مقالات

دلایل طلاق

1

دلایل طلاق

طلاق اتفاق ناخوشایندی است که باعث شکستن دل ها و تغییر در زندگی می شود و روی زندگی اطرافیان مانند :خانواده های طرفین، بچه ها، دوستان و آشنایان اثر منفی می گذارد . در دهه اخیر درصد طلاق به شدت بالا رفته، به طوری که در شهرهای بزرگ از هر سه ازدواج، یکی به طلاق منجر می شود .

همه زوجین قبل از طلاق اختلاف هایی با یکدیگر دارند که گاهی ممکن است این اختلافات پیچیده شوند و هرگز حل نشوند . این اختلافات حل نشده به مرور زمان اثر خود را بر زندگی می گذارند و خیلی از چیز هایی را که با زحمت و صبر به دست آمده تباه می کنند اگر این اختلافات در زندگی را جدی نگیریم و به موقع آن هارا حل نکنیم کم کم شما را به جایی می رساند که راهی جز جدایی نمی بینید وسایه شوم طلاق بر روی زندگیمان می افتد.

دلایل اصلی طلاق

جر و بحث بر سر مسائل مالی

مشکلات اقتصادی یکی از بزرگ ترین علت های طلاق است . در برخی از موارد طلاق ، زن و مرد برسر مسائل اقتصادی جر و بحث دارند که این مسائل می تواند عدم رو راستی همسر و نگفتن وضعیت مالی قبل از ازدواج ، عدم توافق زوجین بر سر وضعیت مالی مثلا یکی اهل ولخرجی باشد و آن دیگری اهل حساب و کتاب و یا پنهان کاری دارایی یا وضعیت مالی از طرف یکی از زوجین باشد بنابر این سعی کنید وضعیت مالی همسرتان را به درستی درک کنید و برنامه ریزی مناسبی درستی در رابطه با آن داشته باشید.

نبخشیدن اشتباهات گذشته

اشتباه در زندگی همه افراد وجود دارد و حتی ممکن است در زندگی مشترک گاهی این اشتباهات را تکرار کنیم .منظور از اشتباه، خیانت و بی وفایی نیست. بلکه در مورد اشتباهات و بحث های معمولی در زندگی مشترک است که بهتر است همسران یکدیگر را ببخشند .

هیچ گاه در زندگی مشترک اشتباهات گذشته همسرتان را پیش نکشید و با یاد آوری آن ها زندگی را به کام او و خودتان تلخ نکنید و به جای سرزنش کردن او به دنبال راهکارهایی برای کمک به او در ترک اشتباهات باشید. غفلت از زندگی روزمره و بیان و پیش کشیدن اشتباهات همسرتان لطمه های جبران ناپذیری به پیکره زندگی تان وارد می کند و زندگیتان را به سمت جدایی سوق می دهد.

عدم اعتماد و اطمینان به یکدیگر

اعتماد و اطمینان زوجین به یکدیگر از عوامل مهم در برقراری یک زندگی مشترک هستند و اگر بنا به هر دلیلی اعتماد بین زوجین سلب شود به سختی می توان این اعتماد را برگرداند و حتی گاهی غیر ممکن می شود.

بنابر این همیشه سعی کنید با همسرتان روراست باشید و هرگز به او نارو نزنید زیرا او حامی شما و مطمئن ترین کسی است که همیشه به او اعتماد کنید.با صداقت و یکرنگ بودن با همسرتان مشکلات خود را مطرح و برطرف کنید تا جدایی و طلاق در زندگی شما راه نیابد.

از بین رفتن صمیمیت

از مولفه های دیگری که باعث می شود زندگی مشترک از طلاق دور شود احساس صمیمیت و ارتباط نزدیک زوجین است . صمیمیت با همسر باید در زندگی مشترک جاری باشد و هر دو زوجین این احساس را نسبت به یکدیگر داشته باشند زیرا اگر در زندگی زوجی احساس کند که طرف مقابلش با او صمیمی نیست ، نگران می شود که مبادا مشکلی بوجود آمده و دیگر برای همسرش جذاب و دوست داشتنی نیست و همین نگرانی از دوست نداشته شدن توسط همسراگر مطرح و حل نشود ، کم کم رخنه در جان زندگی مشترک می کند و پایه هایش را متزلزل می سازد.

حل نکردن مشکلات

گاهی عدم حل کردن مسائل عادی در زندگی رفته رفته مشکلات را بیشتر می کند و موجب طلاق می شود بنابراین زوج ها باید با بحث کردن مسائل عادی و اختلافات خود را حل و فصل کنند و در این جر و بحث ها قائله را ختم به خیر کنند .

با حل کردن یک مسئله احتمال اینکه در آینده دوباره سر همان مسائل با هم بحث کنند بسیار کمتر خواهد شد چون روش حل آن را فرا گرفته اند و می توانند از بروز آن پیشگیری کنند.اگر خودتان توانایی برطرف کردن مشکلات را ندارید حتما باید از یک مشاور کمک بگیرید زیرا در صورت حل نشده ماندن مشکلات زندگی شما به سمت طلاق حرکت خواهد کرد.

ازدواج زودهنگام

افرادی که در اوایل جوانی ازدواج می‌کنند، بیش از دیگران در معرض طلاق قرار می‌گیرند. درست است که ازدواج با همکلاسی دوران مدرسه ممکن است رویایی به نظر برسد، اما واقعیت این است که معمولا ازدواج در سنین بیست و چند سالگی به بالا، از پایداری و دوام بیشتری برخوردار است. با توجه به مطالعات انجام‌شده، افرادی که ازدواج را تا 25 سالگی به تاخیر می‌اندازند، تا 24 درصد کمتر با خطر طلاق روبه‌رو هستند.

ازدواج‌های قبلی

بر اساس مطالعات انجام‌شده خطر طلاق با هربار ازدواج تا حدی افزایش می‌یابد. بنابراین ازدواج‌های دوم و سوم بیشتر در معرض طلاق هستند. بسیاری از افراد بلافاصله پس از طلاق، بدون اینکه به‌طور کامل از ازدواج اول و شکست ناشی از آن بهبود یافته باشند وارد رابطه‌ی دیگری می‌شوند. برای برخی دیگر حفظ ازدواج دوم به دلیل فقدان یک خانواده‌ی منسجم دشوارتر است.

فقدان باورهای مذهبی

به نظر می‌رسد ایمان نقش مهمی در پیش‌گیری از طلاق ایفا می‌کند. مطالعات متعددی در این زمینه انجام شده است که نشان می‌دهد آمار طلاق در میان زن و شوهرهایی که هر دو افرادی مذهبی و دیندار هستند به مراتب کمتر از افراد غیر مذهبی است. علاوه بر این، همسرانی که اشتراکات دینی یکسانی دارند نسبت به زوج‌هایی که عقاید مذهبی متفاوت دارند، بیشتر در کنار هم می‌مانند.

سطح تحصیلات

درست است که تحصیلات برای پایداری و دوام زندگی مشترک به‌تنهایی کافی نیست، اما بر اساس تحقیقات انجام‌شده آمار طلاق در خانواده‌هایی که از لحاظ تحصیلات و آموزش در سطح بالاتری هستند، کمتر است. زوج‌هایی که بر اساس تحصیلات خود درآمد بیشتری کسب می‌کنند و استانداردهای بالاتری را در زندگی خود ایجاد می‌کنند، از ازدواج خود بیشتر لذت می‌برند. همچنین این مطالعه نشان داد زنان تحصیل‌کرده معمولا تمایل دارند شوهران خود را از میان افرادی انتخاب کنند که از نظر تحصیلات هم‌سطح یا بالاتر از‌ آنها باشند.

فقدان آموزش‌های مناسب

شرکت در مشاوره‌های قبل از ازدواج می‌تواند به‌طور قابل توجهی در کاهش آمار طلاق موثر باشد. مشاوره‌ی قبل از ازدواج مهارت‌های حل مشکلات و اختلافات را به همسران می‌آموزد و برای حل مسائلی که بعدها در زندگی زناشویی ممکن است به اختلافات تمام‌عیار تبدیل شود، ضروری است. اما متاسفانه بسیاری از زوج‌ها در جلسات مشاوره شرکت نمی‌کنند و این موضوع در افزایش آمار طلاق بی‌تاثیر نیست

طلاق والدین

معمولا کودکان طلاق نسبت به کودکان عادی در ازدواج‌شان با مشکلات بیشتری روبه‌رو هستند. اگر یکی از طرفین ازدواج در خانواده‌ی طلاق رشد کرده باشد، احتمال اینکه زندگی مشترک خودش به جدایی منجر شود تا 50 درصد افزایش می‌یابد. بر اساس پژوهش‌های انجام‌شده احتمال طلاق در خانواده‌هایی که زن و شوهر هردو از کودکان طلاق بوده‌اند، بسیار زیاد است.

تفاوت سنی زیاد

از دیرباز یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مربوط به ازدواج این بوده است که آیا ازدواج دو نفر از دو نسل متفاوت عاقلانه است؟ پاسخ منفی است. بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که بهترین تفاوت سنی در ازدواج این است که شوهر 2 تا 10 سال از همسرش بزرگ‌تر باشد. آمار طلاق در این حالت به مراتب کمتر از حالتی است که اختلاف سنی بیشتر از 10 سال یا زن بزرگ‌تر از شوهر است.

خیانت

برآوردهایی که در مورد خیانت در ازدواج وجود دارد، در مطالعات مختلف متفاوت است و متاسفانه نمی‌توان در مورد آمار دقیق آن نظر داد. با این حال با یک جمع‌بندی کلی می‌توان به این نتیجه رسید که این آمار نگران‌کننده است. البته به‌طورکلی میزان خیانت در بین زوج‌های متاهل کمتر از رابطه‌های طولانی‌مدت یا زندگی‌های مشترک بدون ازدواج است. البته خیانت به سن‌وسال و میزان آموزش طرفین نیز بستگی دارد. بر اساس مطالعات به‌طورکلی زوج‌های مسن‌تر و آموزش‌دیده‌تر بیشتر به تعهدات خود پایبندند.

در اغلب موارد خیانت به‌تنهایی سبب طلاق نمی‌شود، چراکه همسران خائن معمولا قادر به متقاعد کردن یک‌دیگر هستند و مدتی این مسئله را به تاخیر می‌اندازند. خیانت وقتی به طلاق منجر می‌شود که اعتماد کاملا از بین رفته باشد. در این هنگام رابطه‌ی میان طرفین خدشه‌دار می‌شود. علاوه بر آن کسی که مورد خیانت قرار گرفته ممکن است به دلیل احساس طردشدگی یا رها شدن از سوی شریک زندگی‌اش به رفتارهای خشونت‌آمیز متوسل شود که این نیز به نوبه‌ی خود سبب بدتر شدن رابطه خواهد شد.

ناسازگاری جنسی

ناسازگاری جنسی گاهی خود عامل اصلی طلاق است و گاهی به‌صورت غیر مستقیم سبب طلاق می‌شود؛ به این‌صورت که ابتدا به دلیل ناسازگاری جنسی یکی از زوج‌ها خیانت می‌کند و سپس به دلیل این خیانت طلاق اتفاق می‌افتد. بسیاری از افرادی که مرتکب خیانت می‌شوند، همین عامل را دلیل خیانت خود قلمداد می‌کنند.

متاسفانه زوج‌هایی که فرکانس رابطه‌ی جنسی‌شان با هم متفاوت است با مشکل روبه‌رو می‌شوند. در این حالت یکی از طرفین احساس می‌کند که تحت فشار قرار دارد در حالی‌که طرف دیگر احساس می‌کند مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته است. گاهی نیز به دلیل ازدواج‌های زودهنگام که چندین دهه به طول می‌انجامد طرفین احساس می‌کنند زندگی و رابطه‌شان آن‌قدر تکراری است که حالت کسالت‌باری دارد. بسیاری از طلاق‌هایی که پس از سال‌ها زندگی مشترک اتفاق می‌افتد، احتمالا به همین دلیل است.

اعتیاد

در اغلب موارد اعتیاد به‌تنهایی برای زندگی مشترک مشکل‌ساز نیست، اما عوارض ویرانگر آن می‌تواند زندگی را از هم بپاشد. به‌عنوان مثال فرد معتاد (خواه الکل خواه مواد مخدر) ممکن است دروغگو باشد یا دزدی کند و بنابراین با قانون مشکل داشته باشد. این رفتارها سبب فشار عاطفی و روانی در همسران این افراد می‌شود. البته گاهی افراد این توانایی را دارند که در کنار همسر معتاد خود زندگی کنند و از نظر عاطفی او را حمایت کنند ولی اغلب افراد به خاطر سلامت روحی خودشان هم که شده طلاق می‌گیرند. تاثیر ویرانگر اعتیاد در مطالعه‌ای که در سال 2014 انجام گرفت به‌خوبی نشان داده شد. بر اساس این مطالعه آمار طلاق در افراد معتاد به الکل 15,5 درصد بود که آمار قابل توجهی است.

مشکلات روحی و روانی

بر اساس برآوردها، آمار طلاق در خانواده‌هایی که یکی از همسران یا هر دوی آنها دچار افسردگی، اضطراب و مشکلات روحی و روانی دیگر هستند بسیار بالاست. این مشکلات روانی می‌تواند هم به دلیل اعتیاد و هم به دلیل بیماری‌هایی مانند اختلال دوقطبی باشد. تحقیقات کارشناسان نشان داده است 90 درصد ازدواج‌هایی که در آنها یکی از طرفین اختلال دوقطبی دارد به طلاق منجر می‌شود. با اینکه در مورد سایر بیماری‌های روانی این میزان کمتر است، اما باز هم آمار طلاق در آنها به‌طور چشمگیری بالاست. مشاهدات یک مطالعه در هند حاکی از این است که 42 درصد از ازدواج‌هایی که در آنها یکی از همسران دچار شیزوفرنی است به طلاق منجر می‌شود.

همانند اعتیاد، بیماری‌های روانی نیز به خودی خود سبب طلاق نمی‌شوند، بلکه رفتارهای غیرقابل قبول افرادی که از این اختلالات رنج می‌برند عامل اصلی طلاق است. برای مثال افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بیشتر از سایرین مرتکب حملات فیزیکی و اعمال خشونت‌آمیز می‌شوند. به همین ترتیب این افراد و همچنین مبتلایان به افسردگی با احتمال بیشتری به همسر خود خیانت می‌کنند.

شرکت در آزمون آنلاین افسردگی

رسانه‌های اجتماعی

فیس‌بوک، توییتر، اینستاگرام و سایر رسانه‌های اجتماعی نقش بسیار مهمی در طلاق ایفا می‌کنند. مطالعه‌ای در سال 2015 انجام شد نشان داد که از هر 7 مورد، یک نفر به دلیل اعتیاد همسرش به رسانه‌های اجتماعی طلاق می‌گیرد. در این مطالعه از هر 4 نفری که مورد بررسی قرار گرفتند، حداقل یک نفر پاسخ می‌داد که تقریبا هفته‌ای یک‌‌بار جروبحث‌های خانوادگی‌شان به رسانه‌های اجتماعی مربوط می‌شود. اگرچه این دلیل به‌ندرت از عوامل اصلی طلاق به‌شمار می‌رود، با این حال جنگ و دعواهای بی‌پایان بر سر رسانه‌های اجتماعی می‌تواند زمینه را برای طلاق فراهم کند. 

این صفحه را به اشتراک بگذارید.
نظرات کاربران