مقالات روانشناسی

احساس گناه

1

احساس گناه

با شرکت در تست نئو عوامل اصلی و فرعی شخصیت: ویژگی‌ها و اختلال‌هایی مانند افسردگی و اضطراب، خشم، احساس گناه، حساسیت، تمایل به بودن در میان جمع، هیجان خواهی، اعتماد به دیگران، ساده زیستی، وظیفه شناسی و تلاش برای موفقیت و.... بررسی مییشود برای شرکت در آزمون نئو روی شرکت در آزمون کلیک کنید.

احساس گناه حسی ناخوشایند از پشیمانی یا ناراحتی از واقعه ای است که در گذشته رخ داده است. این احساس زمانی به وجود می آید که فرد کاری را برخلاف ارزش ها و باورهای خود انجام داده، یا باوری بر خلاف باورهای خود اتخاذ کرده و یا نسبت به دیگران کار نامناسبی انجام داده است. افرادی که احساس گناه فراوانی دارند در نتیجه عذاب زیادی را تجربه می کنند که ممکن است بر باورهای آنها، روابطشان، فعالیت های روزانه و در نهایت بینش آنها نسبت به زندگی تاثیر گذارد.

احساس گناه چیست؟

احساس گناه رابطه مستقیمی با رفتارهای اخلاقی دارد که سبب می شود افراد از باورها و هنجارهای اجتماعی خود پیروی کنند، چرا که احساس گناهی که از انجام فعالیتی خطا به وجود می آید می تواند سبب شود فرد برای جبران آن به سراغ همدردی با دیگران رفته و مسئولیت خطای خود را بپذیرد. احساس گناه می تواند به صورتی ناخوشایند باشد که در طولانی مدت به اضطراب، ناراحتی های شدید، افسردگی یا نفرت از خود منجر شود. برخی از محققین معتقدند احساس گناه تنها مختص انسان می باشد.

احساس گناه تا حدودی به احساس شرم مربوط است اما با آن تفاوت دارد. در حالی که احساس گناه با رفتار خطا مرتبط است، شرم با خود فرد در ارتباط می باشد. افرادی که احساس گناه دارند فکر می کنند “من کار خطایی انجام دادم” اما فردی که احساس شرم دارد می گوید ” من بد هستم”. تفاوت شرم و گناه در تعریف این دو در فرهنگ ها نهفته است. در فرهنگ هایی مانند فرهنگ یونانی یا ژاپنی، برداشت دیگران در مورد فرد اهمیت زیادی دارد و زمانی که فردی خطایی انجام می دهد، آبرو و احترامش را از دست می دهد، و بسیار خجالت زده می شود. تنبیه آنها عدم پذیرش از جانب دیگران و بی آبرویی است. در حالی که در فرهنگ هایی که به اخلاق بسیار اهمیت می دهند مانند فرهنگ ما، عذر خواهی بابت کار خطایی که انجام داده و سعی در جبران آن می تواند از بار گناه آن بکاهد. در فرهنگ های مذهبی که در آن گناه نقش اصلی و اساسی ایفا می کند، نقش خودآگاه در انجام کاری خطا بسیار اهمیت پیدا می کند.

به همین میزان، گناه می تواند از هنجارهای اجتماعی نیز تاثیر بپذیرد و برخی فرهنگ ها بیشتر از سایرین سبب ایجاد احساس گناه در فرد می شوند. ممکن است فردی در یک فرهنگ به دلیل کار اشتباهی که انجام داده به شدت احساس گناه داشته باشد اما فردی دیگر در فرهنگی دیگر اصلاً حتی متوجه آن نشود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که احساس گناه تا حدودی آموختنی است.

انواع حس گناه

حس گناهی که به دلیل بروز اشتباهات رخ می‌دهد

حس گناه‌کار بودن زمانی رخ می‌دهد که افراد صدمات و آسیب‌های جسمی روانی به اطرافیان خود وارد می‌کنند. این نوع از احساس عذاب وجدان می‌تواند به دلیل عدم رعایت موازین اخلاقی مانند دروغ گفتن، فریب‌کاری باشد و ناشی از اعمال و اشتباهات خود فرد است. فردی که به عهد خود وفا نمی‌کند نیز دچار این حس می‌شود. حس ناراحتی به دلیل اشتباهی که فرد مرتکب شده و سزاوار پشیمانی است، اشکالی ندارد و در بسیاری موارد بازدارنده است. مشکل زمانی بروز پیدا می‌کند که فرد این حس ناراحتی را مدام برای خود مرور کند.

2. حس گناهی که از افکار فرد ناشی می‌شود

ممکن است گاه افکاری را در سر خود بپرورانید که با موازین اخلاقی و یا ارزش‌های خود، مطابقت نداشته و برخلاف آن‌ها باشند. در این حالت دچار عذاب وجدان می‌شوید. برای مثال شخصی که فکر رابطه نامشروع با فرد متاهلی را دارد. ممکن است این فرد در عمل این کار را انجام ندهد و به چهارچوب‌های اخلاقی خود پایبند باشد، اما اندیشیدن در مورد آن نیز باعث بروز حس گناه‌کار بودن می‌شود.

به چنین افرادی پیشنهاد می‌شود برای کاهش این حس و افکار آزار دهنده و نامناسب از مکانیسم‌های دفاعی استفاده کنند. مانند سرکوب کردن امیال نادرست و یا انکار کردن آن‌ها. البته استفاده از مکانیسم‌های دفاعی همیشه خوب نیست و توصیه می‌شود از روش درمان مبتنی بر تعهد استفاده شود. روشی که در آن فرد با احساسات خود مواجه شده و با پذیرش آن‌ها تلاش می‌کند تا حضور افکار ممنوعه را به تدریج کمرنگ کند.

3. برداشت غیر منطقی از اشتباهات و بروز حس گناه‌کار بودن

گاه افراد تنها تصور می‌کنند دچار خطا و اشتباه شده‌اند و به این طریق احساسات منفی و عذاب وجدان را در خود پروش می‌دهند. بسیاری از احساسات منفی که افراد تجربه می‌کنند از شناخت و درک غیر منطقی اشتباهات است. گاه باورهای غیر منطقی و غیر واقعی به گونه‌ای است که فرد واقعا فکر می‌کند کار ناشایستی انجام داده و اندوه زیادی را به خاطر آن تجربه می‌کند. برای مثال برخی از افراد معتقدند اگر افکار شومی نسبت به دیگری داشته‌باشند یا او را نفرین کنند، این افکار در مورد آن شخص واقعیت می‌پذیرد و اتفاقات بدی برایش رخ می‌دهد.

برای مثال فردی را در نظر بگیرید که در ذهن خود همکارش را در بدترین وضعیت جسمانی و روانی تصور می‌کند؛ بعد از گذشت مدتی بر حسب اتفاق همکار خود را می‌بیند که پایش شکسته و همزمان از کار اخراج شده‌است. در این حالت ممکن است از افکار خود احساس گناه کند. او می‌داند در بروز این اتفاقات نقشی نداشته اما نمی‌تواند احساس ناراحتی و ناخوشایند خود را نسبت به افکارش انکار کند.

4. حس گناه ناشی از کمک نکردن به دیگران

برخی افراد به خاطر کمک نکردن به دیگران دچار حس گناه می‌شوند؛ روانشناسان این حالت را فرسودگی عاطفی می‌نامند. فرض کنید دوستتان از شما می‌خواهد تا در نگهداری از فرزندش به او کمک کنید؛ شما این کار را برای او انجام می‌دهید اما طی هفته‌های بعدی خود مشغول کاری می‌شوید و نمی‌توانید به دوست خود به اندازه کافی کمک کنید. برخی افراد در این شرایط دچار احساس ناخوشایندی می‌شوند و هر کاری می‌کنند تا دوباره به دوست خود کمک کنند.

این گونه از احساسات می‌تواند بسیار مخرب باشد. این احساسات در میان مددکاران حرفه‌ای بیشتر دیده می‌شود. این که زمانی را به کمک کردن به دیگران اختصاص دهید، اشکالی ندارد و انرژی مثبت زیادی را در شما ایجاد می‌کند اما توجه داشته‌باشید که اگر بنا به دلایلی قادر به انجام کارهای دیگران نیستید خود را با افکار وسواس گونه و مزاحم فرسوده نکنید.

علل احساس گناه

احساس گناه به دلیل خطایی که مرتکب شده‌اید

بارزترین علت احساس گناه، خطایی است که از ما سر می‌زند. این نوع احساس گناه وقتی ایجاد می‌شود که فرد به دیگران ضرر جسمی یا روحی رسانده باشد. علت این نوع احساس گناه حتی ممکن است تخطی از موازین اخلاقی باشد، مانند فریب‌کاری، دروغ‌ گویی یا دزدی. فردی که سوگند می‌خورد فعل مشخصی را (مثل کشیدن سیگار) هرگز دوباره مرتکب نشود اما به عهد خود پایبند نمی‌ماند نیز در معرض این نوع احساس گناه قرار دارد. در همه‌ی این موارد، احساس گناه از خطاهای خود ِفرد ناشی می‌شود.

اینکه کسی به خاطر خطایی که مرتکب شده احساس گناه کند، هیچ ایرادی ندارد. احساس گناه از عملی که سزاوار پشیمانی است کاملا طبیعی محسوب می‌شود و پشیمان نشدن پس از ارتکاب چنین اعمالی نشانه‌ی روان‌آزاری (سایکوپاتی) است. مشکل از جایی آغاز می‌شود که فرد این احساس گناه را مکرر یادآوری می‌کند. باید بپذیرید که هرقدر هم که دل‌تان بخواهد، گذشته قابل تغییر نیست. پس چه بهتر که با این واقعیت کنار بیایید و از فرد یا افرادی که ضرری به آنها رسانده‌اید، عذرخواهی کنید و در آینده آن اشتباه را تکرار نکنید. یا اگر از خط قرمزهای‌تان عبور کرده‌اید، مثلا اگر مدام به همسرتان دروغ می‌گویید، شاید عاقلانه‌تر باشد که از یک مشاور خانواده کمک بگیرید تا بتوانید این عادت ناپسند را ترک کنید و دیگر دروغ نگویید.

علت دیگر این نوع احساس گناه به میل ذاتی انسان‌ به خودبینی برمی‌گردد، چرا که معمولا بسیاری از ما عادت داریم در مورد توجه دیگران به افکار و اعمال‌مان اغراق‌آمیز بیندیشیم. مثلا اگر به علت یک توهین جزئی و غیرعمد به دوست‌‌تان احساس گناه می‌کنید، این نکته را نیز در نظر داشته باشید که شاید طرف مقابل اصلا متوجه این رفتارتان نشده باشد.

احساس گناه به علت خطایی که هنوز محقق نشده است

ممکن است شما گاهی به فکر انجام کارهایی بیفتید که با قانون یا موازین اخلاقی در تضاد هستند. مثلا فرد متاهلی که در ذهن خود به روابط نامشروع فکر می‌کند، در معرض این نوع احساس گناه قرار دارد. درست است که این فرد در عمل، مرتکب چنین خطایی نشده و هنوز به موازین اخلاقی پایبند است، اما می‌دانیم اندیشیدن به کارهایی که از خط قرمزهای‌ فرد تجاوز می‌کنند، می‌تواند به‌اندازه‌ی خودِ ارتکاب آن خطا احساس گناه ایجاد کند.

در برخی موارد به افرادی که خود را به علت این قبیل افکار ممنوعه سرزنش می‌کنند، توصیه می‌شود از دو مکانیسم‌‌ دفاعی سرکوب (فروکوفتن امیال پنهانی) یا انکار (عدم اقرار به وجود چنین امیالی) کمک بگیرند. فروید در نظریه‌ی خود در مورد این مکانیسم‌ها بحث کرده است. اما باید بدانید که این مکانیسم‌های دفاعی عاقیبت خوشی ندارند، زیرا کسی که با احساسات خود می‌جنگد، ممکن است مغلوب آن احساسات شود و بعدها طوری رفتار کند که احساس گناهش موجه شود. راهکار موثرتری که امروزه رواج دارد، درمانِ مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) است که به فرد یاد می‌دهد چگونه با این نوع احساس گناه مواجه شود. طی دوره‌ی درمان، فرد قادر به پذیرش افکار ممنوعه‌ی خود خواهد شد و یاد خواهد گرفت به‌دقت مراقب رفتارش باشد تا این افکار زشت و زننده هرگز بالفعل نشوند. درواقع درمانگر در این روش سعی می‌کند به فرد بیاموزد که بر این افکار ناشایست سرپوش نگذارد، بلکه در ذهن خود آن‌ها را بپذیرد و با اقدامات آگاهانه از شدت حضورشان بکاهد.

 احساس گناه حاصل از این تصور که به قدر کافی به دیگران کمک نکرده‌اید

فرض کنید یکی از دوستان‌تان بسیار بیمار است یا مثلا از مادر بیمارش پرستاری می‌کند و شما هم در اوقات فراغت خود به او کمک می‌کنید. بعد زمانی فرا می‌رسد که شما به علت مسئولیت‌های شغلی جدید قادر به همراهی دوست‌تان نیستید و از این بابت به‌شدت احساس گناه می‌کنید، آن‌قدر که سخت دست‌ و‌ پا می‌زنید تا به هر زحمتی شده باز هم بتوانید به اندازه‌ی قبل به دوست‌تان کمک کنید. روان‌شناسان این احساس یاری‌رساندن پرمشقت را «فرسودگی عاطفی» نامیده‌اند که معمولا در میان مددکاران حرفه‌ای فراوان است. این قبیل افراد معتقدند که خدمات‌شان کافی نیست و به همین دلیل احساس گناه می‌کنند.

اینکه بخشی از زندگی خود را وقف کمک به دیگران کنید هیچ ایرادی ندارد، اما اگر گاهی بنا به دلایلی قادر به انجام این کار پسندیده نیستید، حواس‌تان باشد که خودتان را با احساس گناه فرسوده نکنید، چرا که فرسودگی عاطفی می‌تواند از کارایی شما در کمک کردن به دیگران بکاهید.

راهکارهای غلبه بر احساس گناه

 سعی کنید بدانید به چه علتی چه موجه چه غیرموجه احساس گناه می‌کنید

اگر به علت رفتار ناشایست و آزاردهنده‌ با کسی احساس گناه می‌کنید، بدانید که می‌توانید از این پشیمانی به عنوان فرصتی در جهت رشد و بالندگی خود کمک بگیرید. مثلا اگر اخیرا رفتار توهین‌آمیزی با دوست قدیمی خود کرده‌اید یا به علت مشغله‌های کاری فراوان به‌اندازه‌ی کافی به خانواده‌ی‌تان نرسیده‌اید و از این بابت احساس گناه می‌کنید، به خودتان یادآوری کنید که این آشفتگی درونی زنگ خطری است تا رفتار اشتباه‌تان را اصلاح کنید و با ادامه‌ دادن به این خطای رفتاری به روابط دوستی یا خانوادگی‌تان صدمه نزنید. به عبارت دیگر، احساس گناه در چنین شرایطی می‌تواند سازنده و پرفایده باشد، زیرا این احساس در شرایط فوق به منزله‌ی هشداری جدی است که به فرد انگیزه می‌دهد تا رفتار خود را اصلاح کند و در تعامل با دیگران کوشاتر باشد. البته ممکن است در این موارد سعی کنید بر خطاهای خود سرپوش بگذارید، اما مطمئن باشید که این کار پایان خوشی نخواهد داشت. همان‌طور که پیشتر گفتیم، احساس گناه حاصل از ارتکاب یک خطا، کاملا طبیعی است و فرصت مناسبی است برای جبران اشتباهات و جلوگیری از تکرار خطاهای گذشته.

فرض کنید از اینکه زیاد شکلات خورده‌اید احساس گناه می‌کنید، اما این احساس هشداری است که عواقب زیاده‌روی در خوردن شکلات را گوشزد می‌کند و به شما یادآور می‌شود که مصرف بی‌رویه‌ی شکلات برای سلامتی‌تان مضر است و باید در رفتار خود بازنگری کنید.

اما گاهی احساس گناه در پی رفتاری ایجاد می‌شود که نامعقول نیست و اصلا نیازی به اصلاح یا تغییر ندارد. درواقع فرد با اینکه دست به هیچ اقدام ناشایستی نزده، بی‌‌علت احساس گناه می‌کند. این نوع احساس گناه برخلاف مورد قبل که می‌توانست سازنده باشد، برای فرد هیچ سودی ندارد. مثلا بسیاری از زنان شاغل که مدتی بعد از تولد فرزند اول‌شان به صورت پاره‌وقت به محل کار باز می‌گردند، می‌ترسند که مبادا شغل‌شان با این‌که پاره‌وقت است، بر رشد طبیعی کودک دلبندشان تاثیر منفی بگذارد. این در حالی است که شاغل بودن مادر، البته اگر وظایف مادری او را تحت‌الشعاع قرار ندهد، در اغلب موارد موجب اختلال در رشد طبیعی کودک نمی‌شود. کم نیستند کودکانی که علی‌رغم شاغل بودن هر دو والد، کاملا طبیعی و سالم رشد کرده‌اند. بنابراین در چنین مواردی علت موجهی برای احساس گناه وجود ندارد، اما فرد هم‌چنان خودش را ملامت می‌کند.

پس در قدم اول سعی کنید بفهمید که چرا احساس گناه می‌کنید و آیا برای این احساس آزاردهنده علت موجهی وجود دارد یا خیر.

هرچه زودتر اشتباهات‌تان را اصلاح کنید

اگر مرتکب خطایی شدید باید اشتباه‌تان را بپذیرید، اما بدانید که گذشته قابل تغییر نیست و فقط می‌توانید با اصلاح رفتار خود مطمئن شوید که در آینده همان اشتباه را تکرار نخواهید کرد. مثلا بعد از اینکه به خاطر رفتار توهین‌آمیزتان با یک دوست، در رفتار خود تجدید نظر کردید و به روش درست از او معذرت خواستید، دیگر باید سعی کنید احساس گناه را کنار بگذارید و با ادامه‌ی این احساس روی روابط‌تان تاثیر منفی نگذارید.

گناه معمولا احساسی وابسته به یک موقعیت خاص است، به این معنی که فرد با قرار گرفتن در یک موقعیت خاص و بروز رفتاری ناشایست، برای مدتی احساس گناه می‌کند. این احساس در صورتی که فرد اشتباه خود را اصلاح کند، با گذشت زمان از بین می‌رود، اما اگر فرد از جبران اشتباه خود سر باز بزند، مثلا عذرخواهی نکند، و هیچ علاقه‌ای به اصلاح رفتار آزاردهنده‌‌ی خود نشان ندهد، هم‌چنان باید با این احساس گناه کلنجار برود. بنابراین اشتباه‌تان را بپذیرید و تلاش کنید رفتار خود را تغییر دهید و در نهایت از این مرحله عبور کنید.

 از اشتباه‌تان درس بگیرید

احساس گناه درواقع به فرد یادآوری می‌کند که می‌تواند از تجربه‌ی تلخی که پشت سر گذاشته درس بگیرد تا همان اشتباهات را دوباره تکرار نکند. مثلا اگر با کسی توهین‌آمیز رفتار کرده‌اید و اکنون احساس گناه می‌کنید، بدانید که این احساس گناه یک پیام دارد و آن این است که باید ضمن عذرخواهی از شخص مورد نظر، حواس‌تان را جمع کنید تا از این به بعد هر کلمه‌ی زشت و ناپسندی از دهان‌تان خارج نشود.

اما اگر هیچ خطایی مرتکب نشده‌اید و بی‌علت احساس گناه می‌کنید، عملا خطایی وجود ندارد که از عواقبش درس بگیرد. در چنین مواردی، چون رفتار ناشایستی از فرد سر نزده است، نیازی به اصلاح رفتار وجود ندارد. این قبیل افراد در عوض باید سعی کنند بفهمند که چرا به علت یک رفتار عادی که معمولا کسی به خاطرش احساس گناه نمی‌کند، تا این اندازه خودشان را ملامت می‌کنند. مثلا فردی را در نظر بگیرید که سال‌ها کارمند بوده و ساعت کاری مشخصی داشته است، اما اکنون کسب‌وکار شخصی خودش را راه انداخته و ساعت کاری‌اش منعطف است. از آنجایی که این فرد هنوز ذهنش به ساعت کاری شناور عادت ندارد، اگر در حین کار چند دقیقه‌ ذهنش به چیز دیگری مشغول شود احساس گناه می‌کند، در حالی که می‌تواند آن چند دقیقه را بعدا جبران کند. بنابراین در اینجا علت خاصی برای احساس گناه وجود ندارد، بلکه فرد فقط باید یاد بگیرد ذهن خود را با شرایط شغلی جدیدش سازگار کند.

قبول کنید که هیچ‌کس کامل نیست

هیچ‌کس کامل و بی‌نقص نیست. حتی خانواده و دوستان‌تان نیز با اینکه همگی سعی دارند زندگی بی‌نقصی داشته باشند، گاهی بدون اینکه خودشان بخواهند به خطا می‌روند. اگر در تمامی جنبه‌های زندگی بر کمال‌گرایی اصرار کنید، عاقبت شکست خواهید خورد، زیرا رسیدن به کمال در همه چیز ممکن نیست.

همه‌ی ما گاهی در زندگی به خطا می‌رویم و بعد از اینکه متوجه اشتباه‌مان شدیم به احساس رنج‌آور گناه دچار می‌شویم. بنابراین اگر خطایی مرتکب شدید، آن را بپذیرید و قبول کنید که هر کسی ممکن است اشتباه کند. لازومی ندارد هفته‌ها یا ماه‌ها خودتان را به خاطر اینکه مثلا باید طور دیگری رفتار می‌کردید و بی‌نقص نبودید، سرزنش کنید و با این کار اعتماد به نفس خود را کم کنید، زیرا نه شما نه هیچ‌کس دیگر کامل و بی‌نقص نیست.

خلاصه‌ی کلام اینکه زندگیِ بدون اشتباه ممکن نیست، اما می‌توانید این احساس گناه ناگزیر را که بالاخره گاهی بروز می‌کند، کنترل کنید. هرگاه خطایی مرتکب شدید که واقعا سزاوار پشیمانی بود، سعی کنید با جبران و اصلاح اشتباه‌تان از سنگینی احساس گناه خود بکاهید. یادتان باشد که احساس گناه به خودیِ خود مخرب نیست، به شرط اینکه روش درست مواجهه‌ با آن را یاد بگیرید.

با شرکت در تست نئو عوامل اصلی و فرعی شخصیت: ویژگی‌ها و اختلال‌هایی مانند افسردگی و اضطراب، خشم، احساس گناه، حساسیت، تمایل به بودن در میان جمع، هیجان خواهی، اعتماد به دیگران، ساده زیستی، وظیفه شناسی و تلاش برای موفقیت و.... بررسی مییشود

برای شرکت در تست نئوروی لینک زیر کلیک کنید.

این صفحه را به اشتراک بگذارید.
نظرات کاربران