همه انسانها در طول زندگی خود با افرادی برخورد داشته اند که مدام از این شاخه به آن شاخه میپرند یا خلق و خوی ثابتی ندارد و با شرایط مختلف رفتارشان تغییر میکند. این گونه افراد را اصطلاحاً دمدمی مزاج می گویند. گاهی مواقع این دمدمی مزاج بودن برای دیگر افراد جذاب و سرگرم کننده می آید اما اگر دائما تکرار شود خسته کننده خواهد شد. دمدمی مزاج بودن دلایل مختلفی دارد از جمله تغییرات هورمونی ، شرایط سخت زندگی ، وسیله ای برای رسیدن به اهداف و … . مهمترین چیزی که باید در برخورد با این افراد در نظر گرفت در پیش گرفتن بهترین رفتار با آنها می باشد.
در گذر تاریخ انسانهای فراوانی بوده اند که از منظر فکری آواره بوده و هر دم به مرام و مسلکی تعلّق خاطر داشته اند! لیکن همواره تعداد اندکی از آنان به بطالت فکری خود پی برده و از کهتری به مهتری تغییر فکر داده و ایدئولوژی پختهای را برگزیده اند!
آواره فقط آن نیست که بی کَس و بی خانمان در پهنهی گیتی به جستجوی مامن و پناهگاه برآید! اشخاصی که هر روز و هر دَم به فکر و ایدئولوژیای پناهنده شده و سپس آن را “رها” میکنند نیز آواره هستند!
“آوارگانِ فکری”، صبح را شب و شب را صبح میکنند بدون اینکه بدانند به دنبال چه هستند و چه هدفی دارند!
جوانان زیادی را میبینیم که به محض آشنایی با یک فکر از خود بیخود شده و بدون اینکه شناخت “عمیقی” نسبت بدان داشته باشند به فکر قبلی خود پُشت کرده و با آغوش باز پذیرای فکر جدید میشوند!
غالباً اطرافیانِ آنها این سوال را مطرح مینمایند که چرا فلان جوانْ ایدئولوژیِ دینی خود را رها و به یک ایدئولوژی غیر دینی روی نهاد یا بالعکس؟!
اکثر اوقات آنهایی که “ایدئولوژیهای پیشین” خود را پس زده و یک ایدئولوژی جدید اختیار میکنند دلیلشان را به “محدودیتها و بن بست های” غیر قابل تحمّل آن مرتبط میدانند.
هنگامی که شخصی یک فکر را “طرد” میکند و به قولی میخواهد که زنجیرها را از تَن به دَر کند موفق عمل مینماید، امّا عدمِ موفقیتِ او به زمانی باز میگردد که با نبودِ زنجیرها نمیداند چه کاری انجام دهد؟!
در اینجاست که آواره و سرگردان از یک سرزمین ایدئولوژیک به “سرزمین ایدئولوژیک دیگری” مهاجرت نموده و پس از مدّتی اقامت گزیدن در آنجا نه تنها به پاسخ سوال هایش دست نمییابد بلکه آشفته، حیران و بی خانمان بیراههی خویش را در پی میگیرد و حتّی بعضاً درصدد به تن کردن مجدّد غُلّ و زنجیرهای قبلی اش برمی آید!
فردی که دمدمی مزاج است برای تصمیمگیری به کمک اطرافیان خود نیاز دارد. این افراد وقتی برای انجام کار یا انتخاب هایشان تصمیمی میگیرند خیلی زود دچار تردید شده و دائماً نظر خود را تغییر میدهند، در واقع گاهی احساس میشود که هیچگونه قدرت تصمیمگیری ندارند.
متاسفانه این افراد شناخت و درک صحیحی از تواناییها، علایق، سلایق و ذائقه شخصی خود ندارند و بیشتر اوقات دچار تلاطم درونی و هیجاناند. از این رو اطرافیانشان موظفند هیجانات این شخص را حین تصمیمگیری تا حدودی کاهش دهند که این امر در خصوص هیجانات منفی بیشتر صدق میکند.
در واقع اطرافیان باید سعی کنند تا حدودی سلیقه واقعی فرد را شناخته و هنگام تصمیمگیری و انتخاب نه تنها وی را به حال خود رها نکنند، بلکه با مشاوره، راهنمایی و صحبتهای مکرر شخص را به سمت تصمیم درست سوق دهند؛ چرا که این افراد اگر به تنهایی تصمیم بگیرند خیلی زود پشیمان شده و دچار تزلزل میشوند.
توصیه میشود افرادی که از دمدمی مزاجی رنج میبرند برای کاهش این حالت خود به شکل مستمر به مشاورانی در زمینههای شغلی و تحصیلی مراجعه کنند.
سن نوجوانی زمان کلاسیک دمدمیمزاج بودن است. جوانی و هورمونهای سرکش ممکن است کاری کنند که نوجوان نداند احساساتش را چطور مدیریت کند. اگر بخواهیم منصف باشیم، باید بگوییم لوب پیشانی مغز که بخشی از آن مسئول کنترل خود و مدیریت احساس است، از نظر فیزیکی تا حدود 21سالگی رشد میکند. در آن زمان، جوان بالغ میتواند در فکرکردن به چیزهای کلیتر و کنترل ضربهها بهتر عمل کند.
فرد دمدمی مزاج ممکن است در زندگی خود مراحل دشواری را بگذراند. او ممکن است خسته، بیمار یا شدیدا نگران باشد و در زمینههایی مانند خواب یا احساس عشق و امنیت دچار کمبود باشد. چنین افرادی نیاز به شنیدهشدن، حمایت و مراقبت دارند و اگر مورد توجه قرار نگیرند، قطعا به افسردگی بالینی و سایر اختلالات و نوسانات خلقی دچار خواهند شد. اما نوع دیگری از دمدمی مزاج بودن وجود دارد که مختص افراد قلدر است. آنها از خلقوخوی خود برای ترساندن و استثمار استفاده میکنند. در اینجا میخواهیم درمورد این جنبه از مسئله صحبت کنیم. هرچه باشد، باید طرز برخورد با افراد دمدمی مزاج را بدانیم.
بهطور معمول افراد دمدمیمزاج از روی عادت، به احساسات خودشان در برابر احساسات دیگران اولویت میدهند و خدای نکرده اگر ما یک وقتی دمدمی مزاج شویم، قادر به تحملش نیستند. دیگران همواره نگرانند که آنها چه فکر میکنند. این عدماشتراکگذاری عاطفی یا بیتوجهی به احساس خودتان و توجه بیشازحد به احساسات آنها، نوعی حرص و طمع است و مهم نیست ظاهرش چگونه باشد.در طرز برخورد با افراد دمدمی مزاج، ممکن است درککردن و گوشدادن برای این افراد مفید باشد، البته اگر خلقوخوی آنها ناخودآگاه بهسمت کنترل دیگران نباشد. اما اگر آنها از دمدمیمزاج بودن منافعی مانند توجه، نفوذ و موقعیت بهدست میآورند، این رفتار متوقف نمیشود. بنابراین چگونه میتوان به بهترین شکل تاثیرات آدمهای دمدمی مزاج را مدیریت کرد، یا بهترین طرز برخورد با افراد دمدمی مزاج چیست؟
اگر کسی را میشناسید که بهنظر میرسد همیشه فضای احساسی را تحت سلطه میگیرد، بهتر است با خودتان صریح باشید: او «قلدر» است. اگر همدلی، دلسوزی، نصیحت و توجه کلی شما به آنها کمک نمیکند و دمدمی مزاج بودنشان شما را آزار میدهد، و همچنین اگر بهنظر نمیرسد برای این مسئله اهمیتی قائل باشند، پس بهدقت بررسی کنید: آیا شما در زندگیتان به این فرد نیاز دارید؟ اگر به هر دلیلی مجبورید چنین افرادی را در زندگیتان تحمل کنید، این موارد را در طرز برخورد با آنها در نظر داشته باشید:
بهیاد داشته باشید که مردم تا زمانی که برای تغییرنکردن، پاداش میگیرند، تغییر نخواهند کرد. اکنون مصمم شوید که بیجهت تحت تاثیر قرار نگیرید. مراقبتکردن و دادن امتیازات ویژه را متوقف کنید.یکی از روانشناسان میگوید: یکی از زنانی که برای رواندرمانی به من مراجعه کرده بود، شکایت میکرد که همکارش وقتی سرحال است، داستانهای جذابی درباره آخر هفتههایش تعریف میکند، اما وقتی دیگران درباره فعالیتهایشان صحبت میکنند، اغلب بیحوصله و کلافه بهنظر میرسد. این خانم صحبتکردن درباره خودش را با زن دمدمی مزاج کاملا متوقف کرده بود و اساسا تبدیل به «گوش اجارهای» شده بود.
افراد دمدمی مزاج تمایل دارند کنترل اوضاع را در دست بگیرند، هرچند در این راه موفقیت زیادی نمیتوانند کسب کنند و بهدلیل تصمیمات متضاد، مختلف و سریعی که میگیرند، هم خودشان و هم شما را اذیت خواهند کرد. بهتر است این رفتارشان را تایید نکنید و وقتی تصمیمی میگیرند، زیر بارشان نروید. نگذارید تحت تاثیر شرایطی قرار بگیرید که آنها ایجاد میکنند.
بعضی افراد دمدمی مزاج ممکن است از خشم بهعنوان راهی برای تحت تاثیر قراردادن شما استفاده کنند یا در لاک خود فروروند و حرف نزنند. ممکن هم هست ناگهان بهشیوهای منفی شروع به صحبتکردن درباره چیزهایی کنند که برای شما عزیز و محترماند. یک روز حالشان خوب است و یک روز بد. آنها مانند شنهای روانی زیر پای شما هستند و نمیگذارند بفهمید کجا ایستادهاید. همه ما ممکن است کمی نوسان داشته باشیم، اما تیپهای شخصیتی دمدمی مزاج دقیقهبهدقیقه تغییر میکنند.
اگر بهجای اینکه صرفا به این فکر کنید که چه احساسی درباره اتفاقات رخداده دارید، صرفا این اتفاقات را زیر نظر بگیرید، خواهید دید که تغییرات خلقوخوی این افراد، هدفمند و برای تحت تاثیر قراردادن دیگران است.اما اگر یکوقت از خود بدخلقی نشان دهید، ممکن است شگفتزده و حتی عصبانی شوند، چرا که شما وارد قلمرو آنها شدهاید.توجهنکردن به خلقوخوی افراد دمدمی مزاج ممکن است بازیهایشان را برهم بزند. این یکی دیگر از نکاتی است که در طرز برخورد با این افراد به شما کمک میکند. چه کسی گفته است که رفتار آنها نباید مورد سوال قرار گیرد؟ گاهی بهچالشکشیدن خلق وخوی این اشخاص ممکن است باعث شود رفتار خود را از بیرون مشاهده کنند.