مازوخیسم یا همان اختلال آزارخواهی جنسی، یک نوع اختلال نابهنجاری جنسی تلقی میشود که در آن افراد از عذاب و شکنجهای که متحمل میشوند، لذت جنسی کسب میکنند. کانون اصلی این نابهنجاری جنسی تحقیر شدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن یا رنج بردن است. در واقع تحقیر شدن حین رابطه جنسی برای افراد مازوخیسم لذت بخش است.
انحراف مازوخیسم را از نظر شدت و ضعف به سه دسته تقسیم کردهاند:
به طور معمول حالات مذکور تا حدودی در زندگی جنسی افراد بشر وجود دارند، و تا هنگامی که جنبه عادی داشته از حد و مرز معمولی تجاوز نکنند امری کاملا طبیعی به شمار میروند اما اگر به صورتهای شدید و خاص یا به عبارت دیگر انحرافی جلوه کنند و یا به تدریج به صورت عادت درآیند، وجود انحراف را محقق میسازند.
مازوخیسم روانی حالتی است که در زندگی عادی مردم دیده میشود. بعضی افراد در زندگی، خود را از هر لحاظ در اختیار فرد محبوب خویش قرار میدهند و هر نوع خفتی را که از طرف وی به آنها تحمیل شود، میپذیرند. اگر روابط از مرز تجاوز کند و جنبه ارباب و غلامی پیدا کند و یکی از طرفین تا حدی که بردهای از اربابش اطاعت و فرمانبرداری میکند، بندهوار خواستهای طرف مقابلش را اجابت کند، میتوان گفت که به انحراف مازوخیسم روانی دچار شده است.
مبتلایان به این نوع مازوخیسم، جز دشنام و خفت و خواری چیزی نمیطلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا آنها را به اوج میرساند. مازوخیستهای روانی، تا زمانی که از کسی دشنام نشنیدهاند یا شخصی آنها را تحقیر نکرده است، ناراحت و ناآرامند. بسیاری از زنان جوان و تحصیلکرده و برومندی که با مردانی به مراتب پستتر از خود ازدواج میکنند مبتلا به مازوخیسم روانی هستند. این زنان در برابر قوی هیکل بودن مرد که صفتی به اصطلاح بارز به شمار میرود، کلیه معایب و نقایص اخلاقی و ذاتی او را بسادگی نادیده میگیرند.
منحرف مازوخیست، یک انسان خفتطلب و اهانتجو است و به هر ترتیبی که بتواند خود را به دیگری تسلیم میکند تا تمایلات روانی خود را اقناع کند.
بعضی از افراد مبتلا به مازوخیسم که معمولا کمرو، جاهل و بی سواد هم هستند، از آشکار شدن انحراف خویش خودداری میکنند و به درون خود پناه می برند. این افراد میکوشند با تجسم صحنههای مختلف مازوخیسم از راه فکر و خیال تمایلات غیر عادی خود را ارضا کنند. این دسته از منحرفان مازوخیسم را مازوخیسمهای احساساتی و انحراف آنها را مازوخیسم احساساتی گویند.
مازوخیسم فیزیولوژیک که حادترین و واقعیترین وجه مازوخیسم است حالتی است که انسان را وا میدارد تا از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خود را با اشتیاق در معرض زجر و درد و عذاب قرار دهد. برای شخصی که به انحراف مازوخیسم فیزیولوژیک مبتلاست، درد مفهوم خود را از دست داده و حتی لذت و شعف میشود. مبتلایان به این نوع مازوخیسم که تعدادشان از مبتلایان به دو نوع دیگر بیشتر است، از آزارهای بدنی مانند شکنجه، پاره شدن پوست و گوشت و یا سوختن بدنشان لذت می برند و چنانچه اقدامی برای درمان آنها صورت نگیرد، سرانجام خود را هلاک خواهند ساخت.
طبق دیدگاه روانکاوی مازوخیسم جنسی به تجربیات تلخ دوران کودکی و نفرت و خشم سرکوب شده آن دوران بر می گردد. این تنفر و خشم سرکوب شده از خود سبب می شود تا شخص با آسیب رساندن به خود احساس آرامش کند و در واقع از خود انتقام بگیرد. افراد مازوخیسمی برای ارضاء تمایلات جنسی خود نیاز به آسیب دیدن جسمانی وتحقیر روانی و حتی نیاز به لگد مال شدن را احساس می کنند. مازوخیسم اختلالی است که شدت آن با گذشت زمان بالا می رود، همچنین در موقعیت های که فشارهای روانی افزایش می یابد تمایلات مازوخیسمی نیز شدت می گیرد که می تواند منجر به آسیب جدی جسمانی هم گردد، به همین جهت باید هر چه زودتر برای درمان آن اقدام کرد. برای پیشگیری از بروز اختلالات جنسی چون آزار خواهی آموزش نکات تربیت فرزند و دریافت مشاوره در زمینه تربیت جنسی از جمل راهکارهای موثر است.
به دلیل پایداری مازوخیسم درمان آن سخت و زمان بر است. مبتلایان به این اختلال میتوانند با مراجعه به مراکز مشاوره اختلالهای جنسی با کمک روان درمانی بینش مدار یا شرطی سازی انزجاری نسبت به درمان اقدام نمایند. در این بین همسر نقش مهمی ایفا میکند. همچنین میتوان از روشهایی شامل مدیریت و شایسته سازی الگوهای برانگیختگی جنسی و خودارضایی و درمانهایی شامل بازسازی شناختی و آموزش مهارتهای اجتماعی نیز استفاده کرد. از دارو نیز برای کاهش توهمات و رفتارهای مربوط به انحرافات جنسی استفاده میشود. این امر به ویژه در افرادی که رفتارهای خودآزارانه شدید و خطرناک دارند موثر است. دریافت مشاوره جنسی و مشاوره فردی برای این افراد ضروری میباشد. مشاوره جنسی به طور کلی برای همه اختلالات جنسی از جمله مالش دوستی، سادیسم، فتیشیسم و... نیز مفید است