبا ریشه در افسردگی دارد، به همین خاطر برای درمان افسردگی اقدام کنید.
برای شرکت در آزمون افسردگی رایگان بک کلیک کنید.
انگیزه یکی از وجوه مهم زندگی انسان است. به گونهای که یک فرد برای ادامه زندگی، بقاء، فعالیت و حتی تغییر نیازمند انگیزه است و بدون انگیزه زندگی انسان بدون حرکت، راکد، سرد و بیروح خواهد بود. برای پرورش، رفتارهای جدید باید یاد گرفت، اما برای عمل به آنچه یاد گرفتهایم، نیازمند انگیزه هستیم. اهمیت انگیزه اگر بیشتر از یادگیری نباشد، کمتر نیست.
همه ما میدانیم که چگونه وزن خود را کم کنیم، نمره بالا بگیریم و با دیگران مهربان باشیم. سد راه رسیدن به بسیاری از اهداف، این است که آنقدر برایش ارزش قائل نیستیم که وقت بگذاریم و تلاش کنیم. برای تغییر، هم باید دانست (یادگیری) و هم باید خواست (انگیزه)، اما باید به این نکته توجه کرد که از دانستن تا انجام دادن فاصله زیادی است.
خیلی چیزها مثل نیاز، بقاء، فشار، احساس، آسیب، ترس از خطر، پاداش، تعلق، آرزو، تصمیم، ارزش، مهارت، آزادی، ارضاء درونی، علاقه، لذت، تنفر، عادت، هدف و غیره به انسان انگیزه میدهد و همه اینها همزمان تاثیر خود را میگذارند. آنچه که باعث شروع فعالیت در انسان میشود، انگیزه است. به عبارتی انگیزه، نقش استارت را ایفا کرده و انسان توسط یادگیری بقیه راه را میرود.
واژه انگیزه، به معنای آمال، نیازها، آرزوها و آن چه را که انسان می خواهد یا نیرویی است که در درون افراد در حال حرکت است. این روندی است که برای تحریک کردن مردم به جهت دستیابی به اهداف اقداماتی را انجام می دهند.در زمینه اهداف کار، عوامل روانی باعث تحریک رفتار مردم می شود.
انگیزه در روانشناسی به دو نوع تقسیم می شود.
انگیزه های درونی که به آنها در زبان انگلیسی INTRINSIC MOTIVATION گفته می شود بر اساس معیارها وباورهای درونی شکل می گیرند.
این نوع از انواع انگیزه توسط میل و خواست درونی افراد ایجاد می شوند برای مثال فردی به نام محمد برای رسیدن به هدفی که برای او بسیار مهم است در خود انگیزه ایجاد می کند. این انگیزه ها می توانند تصویر سازی های بعد از رسیدن به هدف باشند و یا هر موضوع دیگر.
بر خلاف انواع درونی، انگیزه های خارجی توسط عاملی بیرونی در فرد ایجاد می شوند.
برای نمونه محمد توسط همسرش تحت فشار قرار می گیرد که ورزش را شروع کند چون جدیدا تناسب اندامش را از دست داده است.
این فشار روانی همسر محمد، نوعی انگیزه بیرونی است تا او دوباره ورزش را شروع کند و به اندام مورد نظرش دست پیدا کند.
چون این انگیزه توسط نیرویی بیرونی اعمال شده است پس از انواع انگیزه بیرونی می باشد.
از این به بعد تمام انواع انگیزه در زیر یکی از زیر مجموعه های انگیزه های بیرونی و درونی قرار میگیرند.
در جواب اینکه این نوع انگیزه چیست باید بگیم:
این نوع انگیزه بر اساس جایزه و تشویق بنا شده است.
بر این اساس وقتی فردی دستاوردی کسب می کند مورد تشویق قرار میگیرد و جایزه ای به تو تعلق خواهد گرفت
چون بعد از رسیدن به هدفی خاص دستاوردی در انتظار فرد مورد نظر است، انگیزه تشویقی یکی از قوی ترین انواع انگیزه در روانشناسی می باشد.
خیل از والدین در مورد فرزندان خود از انگیزه تشویقی استفاده می کنند.
بر خلاف انگیزه تشویقی این نوع از انواع انگیزه بر اساس ترس و تنبیه طراحی می شود.
فرض کنید والدین برای فرزندشان هدفی تعیین می کنند، اگر او به این اهداف نرسد او مورد معاخذه قرار خواهد گرفت و احتمالا امتیازاتی را از دست می دهد.
برای مثال اگر در درس ریاضی نمره ای کمتر از 18 بگیرد دیگر نمی تواند با دوستانش فوتبال بازی کند.
این نوع انگیزه معمولا از انگیزه تشویقی قوی تر است اما بار معنایی منفی زیادی دارد و فشار زیادی را به فرد مورد نظر وارد می کند.
این نوع از انواع انگیزه در روانشناسی معمولا در ادارات و شرکت ها دیده می شود.
فرد یا گروهی که وظیفه انجام کارهایی را در مجموعه دارند، بر اساس دستاوردهای خود مورد تشویق قرار می گیرند و احتمالا به پله های بالاتر ترفیع خواهند یافت.
برای مثال بخش فروش در شرکتی خصوصی اگر بیشتر بفروشد، حق الزمه بیشتری دریافت می کند و به رتبه های بالاتر مدیریتی ارتقا خواهد یافت.
این نوع انگیزه در هر موردی قابل استفاده است و ماهیتی مانند بازی دارد.
این نوع انگیزه چیست و چه کاربردی دارد؟
انگیزه قدرت محور به افراد این انگیزه را می دهد که قدرت بیشتری در سازمان یا جایگاه خود برای ریاست بر دیگران پیدا کنند.
شاید در وهله اول این نوع انگیزه، چندان جالب نباشد اما برای افرادی که ایده های نابی در سمت های مدیریتی در ذهن دارند بسیار مشوق است.
این نوع انگیزه در مشارکت با افرادی انجام می شود که در جایگاه قوی تری نسبت به ما قرار دارند.
این انگیزه ما را در جایگاهی قرار می دهد که قبلا به آن دسترسی نداشتیم و الان از آن استفاده می کنیم.
خیلی مواقع ما توسط نیازهایی که فراتر از تصوراتمان است هدایت می شویم.
برای مثال بعضی مواقع کسی را فراتر از عشق دوست داریم و برای او هر کاری انجام می دهیم و توجیح خاصی هم برای این رفتارمان نداریم.
در واقع این رفتار ما به خاطر تغییرات فیزیولوژیکی است نه چیز دیگه.
در واقع انواع انگیزه فیزیولوژیکی از انگیزه های درونی هستند که که دیای بیرون ما را کنترل می کنند.
انگیزه خلاقانه یکی از رایج ترین انواع انگیزه درونی است که منجر به انجام کارهای بسیار بزرگ و خلق آثار شگرفی در جهان شده است.
خیلی از مردم توسط فطرت و ذاتشان انگیزه کافی برای انجام کاری را پیدا می کنند.
وقتی میل شدید برای انجام یا خلق کاری را دارید در واقع تحت تاثیر انگیزه خلاقانه قرار میگیرید و به دنبال بهتر انجام دادن آن کار هستید.
برای مثال وقتی یک نویسنده تصمیم می گیرد کتابی بنویسد از انگیزه خلاقانه خود استفاده می کند.
وقتی معمار می خواهد طرح جدیدی بزند یا برنامه نویس می خواهد برنامه جدیدی خلق کند در واقع از انگیزه خلاقانه خود استفاده می کند.
انگیزه کاری به تمام کارهایی مربوط می شود که انگیزه لازم برای انجام کارهای روزانه شما را تامین می کنند.
این کارها می توانند شامل موارد زیر باشند:
به هر حال انگیزه کاری باید به نوعی ایجاد شود تا بتوانید از پس این همه کار بر بیایید.
البته عموم مردم با شنیدن انگیزه کاری یاد انگیزه لازم در محیط کار می افتند که البته اشتباه هم نیست.
روند ایجاد انگیزه شامل سه مرحله است.
بنابراین می توان گفت که:
انگیزه یک پدیده روانشناختی است که به معنی نیاز و خواسته های افراد است و باید با یک طرح انگیزشی درگیر شوند
در دنیای روانشناسی، دو مکتب عمومی در مورد انگیزه وجود دارد. اولین مکتب، مدرسه رفتار گرایانه است
کسانی که این فلسفه را حفظ می کنند، به دیدگاه تاریک ذهن انسان علاقه ای ندارند. آن ها بر رفتاری قابل توجه تمرکز می کنند.
در این جا سه نظریه وجود دارد.
در این زمینه نظریه های بسیاری وجود دارند که عوامل فکری مانند، نیازها، باورها، دست نوشته ها، طرح ها، اراده ها، نگرش ها، ارزش ها و غیره را در نظر می گیرند.