اختلال هویت جنسی یا اختلال هویت جنسیتی که امروزه دیسفوریا جنسیتی (Gender dysphoria) نامیده میشود، با حس قوی و مداوم شناسایی خود با هویت جنسیتی دیگر و ناراحتی در رابطه با جنسیت حال حاضر فرد، تعریف میشود.
برای اینکه این بیماری در فردی تشخیص داده شود باید علائم و پریشانیهای خاصی دیده شود. افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی، اغلب تمایل دارند که بر اساس هویت جنسیتی خود زندگی کنند. آنان از طریق شیوههایی مانند لباس پوشیدن مطابق با جنسیتی که خود را با آن میشناسند و با آن راحت هستند، این میل را بروز میدهند. در این مقاله بیشتر با دیسفوریا یا اختلال هویت جنسیتی آشنا خواهید شد.
مشکلات مربوط به هویت جنسی و احساس دیسفوریا به روشهای مختلفی آشکار میشوند. برای مثال فردی که دارای ویژگیهای زنانه است، ممکن است به طور خصوصی، به عنوان یک مرد هویت خود را بروز دهد، اما به صورت عمومی خود را زن معرفی کند. فرد دیگری ممکن است انتخاب کند که لباس مناسب با جنسیتی را تن کند که با آن خود را شناسایی میکند (لباس جنسیتی که از لحاظ فیزیولوژیکی متعلق به او نیست)، و فرد دیگری برای بروز این اختلال، دست به هورمون درمانی یا جراحی بزند تا از لحاظ فیزیولوژیکی خود را مطابق با هویت جنسی خود تغییر دهد. هریک از این افراد ممکن است، احساسات یا پریشانیهایی در نتیجه این اختلال تجربه کنند – یا نکنند. بزرگسالانی که به اختلال هویت جنسی مبتلا هستند، معمولا از اینکه دیگران آنها را به جنسیت فیزیولوژیکیشان میشناسند و تعریف میکنند، احساس ناراحتی میکنند و اغلب تمایل دارند از ویژگیهای جنسی فیزیکی مرتبط با آن خلاص شوند.
به دلیل احساس پریشانی و ننگ، بسیاری از افراد مبتلا به دیسفوریا، ممکن است یا به انتخاب خود و یا به اجبار جامعه، منزوی شوند که میتواند به عزت نفس پایین یا اخراج از مدرسه و دانشگاه یا حتی ترک تحصیل منجر شود.
در برخی موارد از دیسفوریا جنسی، میتواند به قدری فراگیر شود که زندگی و سلامت ذهنی فرد را در فعالیتهایی که با جنسیت مرتبط هستند به خطر اندازد. این افراد ممکن است با ظاهر خود، به خصوص قبل یا اوایل عمل تغییر جنسیت، بسیار درگیر باشند. ارتباطات با اعضای خانواده نیز ممکن است به طور جدی مختل شود، به ویژه اگر اعضای خانواده دیدی منفی به ترنسجندر یا تغییر جنسیت داشته باشند.
فکر کردن به خودکشی، تلاش برای خودکشی و اختلالات مربوط به سوء مصرف مواد مسائلی هستند که در این افراد بسیار رایج است. بعد از عمل تغییر جنسیت، ممکن است تمایل به خودکشی کمتر یا بیشتر شود، بسته به شرایط و بسته به فرد. کودکان مبتلا به اختلال هویت جنسی، ممکن است اختلال اضطراب جدایی، اختلال اضطراب عمومی یا علائم افسردگی از خود نشان دهند. بزرگسالان نیز ممکن است علائم اضطراب و افسردگی را داشته باشند.
اختلال هویت جنسی، در طول سالها در کشورها و فرهنگهای مختلف گزارش شده است و ناسازگاری میان هویت جنسیتی و جنسیت هزاران سال است که در میان جوامع انسانی وجود داشته است.
طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، در میان افرادی که در هنگام تولد مذکر هستند حدود 0.005 تا 0.014 درصد در آینده به اختلال هویت جنسی مبتلا میشوند و این میزان در افرادی که در تولد مونث هستند، تقریبا 0.002 تا 0.003 درصد است. از آن جا که این اعداد و ارقام بر اساس مراجعات رسمی افراد برای تغییر جنسیت و هورمون درمانی است، این نرخ اصولا کمتر از واقعیت است.
سطح پریشانی که افراد با دیسفوریا جنسی تجربه میکنند قابل توجه است و افراد اگر در محیطهای حمایتی قرار داشته باشند، و قادر به بروز جنسیت خود به شیوهی دلخواهشان باشند، بسیار راحتتر با این موضوع مواجه میشوند. درمان برای کاهش ناسازگاری که این افراد تجربه میکنند امکان پذیر است.
اختلال هویت جنسیتی سبب بروز عوارضی در فرد می شوند که این عوارض عبارتند از :
در صورت داشتن علایم زیر در تست mmpi 2 شرکت کنید
این اختلال ، اختلال نادر و کمیاب است که ممکن است در سالهای اولیه کودکی و در نوجوانان مشاهده شود. خانواده های بیشتر این کودکان قبل از رسیدن به سنین نوجوانی درمی یابند که فرزندشان به این نوع اختلال مبتلا هستند. این اختلال در مردان به میزان بیشتری نسبت به زنان بروز می کند.
این اختلال معمولا از سنین کودکی و حتی خردسالی علایمی مانند تمایل به بازی کردن با کودکان جنس مخالف و اسباب بازی های آنها دارد . این افراد با افزایش سن و ورود به مدرسه برخی از حالت های خود را پنهان کنند اما در دوره راهنمایی و دبیرستان و شروع بلوغ جنسی علایم خود را بروز می دهند.
علل ابتلا به دیسفوریا، در حال حاضر ناشناخته هستند، اما ژنتیک، تاثیرات هورمونی در رحم و عوامل محیطی مضنون به دخالت در دیسفوریا هستند.
آغاز تمایل به فعالیتهای فراجنسی، معمولا در سنین 2 تا 4 سالگی اتفاق میافتد و بسیاری از والدین بعدا گزارش میدهند که کودکشان در نوجوانی و جوانی نیز علائم را ادامه داده است. به طور معمول کودکان با دیسفوریا، در زمان ورود به مدرسه ارجاع داده میشوند، به خصوص اگر روابط با همسالان چالش برانگیز شود و والدین به هویت جنسی فرزندشان مشکوک شوند.
اما شروع دیسفوریا در بزرگسالان، در نیمه جوانی است. معمولا دو شکل پیشرفت دیسفوریا جنسی وجود دارد:
اول، که معمولا در اواخر جوانی مشاهده میشود تداوم دیسفوریا جنسی است که قبلا علائم آن در کودکی فرد مشاهده شده است؛
و دیگر اینکه، نشانههای آشکاری از رفتارهای فراجنسی بروز پیدا کرده و بعدا و به مرور با مسائل بالینی در اوایل جوانی ادامه مییابد.
مشاوره فردی و خانوادگی برای کودکان مبتلا توصیه میشود، در حالیکه درمان فردی و/ یا زوج درمانی برای بزرگسالان.
جراحی و هورمون درمانی گزینه دیگری هستند که ممکن است برای درمان پریشانیها و احساساتی که بعد از آن اتفاق میافتد کافی نباشد. این امکانات باید در جلسات رواندرمانی مورد بحث و بررسی قرار گیرند.
درحالیکه برخی افراد قادر هستند بر پریشانیهای خود فائق آیند، روان درمانی اغلب برای کشف خود و آرام کردن خود در روبرویی با این ناراحتیها و چالشهای مرتبط با همسالان و ننگ اجتماعی بسیار مفید است. بهترین نتایج برای مبتلایان، زمانی اتفاق میافتد که اختلال زودهنگام تشخیص داده شود و یک محیط حمایتگر و یک رفتار درست با آنها صورت بگیرد، به گونهای که نیازها و خواستههای فردی او محترم شمرده شود.
برای سنجش گرایشات جنسیتی از تست MMPI2 استفاده می شود برای شرکت در آزمون MMPI2 کلیک کنید.