درونگرایی یکی از اصلی ترین خصوصیات شخصیتی است که در بسیاری از نظریه های شخصیتی تعریف می شود. افرادی که درون گرا هستند اغلب به جای دنبال کردن یک محرک از بیرون ، متمایل به درون خود هستند یا بیشتر روی افکار ، احساسات و خلق و خو های درونی خود متمرکز اند. درونگرایی معمولاً به عنوان بخشی از یک زنجیره در کنار برونگرایی مشاهده می شود. درون گرایی یک انتهای طیف را نشان می دهد ، در حالی که برونگرایی نشان دهنده انتهای دیگر آن است.
طبق بسیاری از نظریه های شخصیتی ، هر کس درجاتی از درون گرایی و برونگرایی را دارد. با این حال ، مردم اغلب به یکی از این جهات متمایل می شوند.
درونگرا ها تمایل دارند ساکت تر ، کم حرف تر و بیشتر درون نگر باشند. بر خلاف برون گرایانی که از تعاملات اجتماعی انرژی می گیرند ، افراد درونگرا مجبورند در موقعیت های اجتماعی انرژی زیادی مصرف کنند. افراد درونگرا اغلب بعد از شرکت در مهمانی یا گذراندن وقت در گروه زیادی از افراد، به وسیله ی گذراندن یک دوره زمانی تنهایی ، به “شارژ شدن مجدد” نیاز پیدا می کنند.
1- درونگرایی اجتماعی
اینها کسانی هستند که وقتی به مهمانی دعوت میشوند، همیشه پاسخ «نه» نمیدهند. آنها ترجیح میدهند که در منزل بمانند و کارهای انفرادی انجام بدهند. وقتی هم به اجتماع میآیند، گروههای کوچک را ترجیح میدهند.
هرگونه تلاش اجتماعی، برای آنها خستگی میآورد. آنها از تنها بودن انرژی میگیرند، در حالی که برونگراها از بودن با دیگران، انرژی میگیرند.
2- درونگرایی اضطرابی
اگر رفتن به مهمانی برای گروه قبلی «جالب» نبود، «کسالتآور» بود و یا باعث میشد شخص تصور کند که از حداکثر تواناییهای فکری خود با شرکت در این فعالیتهای اجتماعی، دور میماند،در گروه درونگرایان اضطرابی، وضعیت به صورت دیگری است، آنها اصولا وقتی وارد جمع میشوند، دچار اضطراب میشوند و حتی بعد از تنها شدن، هم آنها از تجربه اجتماعی که از سر گذارندهاند، شکوه و شکایت میکنند و مدام به یادش میآورند.
3- درونگرایی فکری
اینها معمولا آدمهایی اهل فکر هستند که ترجیح میدهند همواره به تفکرهای عمیق بپردازند و بیزاری آنها از وقتگذرانی طولانیمدت در جمع، بیشتر به خاطر نگرانی آنها از مهار شدن تفکرشان به خاطر حضورهای اجتماعی است.
4- درونگرایی مهاری
اینها کسانی هستند که در شروع روز یک نوع «ماند» دارند، یعنی باید از برخاستن از خواب، مدتی را سپری کنند تا آماده رفتن به سر کار و حضور در جمع بشوند.
همان طور که گفتیم، ممکن است یک شخص بیش از یک نوع درونگرایی داشته باشد. در این صورت درونگرایی شدیدتر است و مثلا با آدمی فکوری مواجه میشویم که حضور در جمع به شدت مضطربش میکند و سعی میکند اصولا به همه دعوتها، نه بگوید و اگر مجبور به گفتن آری، شود باید مدتی با خودش کلنجار برود، تا آماده شود، اما در همین حین با خودش فکر میکند، که اینگونه حضورها، باعث کاهش توانایی فکریاش میشود.