روانشناسی و پزشکی قانونی در مراحل رشد و تحول خود به اهداف یکدیگر نزدیک شدهاند. در واقع هر دو رشته با مساله انحراف اجتماعی سر و کار دارند که موجب ایجاد امنیت در جامعه میشوند. روانشناسی قانونی به بررسی علل رفتار فردی و تغییر این رفتارها در حیطه قانون میپردازد و تلاش میکند رفتارهایی که از لحاظ قانونی نابهنجار بشمار میروند مورد بررسی و تفحص قرار دهد.
یافتههای روانشناسی کاربرد گستردهای در حوزه عملکرد دادگاه پیدا میکند. هر چند برخی از این یافتهها روابط مستقیمی با مسائل قانونی ندارند اما در اکثریت این مسائل چنین روابطی را میتوان مشاهده کرد. بررسی اظهارات شاهدین ، اعترافات و دفاعهای متهم از دیدگاه روانشناسی شکل دیگری میتواند به خود بگیرد. در این راستا در اکثر جوامع از متخصصین روانشناسی و روانپزشکی برای همین مواردی استفاده میشود. این متخصصان میتوانند کمک شایان توجهی در تعیین رای نهایی داشته باشند.
یکی از مسائل مورد توجه در حیطه مسائل مربوط به روانشناسی قانونی مساله دروغ است. این پدیده که تنها به حوزه قانون و مقررات دادگاهی مربوط نمیشود و بطور شایعی در روابط عادی انسانها دیده میشود گاه برای تعیین یک تکلیف حقوقی بسیار حائز اهمیت و قابل توجه مینماید. بر این اساس تعیین علائم دروغ و بررسی صحت و سقم مسائلی که در دادگاه مطرح میشود مهم است. در حیطه روان شناسی شاید شگردهای مختلفی وجود داشته باشد که در جریان مصاحبه مورد استفاده قرار بگیرد. معتبرتر از این شگردها آزمونهای مختلفی است که با تکیه بر شواهد بدنی به تعیین احتمال دروغ در افراد میپردازد.
یکی از این آزمونها ابزاری است به نام دروغ سنج که از روی تغییرات فیزیولوژیک بدنی که از طریق الکترودهایی که در نقاط مختلف بدن کار گذاشته میشود صحت سخنان فرد مورد نظر را تعیین میکند. این دستگاه به تغییراتی چون تغییرات گالوانیکی پوست حساس است. امروزه با تحقیقات مختلفی که در این زمینه صورت گرفته پیشرفتهای مختلفی در استفاده از ابزارهای پیشرفتهتر بدست آمده است. بطوریکه تلاش شده انتقادات وارده بر استفاده از این ابزار را تا حدی مرتفع سازد. بدیهی است یافتههای روانشناسی ، مثلا در حوزه روانشناسی فیزیولوژیک ، روانشناسیاحساس و روانشناسی ادراک و ... بیشترین کاربرد را در این زمینه داشته است.
وادار کردن افراد به بیان آنچه به صورت ارادی از آن امتناع میکنند کار بسیار دشواری است. در این راستا بازیافتههای روانشناسی به کمک بازپرسان ، اعتراف گیران و ... آمده است. هر چند به نظر میرسد اعمال زور و خشونت بدنی میتواند سادهترین نوع اعتراف گیری باشد که نیاز چندانی هم به تخصص روانشناختی ندارد. اما با توجه به قوانین حقوق بشر ، حتما راههای دیگری باید باشد که چندان خشونت بار به نظر نرسد. روان شناسی با در نظر گرفتن آستانه تحمل افراد در زمینههای مختلف ، مواردی که میتواند برای افراد از لحاظ روان شناختی آزار دهنده و غیر قابل تحمل باشد شناسایی کرده است.
یافتههای روانشناسی نشان میدهد بیخواب گذاشتن افراد به مدت معینی چارچوب اراده افراد را درهم میشکند و بازداری آنها را کاهش میدهد. همچنین ایجاد شرائط محرومیت حسی که در آزمایشهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته بسیار برای فرد آزار دهنده و غیر قابل تحمل است. در این حالت فرد در فضایی قرار داده میشود که هیچگونه احساس شنوایی ، بینایی ، لمس در او تحریک نشود. این حالت برای اکثر آزمودنیها غیرقابل تحمل بوده بطوری که حاضر شدند از وجه قابل توجهی که در صورت تحمل چنین حالتی به آنها پرداخت میشد، چشم پوشی کنند.
* چه قوانینی مورد نیاز یک جامعه است؟
* این قوانین چگونه باید طرح شوند؟ و چگونه اجرا شوند؟
سوالاتی هستند که پاسخ دادن به آنها تنها در حوزه متخصصین قانون نیست. در جوامع پیشرفته عمدتا از نظریه روانشناسان برای چنین اقداماتی استفاده میشود تا نتایج بهتری حاصل شود و از اتلاف وقت و نیرو و سایر زمینهها جلوگیری شود. به عنوان یک مثال چگونه میتوان افراد را وادار به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی ساخت. روان شناسان چندین دهه پیش با توجه به نیاز جوامع این مساله را مورد بررسی قرار دادند.
نتایج یافتههای آنها علاوه بر استفاده از تنبیههای بیرونی مثل جریمه به شیوه درست و کامل که از اصول تشویق و تنبیه و کنترل در روان شناسی نشات میگرفت، استفاده از راهکارهایی که موجبات تقویت انگیزه درونی افراد برای رعایت قوانین میشد را پیشنهاد کردند. در بین این راهکارها مشاهده شد استفاده از تبلیغات که به صورت کارتون (انیمیشن) تهیه میشد و شکل داستانی به خود میگرفت عمیقترین تاثیر را در بینندگان به جای میگذاشت. این روش به تازگی در جامعه ما مورد استفاده قرار گرفته است.
ارتباط روانشناسی قانونی با سایر حوزههای علمی
روانشناسی قانونی در حیطه روانشناسی ، با روانشناسی اجتماعی ، روانشناسی جنایی ، روانشناسی قضایی ، روانشناسی شخصیت ، روانشناسی کودک و ... ارتباط دارد. همچنین در سایر حوزهها با علوم اجتماعی ، آسیب شناسی اجتماعی ، جرم شناسی روانی ، پزشکی و روانپزشکی ارتباط نزدیک دارد.