اگر میخواهید بهترین خودتان باشید، باید خود و شخصیت خود را به خوبی بشناسید و همچنین اطرافیان خود را نیز تحلیل شخصیتی کنید. (جان مایر نویسنده کتاب هوش شخصی John D. Mayer, Author of personal intelligence) پروفسور مایر میگوید شخصیت هر فرد، فرمان زندگی اوست که میتواند او را به هر سو پیش ببرد. جان مایر که پروفسور و استاد روانشناسی دانشگاه نیوهمشایر و یکی از همکاران ارائه تئوری هوش هیجانی بوده است، میگوید شخصیت شناسی، نیازهای اجتماعی ما را به تعادل میرساند و به ما کمک میکند تا بتوانیم در جایگاهها و موقعیتهای روزانه خود با بالاترین راندمان وارد شویم.
شخصیت خود را بشناسید:
برخی از صفات شخصیتی که ما داریم برایمان مشخص است، مثلاً اینکه ما برونگرا هستیم یا دورن گرا و یا اینکه تنبل و یا سخت کوش هستیم. اما همین شناخت خود نیز محدودیتهایی دارد. پروفسور جان مایر میگوید ما اغلب میتوانیم احساس خود و برخی از خصوصیتهای رفتاری خود را، نسبت به موقعیت خاصی درک کنیم و از آنها اطلاع داشته باشیم اما گاهی صفات شخصیتی در مقایسه با دیگران مشخص میشود. مثلاً اینکه ما چقدر باهوش هستیم یا میتوانیم اطلاعات را به خاطر بسپاریم باید خود را با دیگران مقایسه کنیم تا بتوانیم درک درستی از این صفت وجودی خود، داشته باشیم.
همچنین ما میتوانیم شخصیت خود را تا حدودی از آنچه دیگران در مورد ما میگویند، دریابیم (در سایت تست و تایپ و برای برند شخصی به این مهم توجه شده است). جان مایر میگوید اگر یک بار از کسی بشنویم که صفتی را به ما نسبت میدهد، ممکن است آن را جدی نگیریم، اما اگر چند بار و از چند نفر مختلف آن را بشنویم، حتماً به خود خواهیم گفت که شاید من خودم را به خوبی نمیشناسم و باید بیشتر تلاش کنم تا ببینیم واقعاً این صفت در من وجود دارد یا خیر؟
شنیدن خصوصیات اخلاقی ما از زبان دیگران همیشه راحت نیست و پروفسور مایر به این مهم اشاره دارد که شنیدن این صفات از زبان دیگران ممکن است حتی گاهی خون ما را به جوش بیاورد و گاهی شاید ما را دلگرم کند. این در واقع ممکن است کاری نباشد که ما بخواهیم همیشه انجام دهیم.
شخصیت ما در واقع تعیین میکند که آیا یک کار و یا یک واکنش، نسبت به اطرافمان باید راحت و یا به سختی انجام گیرد. زوایایی از شخصیت ما به صورتی است که برنامه ریزی شده، در مقابل محیط واکنش نشان میدهد. اما پروفسور مایر معتقد است که انعطاف پذیری قابل توجهی در ما وجود دارد که میتوانیم واکنشها را کنترل کنیم و یا بکار ببندیم. در واقع ما قادریم تا به صورت قابل ملاحظهای تغییراتی در آن ایجاد کنیم.
برای مثال، مایر معتقد است اگر شما کلاً انسان درونگرایی هستید سه گزینه در مقابل شما قرار دارد.
• شما به راحتی میتوانید با آن زندگی کنید، شغل و زندگی اجتماعی مناسب با آن را انتخاب کنید.
• شما میتوانید کمی این حالت را در خود کم کنید، خودتان را مجبور کنید تا به مهمانی بروید اما اگر دیدید که دارید معذب میشوید، به دوستان خود توضیح دهید که چرا مجبورید زود آنجا را ترک کنید.
• شما میتوانید به صورت فعالانه در صدد تغییر این روحیه خود برآیید، تمرین کنید که بتوانید بیشتر اجتماعی باشید. پروفسور مایر در رابطه با گزینه سوم میگوید حرکت به سوی تغییر باعث میشود تا ما تشویق شویم در وادیهایی پا بگذاریم که بسیار از ما دور هستند و انرژی زیادی برای این مهم نیاز است.
از اطلاعات تیپ شناسی استفاده کنید:
دانستن تیپ شخصیتی خودتان باعث میشود تا به شما کمک شود تا آینده خود را بر اساس تواناییهای خود شکل دهید. این مهم به شما اجازه میدهد تا خود را در جای درستی تصور کنید. مثلاً اگر شما شخصیتی هستید که ریسک پذیری بالایی دارید میتوانید به عنوان کارآفرین در حوزه تولید موفق عمل کنید و یا کسانی که نظم و ترتیب دارند و فرمانبردار هستند میتوانند در حوزه حسابداری موفق باشند.
پروفسور مایر میگوید شخصیت شناسی میتواند ما را به سوی هدف سازماندهی شده هدایت کند. در واقع میتواند به شما، به جای شغل، رده شغلی را نشان دهد و میتواند اطلاعات بلند مدتی را در رابطه با آنچه شما قادر به انجام آن هستید و یا میتوانید در آن نقش فعالانهای داشته باشید، بنمایاند.
شما حتی میتوانید از اطلاعاتی که در مورد شخصیت خود دارید برای شکل دادن به رفتار خود در مقابل دیگران استفاده کنید. برای مثال اگر دریافتید که دیگران شما را به عنوان انسانی خشن میپندارند شما میتوانید در صدد رفع آن برآیید و یا آن را مدیریت کنید. به عنوان مثال پروفسور مایر میگوید ممکن است شما به همکاران خود بگویید که میدانید بیشتر اوقات نسبت به آنها رفتار خشنی دارید اما این کارشما از روی عمد نیست و از آنها بخواهید آن را شخصی در نظر نگیرند.
دیگران را بشناسید:
کسانی که هوش شخصیتی بالایی دارند تمایز بین شخصیت افراد را به راحتی تشخیص میدهند. این مهم از روی مشاهده، پرسوجو و کنجکاوی برایشان امکان پذیر است. جمع آوری اطلاعات میتواند به شما در تطبیق شخصیت خود با افراد مقابلتان بکار آید. برای مثال پروفسور مایر در تجربهای شخصی از خود میگوید کسی که مسئول پذیرش درمانگاهی است که او به آن مراجعه میکند، بسیار خشن است و همواره در حال رد کردن مراجعان است. پروفسور مایر میگوید من این شخص را شناختهام و میدانم این عادت روتین اوست و همین شناخت به من در مواجه با او آرامش میدهد. اما اگر از این موضوع خبر نداشته باشم با خود خواهم گفت او پس از خط زدن اوراق، یک دردسری نیز برایم ایجاد میکند.
باید بدانیم امکان اینکه رفتاری کسی را، شخصی برداشت کنیم، بسیار زیاد است. اما پروفسور مایر میگوید این کار درستی نیست. در عوض این کار، تشخیص دهید که فرد مقابل شما، این کار را بر اساس آنچه شما انجام دادهاید، انجام داده است و یا اینکه این فرد کلاً در مقابل همه چیز و همه اشخاص این برخورد را دارد.
اگر میخواهید شخصیت کسی را بشناسید، میتوانید برای خود مدلی را در نظر بگیرد و ببینید افراد مختلف در آن حالت چه واکنشی را نشان میدهند. پروفسور مایر میگوید این روش بسیار کمک کننده خواهد بود و شما در موقعیتهایی مثل روابط کاری با همکاران میتوانید از آن استفاده کنید به طوری که رفتار بعدی آن را پیش بینی کنید.
پروفسور مایر میگوید در رفتارهای اجتماعی هر طرفی که زودتر طرف مقابل را بشناسد منفعت بیشتری خواهد برد. این افراد احتیاجات طرف مقابل را سریعتر میفهمند و میتوانند به راحتی با طرف مقابل همکاری کنند. از سویی میتوانند کسانی را که برای گروه مشکل سازخواهند بود را، شناسایی کرده و آنها را زیر نظر بگیرند.
پروفسور مایر معتقد است ما انسانها از هوشهای مختلفی همچون هوش هیجانی، هوش کلامی، هوش اجتماعی و غیره برخورداریم، اما مهمترین آنها هوش شخصیت شناسی است. کسانی که توانستهاند به نوعی مطرح شوند و به موفقیت دست یابند اذعان کردهاند که توانستهاند برای یک موضوع خاص تلاش متمرکزی را اعمال کنند. پروفسور مایر میگوید داشتن تمرکز، بدون داشتن هوش شخصی (Personal intelligence) بسیار سخت است.