تست MMPI، مشهورترین و پرمصرفترین تست های شخصیت شناسی است که به عنوان یک ابزار عینی برای تشخیص اختلالات شخصیتی طراحی شده است .
تست شخصیت شناسی MMPI، یک پرسشنامه خودسنجی با پاسخهای “آری” یا “نه” است و دارای سه مقیاس روایی و ده مقیاس بالینی است. مقیاسهای روایی، اطلاعاتی را در مورد رویکرد آزمودنی نسبت به آزمون فراهم میکنند. ده مقیاس اولیه بالینی نیز برای تشخیص اختلالهای روانی به کار میرود.
هدف از اجرای تست MMPI-370 شناخت ابعاد شخصیت آزمون دهنده می باشد و ویژگیهای شخصیتی فرد را مشخص می کند. کاربرد تست MMPI-370 در موارد استخدام مشاغل خاص و مهم، ازدواج و مسائل خانوادگی و همچنین شناسایی اختلالات رفتاری و روانی می باشد.
پرسشنامه تست MMPI که در اختیار شماست، دارای 370 سوال است . با توجه به محتوای سوالات پاسخ خود را انتخاب کنید.
الف : اگر سوالی ای همیشه یا در اغلب مواقع در مورد شما درست است گزینه بلی است را انتخاب کنید.
ب : اگر سوالی همیشه یا در اغلب مواقع در مورد شما درست نیست گزینه خیر را انتخاب کنید.
تذکرات:
الف – در پرسشنامه تست 370 سوالی MMPI جواب صحیح یا غلط وجود ندارد ، بنابراین طبق نظر و احساس خود پاسخ دهید .
ب – اگر به سوالاتی برخوردید که به نظرتان عجیب می آید نگران نشوید و توجه داشته باشید که بعضی از جملات مربوط به گروه های خاصی از افراد است .
ج- کل آزمون میبایست به طور پیوسته و در یک نشست (بدون وقفه) انجام گیرد در غیر اینصورت نتیجه معتبر نخواهد بود.
1- مجله های فنی را دوست دارم.
2- اشتهای خوبی دارم.
3- بیشتر صبحها سرحال و با نشاط از خواب بر می خیزم.
4- کار کتابداری را دوست دارم.
5- با کوچکترین صدایی از خواب بیدار می شوم.
6- پدرم مرد خوبی است، یا ( اگر پدرتان فوت کرده است) پدرم مرد خوبی بود.
7- خواندن بخش حوادث روزنامه ها را دوست دارم.
8- معمولا” حرارت دست و پایم در حد طبیعی است.
9- زندگی روزانه من پر ازچیزهایی است که برایم جالبند.
10- تقریبا” به اندازه سابق قادر به کار کردن هستم.
11- اغلب اوقات احساس می کنم چیزی گلویم را گرفته است.
12- از زندگی جنسی ام راضی هستم.
13- مردم باید سعی کنند خوابهای خود را تعبیرکرده وبه آنها عمل کنند.
14- از داستانهای پلیسی و اسرار آمیز خوشم می آید.
15- در محیط کارم فشار و ناراحتی زیادی احساس می کنم.
16- گاهی اوقات فکرهایم آنقدر بد هستند که نمی توانم درباره آنها با کسی حرف بزنم.
17- معتقدم که زندگی با من خوب رفتار نکرده است.
18- تهوع و استفراغ آزارم می دهد.
19- دوست دارم بفهمم دیگران درباره من چه فکر می کنند.
20- خیلی کم دچار یبوست می شوم.
21- گاهی اوقات خیلی دلم می خواهد از خانه فرار کنم.
22- فکر می کنم هیچکس مرا درک نمی کند.
23- گاهی اوقات طوری به گریه یا خنده می افتم که نمی توانم جلوی آن را بگیرم.
24- گاهی اوقات ارواح شیطانی مرا تسخیر می کنند.
25- دوست دارم یک خواننده باشم.
26- وقتی به دردسر می افتم، بهترین کار برایم این است که ساکت بمانم.
27- معتقدم که باید جواب بدی را با بدی داد.
28- هفته ای چند بار ناراحتی معده اذیتم می کند.
29- گاهی اوقات دلم میخواهد فحش بدهم.
30- هرچند شب یک بار خوابهای وحشتناک می بینم.
31- برایم مشکل است که حواسم را روی یک کار متمرکز کنم.
32- تجربه ها و احساسهای عجیب و غریب خاصی داشته ام.
33- خیلی کم نگران سلامتیم می شوم.
34- به خاطر رفتار جنسی ام هیچگاه به دردسر نیفتاده ام.
35- درگذشته گاهی چیزهایی دزدیده ام.
36- اغلب اوقات سرفه می کنم.
37- گاهی دلم میخواهد چیزهایی را بشکنم.
38- گاهی روزها، هفته ها، یا ماهها بوده که دست و دلم به کاری نمی رفته است.
39- خوابم نامنظم و آشفته است.
40- بیشتر اوقات سردرد کلافه ام می کند.
41- گاهی دروغ می گویم.
42- اگر دیگران سرم کلاه نگذاشته بودند، موفق تر بودم.
43- قدرت قضاوت من بهتر از گذشته است.
44- هفته ای یک یا چند بار، بدون هیچ علتی، ناگهان بدنم داغ می شود.
45- درحال حاضر وضع سلامتیم مثل بیشتر دوستانم خوب است.
46- معمولا” هنگام دیدن دوستان سابقم اظهار آشنایی نمی کنم، مگر این که آنها پیشقدم شوند.
47- تقریبا” هیچ وقت در قلب یا قفسه سینه ام دردی نداشته ام.
48- بیشتر به جای پرداختن به کارهایم خیالبافی می کنم.
49- من فردی بسیار اجتماعی هستم.
50- اغلب مجبور بوده ام از کسانی اطاعت کنم که به اندازه من نمی فهمیدند.
51- بعضی از مطالبی را که در مدرسه خوانده ام به خاطر ندارم.
52- من زندگی درستی نداشته ام.
53- اغلب در قسمتهایی از بدنم احساس سوزش، مورمور شدن، یا خواب رفتگی می کنم.
54- خانواده ام با شغلی که دارم، یا می خواهم انتخاب کنم موافق نیستند.
55- گاهی آن قدر روی چیزی پافشاری می کنم که دیگران تحمل خود را از دست می دهند.
56- کمتر از دیگران احساس خوشحالی می کنم.
57- معمولا” در پشت گردنم احساس درد می کنم.
58- فکر می کنم اغلب مردم برای جلب کمک و همدردی دیگران بدبختیهای خود را بزرگتر جلوه می دهند.
59- هرچند روز یک بار در قسمت بالای معده ام احساس ناراحتی می کنم.
60- وقتی با دیگران هستم شنیدن چیزهای خیلی عجیب آزارم می دهد.
61- من آدم مهمی هستم.
62- اغلب آرزو کرده ام کاش یک دختر بودم، یا ( اگر دختر هستید ) هرگز از این که یک دختر هستم متاسف نبوده ام.
63- آدم زود رنجی نیستم.
64- از خواندن داستانهای عاشقانه خوشم می آید.
65- اکثر اوقات احساس غمگینی می کنم.
66- اگر اکثر قوانین دور ریخته می شد، بهتر بود.
67- شعر را دوست دارم.
68- گاهی حیوانات را اذیت می کنم.
69- فکر می کنم از کاری مثل جنگلبانی خوشم بیاید.
70- در بحث با دیگران به آسانی شکست می خورم.
71- این روزها دارم از رسیدن به هدفهایم نا امید می شوم.
72- گاهی احساس می کنم روحم از بدنم جدا شده و به پرواز در می آید.
73- واقعا” اعتماد به نفس ندارم.
74- دوست دارم یک گل فروش باشم.
75- معمولا” احساس می کنم زندگی با ارزش است.
76- بیشتر مردم فقط با جر و بحث فراوان حقیقت را می پذیرند.
77- هر چند وقت یکبار، کار امروز را به فردا موکول می کنم.
78- بیشتر افرادی که مرا می شناسند، دوستم دارند.
79- اهمیتی نمی دهم که مورد تمسخر دیگران واقع شوم.
80- دوست دارم پرستار باشم.
81- بیشتر مردم برای این که پیشرفت کنند دروغ می گویند.
82- کارهای زیادی انجام می دهم که بعدا” از انجام آنها پشیمان می شوم . ( من بیش از دیگران پشیمان می شوم.
83- خیلی کم با افراد خانواده ام دعوا می کنم.
84- یک یا چند بار به علت رفتار بد از مدرسه اخراج شده ام.
85- گاهی دلم می خواهد کارهای خطرناک و دلهره آور انجام دهم.
86- میهمانی ها و کارهایی را که پر از شادی و سروصدا است دوست دارم.
87- در زندگی مشکلاتی داشته ام که به دلیل پیچیدگی زیادشان قادر به تصمیم گیری درباره آنها نبوده ام.
88- معتقدم که زنها باید به اندازه مردها آزادی جنسی داشته باشند.
89- بیشترین گرفتاری و درگیری من با خودم است.
90- من پدرم را دوست دارم، (یا اگر پدرتان مرده است) من پدرم را دوست داشتم.
91- خیلی کم دچار کشیدگی یا پرش عضلات می شوم.
92- برایم مهم نیست که چه بر سرم بیاید.
93- گاهی اوقات، وقتی حالم خوب نیست، بد اخلاق می شوم.
94- اغلب اوقات احساس می کنم یک کار غلط یا بد انجام داده ام.
95- اغلب اوقات خوشحال هستم.
96- حیوانات، افراد، یا چیزهایی را در اطراف خود می بینم که دیگران نمی بینند.
97- اغلب اوقات احساس می کنم که بینی ام گرفته و سرم سنگین است.
98- بعضی ها آن قدر امر و نهی می کنند که حتی وقتی حق با آنها است، دلم می خواهد بر خلاف خواست آنها رفتار کنم.
99- کسی به من حقه زده است.
100- هیچ وقت کار خطرناکی را به خاطر مهیج بودن آن انجام نداده ام.
101- اغلب احساس می کنم نوار محکمی به دور سرم بسته شده است.
102- گاهی عصبانی می شوم.
103- اگر روی یک مسابقه یا بازی شرط بندی کنم، از آن بیشتر لذت می برم.
104- بیشتر مردم به این دلیل صداقت و درستی نشان می دهند که می ترسند گرفتار شوند.
105- گاهی در مدرسه به علت رفتار بدم پیش مدیر فرستاده شده ام.
106- حرف زدن من مثل همیشه است ( یعنی، تندتر، آهسته تر، درهم و برهم یا گرفته تر از قبل نیست ).
107- در خانه آداب غذا خوردن را بهتر رعایت می کنم، تا در بیرون ازخانه.
108- کسانی که قادر به سخت کارکردن باشند، شانس بیشتری برای موفقیت دارند.
109- فکر می کنم به اندازه اطرافیانم، با استعداد و زرنگ هستم.
110- اغلب مردم حاضرند حتی از راههای غیر عادلانه به منافع و مزایایی برسند.
111- معده ام خیلی ناراحتم می کند.
112- تئاتر و نمایش را دوست دارم.
113- می دانم چه کسی مسئول تمام مشکلاتم است.
114- گاهی وسایل شخصی دیگران، مثل کفش و دستکش به قدری توجهم را جلب می کند که دوست دارم به آنها دست بزنم یا آنها را بدزدم، حتی اگر بدردم نخورد.
115- دیدن خون باعث وحشت یا بهم خوردن حالم نمی شود.
116- اغلب اوقات زود رنج و بد اخلاق هستم، ولی علتش را نمی دانم.
117- هرگز استفراغ و سرفه همراه با خون نداشته ام.
118- نگران مریض شدن نیستم.
119- جمع آوری گلها یا پرورش گیاهان خانگی را دوست دارم.
120- معمولا” از آنچه به نظرم درست می رسد، به شدت دفاع می کنم.
121- هرگز به اعمال جنسی ناپسند دست نزده ام.
122- گاهی افکارم به قدری سریع بوده که نتوانسته ام آنها را بر زبان آورم.
123- اگر اطمینان داشتم که کسی متوجه نخواهد شد،بدون خریدن بلیط، وارد سینما می شدم.
124- اغلب وقتی کسی کار خوبی در حق من انجام می دهد، از خود می پرسم که از این کار چه هدفی داشته است.
125- معتقدم که زندگی خانوادگی من به خوبی زندگی اغلب کسانی است که می شناسم.
126- معتقدم که قانون باید با قاطعیت اجرا شود.
127- از انتقاد یا سرزنش به شدت می رنجم.
128- آشپزی را دوست دارم.
129- رفتار اطرافیانم تاثیر زیادی بر رفتار من دارد.
130- گاهی واقعا” احساس می کنم آدم بی مصرفی هستم.
131- در کودکی عضو گروهی از دوستانم بودم که سعی می کردند در تمام مشکلات به همدیگر وفادار باشند.
132- به زندگی پس از مرگ معتقدم.
133- دوست داشتم یک سرباز باشم.
134- گاهی دوست دارم با کسی دعوا و کتک کاری کنم.
135- اغلب به این دلیل که دیر تصمیم می گیرم، خیلی چیزها را از دست می دهم.
136- وقتی در حال انجام کار مهمی هستم، اگر کسی ازمن راهنمایی بخواهد یا مزاحمم شود، عصبانی می شوم.
137- زمانی خاطرات روزانه ام را می نوشتم.
138- معتقدم علیه من توطئه چینی می شود.
139- ترجیح می دهم در بازی برنده باشم تا بازنده.
140- اغلب شبها بدون این که افکار یا خیالاتی ناراحتم کند، به خواب می روم.
141- در طی چند سال گذشته، اکثر اوقات حالم خوب بوده است.
142- هرگز دچار غش یا تشنج نشده ام.
143- وزنم کم و زیاد نمی شود.
144- فکر می کنم کسانی مرا تعقیب می کنند.
145- احساس می کنم اغلب بی دلیل مجازات شده ام.
146- به آسانی به گریه می افتم.
147- چیزهایی را که می خوانم به خوبی گذشته نمی فهمم.
148- در طول زندگی، هرگز حالم بهتر از الان نبوده است.
149- گاهی احساس می کنم به بیماری خطرناکی مبتلا شده ام.
150- گاهی احساس می کنم که باید به خودم یا کس دیگری صدمه بزنم.
151- خوشم نمی آید قبول کنم کسی زیرکانه سرم را کلاه گذاشته است.
152- زود خسته نمی شوم.
153- دوست دارم برخی از افراد مهم را بشناسم، چون این کار باعث می شود احساس کنم مهم هستم.
154- وقتی از یک جای بلند به پایین نگاه می کنم، می ترسم.
155- اگر یکی از افراد خانواده ام با قانون درگیر شود، عصبی نمی شوم.
156- فقط مواقعی که به مسافرت یا گردش می روم، خوشحال هستم.
157- برایم مهم نیست که دیگران درباره ام چه فکر می کنند.
158- دوست ندارم در میهمانیها دست به شیرین کاری بزنم، حتی اگر دیگران نیز چیزی شبیه آن را انجام دهند.
159- هیچ وقت غش نکرده ام.
160- مدرسه را دوست داشتم.
161- خجالتی هستم، وهمیشه مجبورم کاری کنم که دیگران متوجه این موضوع نشوند.
162- کسی سعی می کند مرا مسموم کند.
163- ترس شدیدی از مارها ندارم.
164- هیچ وقت دچار سرگیجه نشده ام، یا خیلی کم سرگیجه داشته ام.
165- فکر می کنم که حافظه ام خوب است.
166- مسائل جنسی فکرم را آزار می دهد.
167- گفتگو با غریبه ها برایم مشکل است.
168- آشنایانم می گویند در مواقعی کارهایی می کنم که بعدا” نمی توانم آنها را به خاطر بیاورم.
169- وقتی خسته می شوم دوست دارم دست به کاری هیجان آور بزنم.
170- می ترسم عقلم را از دست بدهم.
171- با پول دادن به گداها مخالفم.
172- بارها متوجه شده ام که وقتی سرگرم انجام کاری هستم، دستم می لرزد.
173- می توانم مدتی طولانی مطالعه کنم، بدون این که چشمم خسته شود.
174- مطالعه و خواندن مطالبی در مورد کارم را دوست دارم.
175- بیشتر اوقات در تمام وجودم احساس ضعف می کنم.
176- خیلی کم دچار سردرد می شوم.
177- از دقت و مهارت دستهایم کاسته نشده است.
178- گاهی موقع دستپاچه شدن خیس عرق می شوم، و این موضوع خیلی ناراحتم می کند.
179- هنگام راه رفتن، در حفظ تعادلم مشکلی نداشته ام.
180- ذهنم خوب کار نمی کند.
181- من دچار تب یونجه یا حملات آسم نمی شوم.
182- اوقاتی برایم پیش آمده که در طی آن بر روی حرکات و صحبت کردنم کنترلی نداشتم، ولی از آنچه در اطرافم می گذشت، آگاه بودم.
183- برخی از افرادی را که می شناسم دوست ندارم.
184- خیلی کم خیالبافی می کنم.
185- کاش این قدر خجالتی نبودم.
186- از سر و کار داشتن با پول نمی ترسم.
187- اگر خبرنگار بودم، خیلی دوست داشتم که اخبار مربوط به تئاتر را گزارش کنم.
188- از بسیاری از بازیها و سرگرمیها لذت می برم.
189- از لاس زدن خوشم می آید.
190- اطرافیانم با من بیشتر مثل یک بچه رفتار می کنند تا یک فرد بالغ.
191- دوست دارم روزنامه نگار باشم.
192- مادرم زن خوبی است، یا ( اگر مادرتان مرده است ) مادرم زن خوبی بود.
193- هنگام قدم زدن خیلی دقت می کنم که پایم را روی شکافهای پیاده رو نگذارم.
194- هرگز جوشهایی بر روی پوستم نبوده که باعث نگرانیم شود.
195- در خانواده من، محبت و همکاری خیلی کمتر از خانواده های دیگر است.
196- دائما” نگران چیزی هستم.
197- فکر می کنم کار پیمان کاری ساختمان را دوست داشته باشم.
198- اغلب صداهایی می شنوم که نمی دانم از کجا می آیند.
199- من به علم علاقه مندم.
200- کمک خواستن از دوستان برایم مشکل نیست، حتی اگر نتوانم این لطف آنها را جبران کنم.
201- شکار کردن را خیلی دوست دارم.
202- رفقایم اغلب مورد پسند والدینم نبودند.
203- گاهی کمی پشت سر دیگران غیبت می کنم.
204- شنوایی من به خوبی اکثر افراد است.
205- برخی افراد خانواده ام عاداتی دارند که باعث رنجش و دلخوری من می شود.
206- بعضی وقتها احساس می کنم که خیلی آسان تصمیم می گیرم.
207- دوست دارم عضو چند انجمن یا باشگاه باشم.
208- تقریبا” هیچ وقت طپش قلب یا تنگی نفس نداشته ام.
209- صحبت درباره مسائل جنسی را دوست دارم.
210- دیدن جاهایی را که قبلا” ندیده ام دوست دارم.
211- وظیفه ای به من الهام شده است که تاکنون به دقت آن را دنبال کرده ام.
212- گاهی مانع کار کسانی شده ام که می خواسته اند آن کار را نه به خاطر اهمیتش، بلکه به خاطر پیروی از اصول انجام دهند.
213- زود عصبانی می شوم و زود هم آرام می گیرم.
214- خانواده ام تقریبا” هیچ تسلطی بر روی من نداشته اند.
215- خیلی غصه می خورم.
216- کسی سعی می کند چیزی را از من بدزدد.
217- تقریبا” تمام بستگانم مرا درک می کنند.
218- مواقعی بوده که آن قدر بی قرار بوده ام که نتوانسته ام یک جا بند شوم.
219- در عشق شکست خورده ام.
220- هیچ وقت نگران قیافه ام نیستم.
221- اغلب درباره چیزهایی خواب می بینم که نمی توان درباره آنها با کسی صحبت کرد.
222- تمام مسائل مهم درباره امور جنسی را باید به بچه ها یاد داد.
223- فکر می کنم عصبی تر از دیگران نیستم.
224- من دردی ندارم، و اگر هم داشته باشم، بسیار کم است.
225- کارها را طوری انجام می دهم که دیگران می توانند آن را سوء تعبیر کنند.
226- گاهی وقتها بدون هیچ دلیلی، یا حتی در شرایط نامناسب، احساس خوشی و هیجان زیادی می کنم.
227- کسانی را که دائما” به فکر پول یا مقام هستند، سرزنش نمی کنم.
228- اشخاصی هستند که سعی می کنند افکار و عقاید مرا بدزدند.
229- مواقعی پیش می آید که گویی مغزم خالی شده است، بطوری که فعالیتهایم متوقف شده، و از آنچه در اطرافم می گذرد آگاه نیستم.
230- با کسانی که می دانم کارشان اشتباه است، می توانم رفتار دوستانه ای داشته باشم.
231- دوست دارم بین جمعی از افرادی باشم که مرتب جوک گفته و شوخی می کنند.
232- گاهی در انتخابات به کسانی رای می دهم که آنها را اصلا” نمی شناسم.
233- شروع کردن هر کاری برایم مشکل است.
234- فکر می کنم که یک شخص محکوم هستم.
235- در مدرسه شاگرد ضعیفی بودم.
236- اگر هنر مند بودم دوست داشتم گلها را نقاشی کنم.
237- از این که چندان خوش قیافه نیستم، زیاد ناراحت نمی شوم.
238- حتی در هوای خنک زود عرق می کنم.
239- کاملا” اعتماد به نفس دارم.
240- گاهی نمی توانم از دزدی، یا بلند کردن چیزی از مغازه ها خودداری کنم.
241- بهتر است آدم به کسی اعتماد نکند.
242- هفته ای یک یا چند بار هیجان زده می شوم.
243- وقتی در جمع هستم، نمی توانم مطلب مناسبی برای گفتگو پیدا کنم.
244- معمولا” هر وقت دلم می گیرد، یک چیز مهیج می تواند مرا از آن حالت خارج کند.
245- وقتی خانه را ترک می کنم، در مورد قفل بودن درها و بسته بودن پنجره ها نگران نیستم.
246- معتقدم که گناهان من غیر قابل بخشش هستند.
247- یک یا چند قسمت پوستم بی حس است.
248- سوء استفاده از کسی را که خود اجازه چنین کاری را می دهد، بد نمی دانم.
249- بینایی من به خوبی سالهای گذشته است.
250- گاهی اوقات به قدری از زرنگی بعضی از جنایتکاران خوشم آمده که آرزو کرده ام گیر نیفتند.
251- اغلب احساس می کنم که غریبه ها به دیده انتقاد آمیز به من نگاه می کنند.
252- برای من مزه همه چیز یکسان است.
253- من هر روز، بیش از حد عادی آب می خورم.
254- بیشتر مردم به این علت با کسی دوست می شوند که ممکن است این دوستی برایشان مفید باشد.
255- به ندرت احساس کرده ام گوشهایم زنگ بزند یا وزوز کند.
256- گاهی اوقات از عزیزترین کسان خود هم متنفر می شوم.
257- اگر خبرنگار بودم دوست داشتم اخبار ورزشی را گزارش کنم.
258- من در طول روز می توانم بخوابم ولی شبها قادر به خواب نیستم.
259- مطمئنم که دیگران پشت سرم راجع به من صحبت می کنند.
260- گاهی به شوخیهای بی ادبانه می خندم.
261- در مقایسه با دوستانم ترسهای کمتری دارم.
262- وقتی در جمعی از من بخواهند بحثی را شروع کنم یا مطلبی را توضیح دهم، دستپاچه نمی شوم.
263- همیشه وقتی یک جنایتکار به وسیله دفاعیات یک وکیل زرنگ آزاد می شود، از قانون بیزار می شوم.
264- در مصرف مشروبات الکلی افراط کرده ام.
266- هرگز گرفتاری قانونی نداشته ام.
267- اوقاتی بوده که در طی آن به طرز غیر عادی و بدون علت خاصی احساس خوشحالی می کردم.
268- افکار مربوط به امور جنسی آزارم می دهد.
269- وقتی چند نفر به دردسر می افتند، بهترین کار این است که داستانی درست کرده و همه به آن بچسبند.
270- دیدن آزار و اذیت حیوانات باعث ناراحتی من نمی شود.
271- فکر می کنم احساساتی تر از دیگران هستم.
272- هرگز در زندگی عروسک بازی را دوست نداشته ام.
273- اغلب اوقات زندگی برایم رنج آور است.
274- در مورد بعضی مسائل آن قدر حساسم که نمی توانم در موردشان صحبت کنم.
275- در مدرسه صحبت کردن در مقابل کلاس برایم خیلی مشکل بود.
276- من مادرم را دوست دارم، یا ( اگر مادرتان مرده است )، من مادرم را دوست داشتم.
277- اکثر اوقات، حتی در کنار دیگران احساس تنهایی می کنم.
278- دیگران به قدر لازم با من تفاهم دارند.
279- از شرکت در بازیهایی که خوب بلد نیستم خودداری می کنم.
280- فکر می کنم می توانم مثل دیگران به آسانی دوست پیدا کنم.
281- دوست ندارم دیگران دور و برم باشند.
282- دیگران می گویند که من هنگام خواب راه می روم.
283- کسی که با سهل انگاری خود دیگران را به دزدیدن اموالش وسوسه می کند، به اندازه کسی که دزدی کرده، مقصر است.
284- فکر می کنم تقریبا” هرکسی برای این که به دردسر نیفتد، دروغ خواهد گفت.
285- من حساس تر از اغلب مردم هستم.
286- اغلب مردم باطنا” دوست ندارند که برای کمک به دیگران خود را به دردسر بیندازند.
287- بیشتر رویا هایم درباره مسائل جنسی است.
288- پدر و مادر و افراد خانواده ام بیش از حد از من ایراد می گیرند.
289- خیلی زود دستپاچه می شوم.
290- درباره پول و کار نگران هستم.
291- هیچ وقت عاشق کسی نبوده ام.
292- بعضی از کارهایی که افراد خانواده ام انجام داده اند، مرا به وحشت انداخته است.
293- تقریبا” هیچ وقت خواب نمی بینم.
294- بیشتر اوقات لکه های قرمزی روی گردنم پیدا می شود.
295- هرگز احساس فلجی یا ضعف غیر طبیعی، در هیچ یک عضلاتم نداشته ام.
296- گاهی بدون آن که سرما خورده باشم، صدایم در نمی آید یا تغییر می کند.
297- اغلب پدر و مادرم مرا به اطاعت وادار می کردند، حتی وقتی که من این کار آنها را غیر منطقی می دانستم.
298- گاهی بوهای ناجوری به مشامم می رسد.
299- نمی توانم ذهنم را روی یک موضوع متمرکز کنم.
300- من به دلایلی، نسبت به یک یا چند نفر از اعضای خانواده ام حسادت می کنم.
301- تقریبا” همیشه درباره کسی یا چیزی نگران هستم.
302- خیلی زود حوصله ام از دست دیگران سر می رود.
303- اغلب آرزو می کنم ای کاش مرده بودم.
304- گاهی آن قدر هیجان زده می شوم که خوابیدن برایم مشکل می گردد.
305- من بیشتر از سهم خود در زندگی نگرانی داشته ام.
306- برای هیچ کس چندان مهم نیست که چه بر سرمن می آید.
307- گاهی آن قدر خوب می شنوم که باعث ناراحتیم می شود.
308- هرچیزی را که به من می گویند بلافاصله فراموش می کنم.
309- معمولا” حتی در امور جزیی، مجبورم که قبل از اقدام صبر کرده و فکر کنم.
310- وقتی در خیابان آشنایانم را می بینم، برای اجتناب از روبرو شدن با آنها به طرف دیگر خیابان می روم.
311- اغلب احساس می کنم چیزهای دور و برم واقعی نیستند.
312- تنها قسمت جالب نشریات، بخش فکاهی آنهاست.
313- عادت دارم که چیزهای بی اهمیت ( مانند درختها یا تیرهای چراغ برق) را بشمارم.
314- دشمنی ندارم که واقعا” بخواهد به من صدمه بزند.
315- با کسانی که دوستانه تر از حد معمول به نظر می رسند، با احتیاط رفتار می کنم.
316- افکار غیر عادی و عجیب وقریبی دارم.
317- دور شدن از خانه، حتی برای مسافرتهای کوتاه، مرا مضطرب و ناراحت می کند.
318- معمولا” انتظار دارم در کارهایی که انجام می دهم، موفق شوم.
319- هنگامی که تنها هستم، چیزهای عجیب و غریبی می شنوم.
320- گاهی از افراد یا چیزهایی می ترسم که می دانم صدمه ای به من نمی زنند.
321- از تنها وارد شدن به اتاقی که یک عده در آن مشغول صحبت هستند، احساس ترس و ناراحتی نمی کنم.
322- از به کار بردن چاقو یا هر چیز برنده و نوک تیز می ترسم.
323- گاهی از آزار رساندن به کسی که خیلی دوستش دارم، لذت می برم.
324- به آسانی می توانم دیگران را از خودم بترسانم، و گاهی برای شوخی این کار را می کنم.
325- برای من تمرکز حواس مشکلتر از دیگران است.
326- بارها اتفاق افتاده که از انجام کاری منصرف شده ام، زیرا توانایی انجام آن را در خود ندیده ام.
327- کلمات بد و خیلی زشتی به ذهنم خطور می کند و نمی توانم از شر آنها خلاص شوم.
328- گاهی افکار بی اهمیتی به ذهنم هجوم می آورند و تا چند روز مرا ناراحت می کنند.
329- تقریبا” هر روز چیزهایی اتفاق می افتد که مرا می ترساند.
330- گاهی سرشار از انرژی هستم.
331- معمولا” کارها را سخت می گیرم.
332- گاهی از آزار دیدن به وسیله کسی که دوستش دارم، لذت می برم.
333- مردم درباره من چیزهای زشت و توهین آمیزی می گویند.
334- در جاهای بسته احساس ناراحتی می کنم.
335- زیاد خود پسند نیستم.
336- کسی فکر و ذهن مرا کنترل می کند.
337- در میهمانیها بیشتر اوقات به جای این که داخل جمع شوم، ترجیح می دهم تنها یا فقط با یک نفر بنشینم.
338- بیشتر اوقات رفتار مردم برخلاف انتظار من است.
339- گاهی احساس کرده ام مشکلاتم آن قدر زیاد شده اند که نمی توانم بر آنها غلبه کنم.
340- دید و بازدید از آشنایان را دوست دارم.
341- گاهی ذهنم کند تر از حد معمول کار می کند.
342- در اتوبوس، قطار و غیره، اغلب با غریبه ها صحبت می کنم.
343- بچه ها را دوست دارم.
344- از شرط بندی روی چیزهای کوچک خوشم می آید.
345- اگر امکاناتی فراهم شود، می توانم کاری انجام دهم که برای مردم بسیار سودمند باشد.
346- اغلب به افراد به اصطلاح متخصصی برخورده ام، که به اندازه من کار بلد نبودند.
347- وقتی می شنوم یکی از آشنایانم به موفقیتی رسیده است، احساس شکست می کنم.
348- اغلب آرزو می کنم ای کاش بچه بودم.
349- خوش ترین ساعات زندگیم وقتی است که تنها باشم.
350- اگر به من فرصت دهند، رهبر خوبی برای مردم می شوم.
351- از شنیدن داستانها و جوکهای بی ادبانه خجالت می کشم.
352- معمولا” مردم بیش از آن چه به دیگران احترام می گذارند، توقع احترام دارند.
353- از میهمانیها فقط به این دلیل که با مردم هستم لذت می برم.
354- سعی می کنم داستانهای خوبی را به خاطر بسپارم تا بتوانم به دیگران بازگو کنم.
355- یک یا چند بار در زندگی احساس کرده ام فردی به وسیله هیپنوتیزم مرا وادار به انجام کارهایی کرده است
356- زمانی که مشغول انجام کاری هستم، نمی توانم حتی برای یک لحظه آن را کنار بگذارم.
357- اغلب در غیبت کردن و عیب جویی های اطرافیانم شرکت نمی کنم.
358- اغلب، دیگران نسبت به فکر های خوب من حسادت می کنند، فقط به این دلیل که این فکرها قبلا” به ذهن خود آنها نرسیده بود.
359- از شور و هیجان در یک جمع لذت می برم.
360- از ملاقات با آدمهای غریبه ناراحت نمی شوم.
361- کسی سعی دارد روی فکر من تاثیر بگذارد.
362- یادم می آید گاهی برای خلاص شدن از گرفتاری، خودم را به مریضی زده ام.
363- هنگامی که در جمع دوستان شاد و سر زنده هستم، نگرانیهایم بر طرف می شود.
364- هنگامی که کاری خوب پیش نمی رود، دلم می خواهد آن کار را فورا” کنار بگذارم.
365- دوست دارم دیگران بدانند من بر کارها مسلط هستم.
366- مواقعی بوده که به قدری سرشار از انرژی بوده ام که چند روزی نیاز به خواب نداشتم.
367- هر وقت امکان داشته باشد از حضور در میان جمعیت پرهیز می کنم.
368- از روبرو شدن با گرفتاری یا مشکل شانه خالی می کنم.
369- هنگامی که می خواهم کاری انجام دهم و دیگران می گویند که ارزش انجام دادن ندارد، آن را کنار می گذارم.
370- میهمانیها و اجتماعات را دوست دارم.