رواننژندی یا روان آزردگی عصبیت یا بی ثباتی عاطفی Neuroticism یکی از 5 عامل اصلی شخصیتی در مدل Neo میباشد. رواننژندی به معنای داشتن احساسات و هیجانات منفی همچون ترس، غم، برانگیختگی، خشم، احساس گناه، افسردگی و استرس می باشد. رواننژندی با برانگیختگی عصبی و پرکاری سیستم اعصاب سمپاتیک همراستا است. تحریک اعصاب سمپاتیک موجب ایجاد حالت جنگ و گریز در فرد می گردد.
شخصیت روان رنجور برای کسب امنیت بیشتر و ارضا کردن نیازهای اساسی خود به هر وسیلهای متوسل میشود. این نیازها هیچ یک به تنهایی نابهنجار محسوب نمیشوند اما زمانی که شخصیت روان رنجور برای حل اضطراب بنیادین خود بی اراده به دنبال ارضای نیازها میرود، شکلی ناسازگارانه به خود میگیرد. ده نیاز اساسی عبارتند از:
یکی از نیازهای مهم و اساسی که کودک بر اساس آن برانگیخته میشود نیاز به محبت و امنیت است. این نیاز تحت تاثیر نوع ارتباط والدین با کودک شکل میگیرد. چنانچه والدین رفتاری توام با عدم صمیمیت یا عدم پذیرش داشته باشند حس عدم امنیت را در کودک نهادینه میکنند.
حوادث آسیب زا، سوء استفادهها یا کتک خوردن در کودکی به احساس امنیت کودک آسیب میزنند. حسهای ناشی از عجز، درماندگی و خصومت، تعارضاتی در کودک ایجاد میکند که در شکل گیری شخصیت روان رنجور او در بزرگسالی سهم دارند. ترس کودک از والدین منجر به سرکوب خصومت و ایجاد احساس گناه در او میشود؛ در نهایت کشمکش میان خصومت و حس گناه منجر به اضطراب بنیادین میگردد
نمره فرد در مقیاس روان آزردگی در نئو می تواند نشان دهنده ی سه وضعیت باشد. وضعیت اول نشان دهنده این است که فرد هردو ویژگی روان آزردگی و ثبات هیجانی را تقریبا به صورت مساوی دارد. وضعیت دوم با نمرات بالا در این مقیاس، مشخص می شود که نشان دهنده روان آزردگی بیشتر در اوست. وضعیت سوم با نمرات پایین در این مقیاس، مشخص می شود که نشان دهنده ثبات هیجانی بیشتر در فرد است. نمرات بالا و پایین این مقیاس ویژگی هایی به شرح زیر دارند.
این دسته افرادی هستند که با هیجان منفی زیاد به رویدادها واکنش نشان می دهند. درحالی که ممکن است آن رویداد روی سایر افراد، آن قدر تاثیرگذار نباشد. واکنش آن ها اغلب به این صورت است که در پاسخ به رویدادهای عادی ممکن است احساس تهدید، افسردگی، اضطراب، استرس، خشم، گناه و … کنند. آن ها نسبت به خودشان و زندگیشان، احساس نارضایتی دارند. این وضعیت ممکن است به دلیل توجه منفی به رویدادها برای خود فرد و اطرافیانش، آزاردهنده باشد. بعد از رویدادهای آسیب زا، فرد تلاش می کند که بر احساسات منفی خود، غلبه کند اما معمولا حتی فکر کردن به راه هایی که برای حل آن مساله وجود دارد برایشان سخت است. توان حل مساله ضعیف آن ها به دلیل این است که وقتی احساس خطر می کنند به جای رویارویی با موقعیت از آن کناره گیری می کنند و یا به جای حل مساله از راه حل های ناکارآمدی مثل نشخوار فکری و خیال پردازی استفاده می کنند.
داشتن این ویژگی های نامطلوب، یک روی سکه است. روی دیگر سکه وجود ویژگی های مثبت در این افراد است. مثلا گوش به زنگ بودن آن ها برای پیدا کردن خطر، مانع بروز رفتارهای خطرناک در آن ها می شود و امنیت آن ها را تامین می نماید. همچنین آن ها پیامدهای رفتارهایی که می خواهند انجام دهند را بیشتر در نظر می گیرند و به همین دلیل احتمال درگیر شدن در فعالیت های بزهکارانه و مجرمانه در آن ها کاهش می یابد. به علاوه این که آن ها به دلیل توجه به تهدید، به وضعیت جسمی خود بیشتر توجه می کنند و گزارش شده که همین موضوع باعث سلامت جسمی بهتری در این افراد می شود.
این دسته، ویژگی های مقابل روان آزردگی را دارند. این افراد در پاسخ به موقعیت ها، کمتر با هیجان منفی پاسخ می دهند. معمولا از نظر هیجانی، باثبات هستند و از زندگیشان رضایت دارند. آن ها مشکلات جسمی، روانشناختی و استرس کمتری را گزارش می کنند. معمولا آرام هستند و احساسات منفی مثل غم، افسردگی، استرس و نگرانی در آن ها به ندرت دیده می شود. البته این به معنای آن نیست که آن ها مانند برونگراها احساسات مثبت زیادی را تجربه می کنند.
روی دیگر سکه این است که آن ها در برابر تخلف از هنجارهای اجتماعی، برانگیختگی و ناراحتی روانشناختی کمی را احساس می کنند. همین مساله باعث می شود افراد این دسته با احتمال بیشتری درگیر رفتارهای بزهکارانه و مجرمانه شوند. همچنین به دلیل اضطراب پایین در این افراد، ممکن است پیامد اعمالشان را در نظر نگیرند و درگیر کارهای خطرناک شوند.
روان رنجوری از اختلالات مرتبط با اختلالات شخصیت است که جنبههای مختلف آن در روانشناسی شخصیت مورد بررسی قرار میگیرد. درمان این نوع از اختلالات در وهله اول به خواست و میل خود فرد برای پذیرش اختلال و همچنین پذیرش برای تغییر و درمان نیاز دارد. در بسیاری موارد افراد به این پذیرش نمیرسند و مشکل خود را قبول نمیکنند؛ به همین دلیل درمان آنها با مشکل روبه رو میشود.
اختلالات شخصیت به تنهایی و توسط خود فرد قابل درمان نیستند به همین دلیل کمکهای تخصصی و مراجعه به مشاوره روانشناسی میتواند در درمان چنین اختلالاتی و کاهش پیامدهای آن برای خود فرد و اطرافیانش راهگشا باشد.
اگر شما هم روانرنجور هستید، ولی نمیتوانید رفتارهای روانرنجورانهٔ خود را تغییر بدهید، باید از مشاور متخصص کمک بگیرید. این آنجایی اهمیت مییابد که مطالعهای در سال 2002 نشان داد کسانی که رفتارهای روان رنجوری دارند، بیش از دیگران در معرض ابتلا به روانپریشی هستند. برای شرکت در آزمون نئو روی لینک زیر کلیک فرمایید.
افراد مضطرب اغلب اوقات افرادی هستند که با کوچکترین اتفاقات دچار تنش و استرس می شوند. این افراد همیشه عصبی، پرتنش و وحشت زده هستند. این افراد در شرایطی که همه چی مطابق میل آن ها پیش نرود دچار تنش می شوند و با محیط ناسازگاری می کنند. افراد با نمره پایین معمولا آرام هستند و کمتر احساس تنش می کنند و همچنین با محیط سازگاری بیشتری دارند.
عامل خشم، گرایش فرد را برای میزان خشمگین شدن و حالت های وابسته به آن مانند درماندگی، ناکامی را می سنجد. این مقیاس نشان می دهد که فرد خشم خود را چقدر بروز می دهد و چقدر نهفته در خود نگه می دارد. در بسیاری از تحقیقات نشان داده شده است که افراد ناموافق معمولا نمره خشم بالایی دارند. افرادی که نمره خشم پایین تری دارند معمولا افرادی هستند که آرام می باشند و به آسانی دچار خشم نمی شوند.
افرادی که در شاخص افسردگی نمره بالایی را کسب می کنند افرادی هستند که مستعد ناامیدی و تنهایی هستند. آن ها تا نتوانند کاری را انجام دهند به راحتی اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و ناامید و سرخورده می شوند. اما افرادی که در شاخص افسردگی نمره پایین تری دارند احساس ناامیدی و سرخوردگی نمی کنند اما این بدین معنا نیست که آدم همیشه آدم های سرخوشی هستند.
افرادی که در این شاخص دارای نمره بالایی هستند معمولا خجالتی هستند این افراد در حضور دیگران احساس دست پاچگی و معذب بودن می کنند.این افراد از سخنرانی در جمع احساس شرم می کنند و معذب هستند. اما افرادی که در این شاخص دارای نمره پایین تری هستند معمولا افرادی هستند که مهارت های اجتماعی بالایی دارند و همیشه می خواهند تا سخنرانی مجلس را دست بگیرند.
منظور از تکانش وری بعنی ناتوانی در کنترل هوس ها و امیال نفسانی. افراد با شاخص تکانش وری بالا معمولا افرادی هستند که نمی توانند در برابر هوس ها ( مانند سیگار کشیدن، غذا خوردن و مالکیت ) مقاومت کنند هرچند که ممکن است بعد از انجام این اعمال پشیمان شوند. اما افراد با تکانش پایین در برابر چنین هوس هایی مقاومت می کنند.
استرس همیشه باعث می شود که توانایی فرد در انجام امور کاهش پیدا کند. این افراد احساسی دارند که همیشه به دیگران متوسل هستند و اکثرا ناامید و پریشان و آشفته هستند. افراد با نمره پایین در این شاخص خوب می توانند در شرایط بغرنج خود را کنترل کنند.