مقالات روانشناسی

همسر معتاد به کار

1

همسر معتاد به کار

همسر معتاد به کار

برخی از افراد متاسفانه نمی‌توانند بین جوانب مختلف زندگی‌شان تعادل معقولی را ایجاد کنند. مثلا یا مدام روی کارشان متمرکز هستند یا مدام روی خانواده یا همسر یا دوستان و… یعنی به آن جنبه از زندگی‌شان بیش از حد وابسته هستند و برای آن به صورت افراطی وقت می‌گذارند. انجام دادن این کار باعث می‌شود سایر جنبه‌های زندگی کم رنگ‌تر شوند و ارتباط فرد با آنها کم شده یا قطع شود که این موضوع پیامدهایی برای زندگی فرد به همراه دارد. مثلا اگر یک فرد بسیار زیاد روی کارش متمرکز باشد و بسیار کم برای همسرش وقت بگذارد، ارتباط زناشویی‌اش کم کم خراب می‌شود. پس باید یاد بگیریم بین همه اینها تعادل برقرار کنیم و برای همه‌شان وقت کافی را بگذاریم.

یکی از رایج‌ترین دلیلی که باعث می‌شود همسرتان کارش را به شما ترجیح دهد این است که او اعتیاد به کار دارد و این مورد را قبول نمی‌کند که بتواند آن را اصلاح کند. او دائما درگیر کارش است و برای کارش ارزش بیشتری قائل است و نمی‌تواند تعادل بین جوانب مختلف زندگی‌اش برقرار کند.

 

نشانه های همسر معتاد به کار

  • یک فرد معتاد به کار تمام فکر و ذکرش معطوف به فعالیت کاری ‌اش است.
  • کار برای آنها نوعی رهایی از تنش ‌های روزانه است.
  • همیشه زمان زیادی را در دفتر کارش می‌ ماند.
  • زمانی که بیکار است از حالت روحی و جسمی ‌خود شکایت می‌کند.
  • نسبت به خانواده خود و گذراندن اوقاتی با آنها بی‌ توجه است.
  • حتی در زمان بیکاری و استراحت هم کار انجام می ‌دهد.
  • به وضعیت سلامتی خود بی ‌توجه است.

تفاوت معتاد به کار و پرتلاش

کیفیت زندگی کاری گاه در بین برخی از کارکنـان، عملکـرد را از حالـت رقـابتی و بهینه خارج می کند و جنبه پرکار بودن و تعهد به کار جـای خـود را بـه اعتیـاد بـه کـار می دهد.

اعتیاد به کار با پر کار بودن متفاوت است. افراد پر کار، کار را به عنوان امری واجب انجام می دهند و گاه آن را یک وظیفه ارضـاکننده مـی داننـد ولـی معتادان به کار، کار خود را به عنوان چیز امنی در نظر می گیرند که به آن خو گرفته اند و نیاز فراوانی به آن دارند.

افراد پر کار می دانند چگونه و در چه زمانی محدوده ای برای کار خود قائل شوند تا بتوانند به طور مناسب در کنار خانواده و دوستان حضور یابند ولی کار برای معتادان به کار بالاترین اهمیت را در فهرست امور زندگی دارد و به خاطر الزامـات کـار نمـی تواننـد زمـان کـافی بـه خـانواده و دوسـتان اختصاص دهند. از نظر فیزیولوژیکی نیز معتادان به کار در مواجهـه بـا ضـرورت هـا و موقعیت های سخت شغلی، ترشح اعتیادآور آدرنالین را تجربه می کنند ولی افراد کوشا و پر کار چنین حـالتی ندارنـد.

همچنـین افـراد کوشـا و پرکـار می توانند اشتیاق خود به کار را از بین ببرند ولی معتادان به کار نمی توانند دست از کـار بکشند. آنها حتی در اثنای انجام کار دیگر، باز هم فکرشان مشغول کـار سـازمانی خـود است. ذهن این افراد مدام درگیر مسایل و مشکلات کاری است بـه زعـم کرینگتون یعنی نیاز وسواس گونه و بی امانی نسبت به کـار دارنـد .

در افراد معتاد به کار، درجه عجین شدن با کار بالاست، تمایل و کشش بسیار زیادی بـه کار دارند ولی از کار لذت زیادی نمی برند. در مقابل، مشتاقان به کار بـا کار عجین می شوند ولی از کارشان لـذت مـی برنـد و کشـش افراطـی بـه کـار ندارنـد.

انواع اعتیاد به کار کدامند؟

شکست‌گرا (The defeatist)

اولین نوع اعتیاد به کار اعتیاد از نوع فرد شکست گرا است. فرد شکست‌گرا از طریق انکار خوشی‌های خودش، رضایت کسب می‌کند. هرچه بیش‌تر برای کارش فداکاری کند و از افراد مافوقش دست‌مریزاد بشنود، احساس بهتری از ارتباطش با کار خواهد داشت.

خوشی او انجام کارهایی است که از طریق آن‌ها عبارت «متشکرم» را بشنود، هوای همکارانش را دارد و از افزایش حقوق حرفی نمی‌زند تا هم‌چنان در نظر رئیس خوب باقی بماند و هنوز هم خود را لایق این تحسین‌ها نمی‌داند.

خراب‌کار (The Saboteur)

فرد خراب‌کار از تمام جنبه‌های زندگی خارج از محیط کاری خود می‌گذرد تا بهترین کارمندی باشد که می‌تواند. او برای افراد محبوب خود زمان نمی‌گذارد و به این ترتیب به روابطش آسیب وارد می‌کند؛ هم‌چنین، وضعیت سلامتی خوبی ندارد، زیرا زمانی برای عادات سالم غذایی ندارد یا نمی‌تواند وقتی برای دکتر رفتن پیدا کند.

هم‌چنین، در جایی که مشکلی وجود ندارد، این افراد با اعتیاد به کار مشکلاتی را در محیط کار پدید می‌آورند؛ برای مثال، فایل‌های مهم را گم می‌کنند تا کار بیش‌تری برای خود بتراشند یا موعد تحویل را از دست می‌دهند تا بهانه‌ای برای عجله در محیط کار داشته‌باشند.

مجازات‌گر (The punisher)

بسیاری از افراد معتقدند چیزی که ارزش داشته‌باشد، به‌آسانی به دست نمی‌آید. مجازات‌گر که دومین دسته از انواع اعتیاد به کار هستند این مفهوم را به سطح دیگری می‌برد و باور دارد که اگر رنج نکشند، تمام تلاش خود را برای پیش بردن این کار انجام نداده‌است.

هرچند احساس غروری که پس از انجام وظایف دشوار به دست می‌آید، بدون شک حس خوبی است، اما مجازات‌گر همیشه به دنبال رشته‌ کارهای بی‌انتهایی از کارهای دشوار است تا این حس را همیشه برای خود داشته‌باشد.

این افراد همیشه به عنوان افرادی بااعتمادبه‌نفس شناخته می‌شوند، اما این اعتمادبه‌نفس به نوعی بی‌مبالاتی‌ منجر می‌شود که عملکرد آن‌ها و افرادی که با آن‌ها کار می‌کنند را به خطر می‌اندازند.

گلایه‌ای (The martyr)

افراد گلایه‌ای دوست دارند که از سخت بودن شغل خود شکایت کنند، از بی‌کفایتی همکاران یا مدیران خود گله کنند و هرگونه کمکی را پس بزنند تا نشان دهند که با وجود همه‌ی این مسائل چقدر عالی هستند. در واقع، این افراد هیچ‌گاه حجم کار سبُک نمی‌خواهند و دوست دارند همه برای موقعیت تاسف‌بار آن‌ها دل بسوزانند.

چنین فردی دوست دارد مشکلات کاری همه را حل کند و شادی‌ خود را از این حقیقت می‌گیرد که هیچ کاری بدون تلاش خستگی‌ناپذیر او انجام نمی‌شود. این نوع از اعتیاد به کار فقط برای خود فرد خطرناک نیست، بلکه برای دیگران نیز آزاردهنده و اذیت‌‌کننده است.

این 4 نوع اعتیاد به کار کاملا از یکدیگر جدا نیستند و بیش‌تر افراد برخی از ویژگی‌های هر دسته را در شخصیت خود دارند. اگر بتوانید این گرایش‌ها را در نطفه خفه کنید، ممکن است بتوانید از اعتیاد به کار خود جلوگیری کنید.

پیامد اعتیاد به کار بر روی افراد

اعتیاد به کار شامل رفتارهایی است که ممکن است منجر به بسیاری از اقدامات بهداشتی زیان آوری شود.

پیامدهای طولانی مدت این رفتارها عبارتند از چاقی، فشــار خون بالا، سکته مغزی، ناراحتی قلبی، همچنین پیامدهای کوتاه مدت این رفتارها که دارای علایم فیزیکی و عاطفی بســیارمی باشند عبارتند از: سردرد، خستگی آلرژی، ســوءهاضمه، اســهال، ترش کردن، دل درد، زخم معده، ســینه درد، تنگی نفس، تیک عصبی و ســرگیجه.

باید گفت که این تعجب آور نیســت کــه ارتباطات مهم و مثبتی بیــن عوارض بهداشــتی و اعتیاد به کار ایجاد شــده اســت. علاوه بر ایــن معتادان بــه کار زمانی که با مشــتاقان بــه کارمورد مقایســه قرار می گیرند رضایت مندی کمتری در ارتبــاط با خانواده، دوستان و جامعه دارند. همچنین او نتیجه گرفت که معتادان به کار در مقایسه با معتادان مشــتاق به کار نیز رضایت خانوادگی کمتری دارند. درمجموع این یافته ها معتادان به کا ررا به عنوان یک شخص مضطرب، مشتاق، رقابتی وخودخواه معرفی می کند.

پیامد اعتیاد به کار بر روی خانواده

اگرچه اعتیاد به کار نقش کمتری درگذشــته بازی کرده است، اما اخیراً به عنوان یــک عامل مخل جدی و قابــل ملاحظه ای درنظر گرفته شــده اســت که نه تنها بر روی افــراد بلکه تقریبــا بر روی سیستم های خانواده اثر می گذارد.

رابینسون دریافت، افرادی که درمعرض خطر جدی بــرای اعتیاد به کار قرار دارند به طورمعنی داری، بیشتر خانواده هایشان دارای توانایی کمتر در حل مســائل، ارتباط ضعیف بادیگران، عدم شــفافیت کمتر در تعریف نقش های خانواده، واکنش عاطفی کمتر، دخالت احساسی کمتر و عملکردعمومی پایینی می باشند.

رابینسون و پست پیشــنهاد می کنند که اعتیاد به کار ممکن اســت منشــاش در یک خانواده ناصالحی باشد که ریشه در خود افراد دارد. به نوبه خود نیز خود افراد حامل این احساس حقارت، ترس از شکست، اضطراب حل نشده در بزرگســالی و درنتیجه در ازدواج، تشکیل خانواده و روابط اجتماعی می باشند. این ناامنی زمانی ترکیب می شوند که از کار بیش از حد به عنــوان یک ابزاری برای فرار از شــکل گیری و حفظ روابط دوستانه و صمیمی استفاده می شود.

اعتیاد به کار و سایر ویژگی‌های شخصیتی

هنگامی که مفهوم اعتیاد به کار را در نظر می‌گیریم، سوال منطقی‌ای که پیش می‌آید این است که «این مفهوم چگونه با سایر ویژگی‌های شخصیتی مرتبط می‌شود؟».

5 ویژگی اصلی شخصیتی

  • برون‌گرایی (extraversion)؛
  • وظیفه‌شناسی (conscientiousness)؛
  • سازگاری (agreeableness)؛
  • پذیرش تجربیات جدید (openness to experience)؛
  • روان‌‌رنجوری (neuroticism).

به‌ طور کلی،‌ «وظیفه‌شناسی، برون‌گرایی، روان‌رنجوری و پذیرش تغییر» با این اعتیاد، ارتباطی مستقیم دارند و «سازگاری» ارتباطی غیر مستقیم با آن دارد. البته این روابط به صورت تقریبی هستند و در بین مطالعات مختلف نیز تفاوت‌هایی وجود دارد. برخی از قوی‌ترین ویژگی‌های شخصیتی که با اعتیاد به کار در ارتباط هستند، ویژگی‌های دستاوردگرایی مانند تیپ شخصیتی نوع A (اهل کوشش و تنش)، انگیزه‌ی موفقیت و کمال‌گرایی است.

برای بررسی ویژگی شخصیت خود در تست نئو (NEO PI-R ) شرکت کنید.

ابعاداعتیاد به کار

با توجه به این مسئله که ساعات کار طولانی، اعتیاد به کار را تضمین نمی‌کند، چگونه می‌توانیم بین افرادی که سخت کار می‌کنند و افرادی که به کار خود اعتیاد دارند، تمایز قائل شویم؟ تحقیقات نشان می‌دهند که معتاد بودن به کار، مفهومی چندوجهی است؛ در ادامه به ابعاد این مفهوم اشاره می‌کنیم:

انگیزشی

فشار درونی یا احساس اجبار به کار (که اغلب به جای این‌که نیازی خارجی باشد، خودخواسته است)، عنصری ضروری در اعتیاد به کار است. احساس این‌که شما «باید» در زمان استراحت خود نیز کار کنید، ماهیت اساسی معتاد بودن به کار است.

این مسئله هنوز از نظر علمی کامل مشخص نشده‌است که آیا معتادان به کار از شغل خود لذت می‌برند یا از شکست در کار خود رنج می‌کشند، اما نتیجه‌ یکسان است، یا کار می‌کنید یا احساس خوبی نسبت به خود نخواهید داشت.

از جنبه‌ی انگیزشی،اعتیاد به کار با احساس عزت نفس و هویت گره خورده‌است. افرادی که به کار خود اعتیاد دارند، بدون کار خود احساس ارزش‌مندی نمی‌کنند و این انگیزه‌ای برای کارشان است.برای بالا بردن عزت نفس کلیک کنید.

شناختی

به طور معمول، اعتیاد به کار با افکار مداوم و کنترل‌ناپذیر درمورد کار گره خورده‌است. این کارمندان هرگز، حتی در هنگام تفریح نیز از کار خود جدا نمی‌شوند.

تامل و تفکر بیش‌ازاندازه درباره‌ی کار ما را به سمت جنبه‌ی بعدی اعتیاد به کار (جنبه‌ی احساسی) هدایت می‌کند.

احساسی

هنگامی که فرد معتاد به کار در حال کار کردن نیست، احساس بدی دارد. این امر به جنبه‌ی انگیزشی اعتیاد به کار مربوط است، زیرا هنگامی که احساس کنید در انجام کاری که باید انجام دهید شکست خوردید، احساس عذاب‌وجدان، عصبانیت یا استیصال می‌کنید.

رفتاری

جنبه‌ی رفتاری اعتیاد به کار در واقع همانی است که با شنیدن این کلمه درمورد آن فکر می‌کنیم. افراد معتاد به کار رفتار متفاوتی نسبت به دیگران دارند. آن‌ها بیش‌تر از حدی که هر سازمانی در واقعیت از آن‌ها انتظار دارد، درمورد کار خود می‌اندیشند و بیش از نیاز کار می‌کنند.

تفاوتی که درمورد افراد سخت‌کوش و افراد معتاد به کار به آن اشاره کردیم را به یاد آورید، زیرا کار کردن برای ساعات طولانی لزوما به معنای این نیست که شما به کار خود اعتیاد دارید.

انواع افراد معتاد به کار

اگرچه که معتادین به کار دارای ویژگی های مشـترکی هستند اما تفاوت هایی نیز با هم دارند و می توان آنها را تـا حدودی از هم تفکیک کرد.

فاسل چهار نـوع معتـاد بـه کار را توصیف می کند که عبارتند از :

1- معتـاد بـه کـار وسواسی (Compulsive )

فرد دارای ایـن نـوع اعتیـاد، همیشه مشـغول بـه کـار اسـت و از همـه انـواع دیگـر شناخته شده تر است.

2- معتاد به کار جوعی(Binge)

این افراد ممکن است عادات کاری معمولی خود را برای چند دوره زمانی نشان دهند ولی بـه مراحلـی مـی رسـند کـه زمان از دست آنها در می رود و از نظر روانـی و فیزیکـی به مرحله ای می رسند که حتی ممکن است از شدت کـار زیاد در بیمارستان بستری شوند.

3- معتاد به کار پنهـانی (Closet)

ایــن معتــادان بخشــی از کــار خــود را نگــه می دارند تا در خانه یا تعطیلات آن را انجام دهند. آنها از همسر و خانواده خود دوری می گزیننـد و کنتـرل نهـایی کار خود را در اداره انجام می دهند و پیش از اینکه توقف کنند همیشه یک کار ناتمام دارند که باید انجـام دهنـد.

4ـ معتاد به کار آنورکسیک (Anorexic )

ایـن دسـته از افـراد از طریـق ایجـاد وضـعیت پرفشـار از کـار طفـره می روند. این امر بدان علت است که عزت نفـس آن هـا آنگونه با کارشان گره خورده است که نمی توانـد ذره ای کمتر از کار کامل را انجام دهد. این عادت ها بـه کـارگر آنورکسیک این امکان را می دهد که نـه تنهـا از کـارش اجتنـاب کنـد بلکـه از زنـدگی اش نیـز اجتنـاب و دوری کند.

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید.
نظرات کاربران